اولین پسری که باهاش صحبت کردم جلسه دوم سوم بود که گفتم من آهنگ گوش نمیدم. گف ولی فانتزی من اینه که شما آهنگ دانلود کنید بریزید تو فلش. سوار ماشین که شدین بگین محسن این آهنگو تازه دانلود کردم بذار گوش بدیم😶🌫
تازه گفتم تو عروسیمونم نمیخوام آهنگ باشه. گف اشکال نداره برگشتیم خونه یه آهنگی میذاریم یه دستی میچرخونیم دورهم!😩
(تازه حرکت دست چرخوندنشم نشون داد!)
+ محسن روحت شاد که روح ما رو شاد کردی
#فانتزی
https://eitaa.com/zawaja
یه خواستگار داشتم فوق لیسانس بود قرار بود ازمون دکتری شرکت کنه میگفت دوست دارم وقتی باهم ازدواج کردیم هر جا رفتیم منو اقای دکتر صدام کنی حتی تو خونه 😅
#فانتزی
اولین خواستگاری که رفتم (پدرش نظامی بازنشسته بود هر چند سال یک شهر ماموریت بوده به همراه خانواده)،دختر خانم گفت باید هر سال یه شهر زندگی کنیم😐
منو مارکوپولو فرض کرده بود😁
#فانتزی
یکی از فانتزیهام این بود که با کسی ازدواج کنم که این قدر فقیر باشه که حتی پول تاکسی هم نداشته باشه و مجبور بشیم دست در دست هم کل شهر رو پیاده راه بریم🤦♀
#فانتزی