غزلی از حافظ
ما بدین در، نه پیِ حشمت و جاه آمدهایم
از بدِ حادثه، این جا به پناه آمدهایم
رهروِ منزل عشقیم و ز سرحدّ عدم
تا به اقلیم وجود، این همه راه آمدهایم
سبزهی خطّ تو دیدیم و ز بُستان بهشت
به طلبکاری این مهرگیاه آمدهایم
با چنین گنج که شد خازن او روحِ امین
به گدایی، به درِ خانهی شاه آمدهایم
لنگر حِلم تو ای کشتی توفیق، کجاست؟
که در این بحرِ کرَم، غرق گناه آمدهایم
آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوانِ عمل، نامهسیاه آمدهایم
حافظ این خرقهی پشمینه بینداز که ما
از پیِ قافله، با آتشِ آه آمدهایم
شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۷۹۵.
#حافظ
#شاخنباتحافظ
#برزگرخالقی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303