فرض محال😂😂😂
از علی بام رفیع
دستی که بر این گردن بشکسته وبال است
دستی است که بیماری او، ضعف ریال است
یک عمر پیِ نان و خورش، مُفت دویدیم
گر فرض کنی سیر شدم، فرض محال است
از بس که دویدم کف کفشم شده سوراخ
بنشستن در بنز، مرا خواب و خیال است
گر قسمت همسایهی من، سیب و گلابی است
سهم منِ بیچاره، فقط چوب بلال است
بیپولم و مستأجر و بیکار و بدهکار
خوشبختیام امروز، به سرحدّ کمال است
با سیلی جانانه کنم صورت خود سرخ
تا خلق بگویند که یارو سرِحال است
سی سال دویدیم و به جایی نرسیدیم
این بهرهی خوشخدمتی و کار حلال است
طنزسرایان ایران از مشروطه تا انقلاب، ص ۱۱۳.
#شعر_طنز
#کار_حلال