بخشی از شعر خطّ خون ❤️❤️❤️
از موسوی گرمارودی
مرگ در پنجهی تو
زبونتر از مگسی است
که کودکان، به شیطنت
در مُشت میگیرند
و یزید، بهانهای،
دستمال کثیفی که خِلط ستم را در آن تُف کردند
و در زبالهی تاریخ افکندند
یزید، کلمه نبود
دروغ بود
زالویی درشت
که اکسیژن هوا را میمکید
بوزینهای با گناهی درشت:
"سرقتِ نام انسان"
و سلام بر تو که مظلومترینی
نه از آن جهت که عطشانت شهید کردند
بل، از این رو که دشمنت، این است...
گزینهی اشعار گرمارودی، گزینش بهاءالدین خرّمشاهی، ص ۱۴۶ و ۱۴۷.
#مظلوم
#عطشان