1.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله
📝کولر زمستانی
🚌 پنجشنبه عصر بود که راه افتادیم به سمت روستای خاوه.
🚍 میانه مسیر رفتم راننده را آرام کنم. راننده کمی بخاطر دیر اومدن بچه ها و دیر راه افتادن، عصبانی شده بود.
👥 داشتیم باهم گپ میزدیم و خوش و بش میکردیم که ناگهان کولر ماشین روشن شد و مقدار زیادی خاک و غبار به داخل مینی بوس اومد.
🌪 میزان خاک به حدی بود که بچه ها به سرفه افتادند و فضای مینی بوس پر از غبار شد.
❄️ راننده زد کنار و هر کاری میکرد کولر خاموش نمیشد.
🔥همین موقع بود که یکی از بچه ها گفت از زیر مینی بوس داره دود میاد و ما هم سریع مینی بوس را تخلیه کردیم.
🔥پیاده که شدیم دیدیم ماشین از زیر آتش گرفته.
🚒 بچه ها رو که دور کردیم با آتش نشانی تماس گرفتیم.
🌿 تمام که شد، تازه فهمیدم چقدر این ماجرا حرف برای گفتن داشت.
✳️ من محبت و مهربانی خدا را با تمام وجودم در غبار آن کولر زمستانه یافتم. آخر با چه زبانی بگوید دوستت دارم.
معلوم نبود اگر متوجه نمیشدیم چه فاجعه ای میتوانست رخ دهد.
#برداشت_از_حادثه_ها
#اردو
#زندگی_آیه_ای
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله
📝یک بام و دو هوا!
🚌از مینی بوس که پیاده شدیم واکنش افراد متفاوت بود.
⚖ این بار میخواهم تنها دو واکنش از آن ها را با هم مقایسه کنم :
1⃣ راننده ای که بی قرار بود و از این که سرمایه اش جلوی چشمش نابود میشد، میسوخت. حتی خود را به آتش زد تا جلوی سوختن آن را بگیرد و مدام کمک میطلبید.
2⃣ رفقایی که صحنه را به تماشا ایستاده بودند و حتی از سوختن همان ماشین به وجد آمده بودند و بعضا میخندیدند.
⁉️به راستی علت چیست؟
💯 یک اتفاق و دو واکنش 100درصد متفاوت!
✅ عظمت سرمایه، ربط سرمایه به من و درک خسارت!
🔑 این کلید حل این معما بود.
✳️ منی که سوختن سرمایه هایم و بزرگی آن و از دست دادنش را نمیبینم، بی قراری و حرکتی ندارم. هیچ احساس اضطراری نخواهم کرد.
💠اما اگر
🔥حس کردم که سرمایه من دارد میسوزد
و عظمت آن را هم یافته باشم،
به تناسبش احساس خسارت میکنم
و به نارضایتی وحرکت میرسم.
🌍 راستی من درکی از خودم، سرمایه ام و اندازه ام دارم؟
#برداشت_از_حادثه_ها
#اردو
#زندگی_آیه_ای
#درک_خسارت
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra