👆👆👆
🌀تعامل علّی ذهن و بدن در نظریه دوئالیسم و راهکار حکمت متعالیه (۱)
✅ در فلسفه ذهن دوئالیسم یا دوگانهانگاری ذهن (نفس) و بدن، با رنه دکارت شناخته میشود، اگرچه سابقهای به طول یونان باستان و «فیدون» افلاطون دارد.
این نظریه بر آن است که ذهن غیر از بدن بوده و دو جوهرِ از بنیاد متفاوت (یکی فیزیکی و دیگر متافیزیکی) در جهان موجود است. (ادیانی، ۱۳۸۱: ۱۷۸) بنابر این نظریه اگرچه ذهن و بدن کاملاً مجزا هستند اما در عین حال با یکدیگر تعامل نیز دارند.
هنگامی که با یک پدیده حسی مواجه می شویم، اندام حسی به واسطه عصبهای مربوطه، داده های حسی را به مغز منتقل کرده و مغز آن را به جوهری دیگر (ذهن) که غیر فیزیکی است ارسال میکند. (ریونزکرافت، ۱۳۹۸: ۱۹) در مقابل ذهن هنگامی که فعلی مانند نوشیدن را اراده می کند، طی دستوری به مغز، اعصاب و اندام مرتبط را به حرکت وا می دارد.
❎ [اشکال الیزابت]
الیزابت (شاهزاده بوهمیا)، با زیر سوال بردن نحوه تعامل ذهن متافیزیکی و بدن فیزیکی، سعی در کنار گذاشتن دوگانه انگاری جوهری داشته است. او در یکی از نامه های خود به دکارت چنین مینویسد:
«نفس آدمی چگونه می تواند... افعال ارادی را در بدن پدید بیاورد؟... به نظر میرسد هرگونه ایجاد حرکتی از طریق تحریک شیء متحرک رخ میدهد که این تحریک یا به این شیوه است که محرک، متحرک را هل میدهد یا به واسطه ویژگیها و شکل خاص سطح بیرونی محرک است. در حالت نخست، برخورد فیزیکی لازم است و در حالت دوم امتداد ضرورت دارد. [حالت اول منتفی است چون ذهن متافیزیکی است و حالت دوم نیز ممکن نخواهد بود چون] شما امتداد را به کلی از مفهوم نفس کنار نهاده اید که در این صورت، تعامل (یعنی برخورد فیزیکی) [میان امر مادی یعنی بدن] با امر غیر مادی [یعنی ذهن] به نظر من ناسازگار است.» (shapiro,2007: 62)
✅ به این ترتیب رابطه نفس و بدن در نظریه دوئالیسم دچار یک اشکال آشکار است مبنی بر اینکه دوئالیستها تصویر شفافی از این رابطه ارائه نمیدهند و از چگونگی ارتباط و تعامل علّی میان دو موجود کاملاً متفاوت و نامسانخ سخن به میان نیاوردهاند.
✳️[نظریه حکمت متعالیه]
ملاصدرا بر اساس دو اصل بنیادین حکمت متعالیه یعنی اصالت وجود و تشکیک در وجود، رابطه نفس و بدن را طوری تنظیم کرده است که هیچ خلأ یا مرزی میان آن دو وجود ندارد تا به واسطه آن امکان تاثیر و تاثر میان دو موجود فیزیکی و متافیزیکی از بین برود.
✅ وی نفس را موجودی ذومراتب معرفی میکند که از پایینترین مراتب مادیت آغاز شده و تا بالاترین مرتبه تجرد عقلانی کشیده می شود. در نگاه صدرا اگرچه بدن و مرتبه تجرد تام (در انسانهای نادر) یا تجرد مثالی (در اکثر انسانها) دو نقطه ابتدا و انتهای حد وجودی انسان را ترسیم میکند، اما وی میان این دو نقطه مراتب کثیری را ترسیم کرده است که واسطه میان آنهاست.
✅ این مراتب تشکیکیِ متصل که واسطه بدن و بالاترین نقطه نفس قرار گرفتهاند، نه مجرد تاماند و نه مادی محض، بلکه همواره مراتبی از تجرد و مادیت را برخوردارند. هر چه مرتبهای به نفس نزدیکتر باشد تجردش بیشتر و مادیتش کمتر است و هر چه به بدن نزدیک تر باشد از تجرد کمتر و مادیت بیشتری برخوردار است. (عبودیت، ۱۳۹۵، ج۳: ۳۰۸)
این حقیقت سبب میشود یک موجود تماما متافیزیکی از تاثیر مستقیم بر موجود تماما فیزیکی بینیاز شود و حرکات و تاثیرات خود را بر مراتبی بگذارد که سنخیت بیشتری با او دارند و به راحتی امکان تاثیر پذیری را فراهم آورند.
✅ به این ترتیب حکمت متعالیه با کمک اصول بنیادین خود به راحتی قادر به حل رابطه و تعامل علّی میان نفس و بدن است در حالیکه فیلسوفانی همچون دکارت در پاسخ به پرسش الیزابت دچار مشکل شدهاند. (عبودیت، همان)
📕 ایان ریونزکرافت، ۱۳۹۸، فلسفه ذهن؛ یک راهنمای مقدماتی، ترجمه شیخرضایی، انتشارات صراط.
📗 یونس ادیانی، ۱۳۸۱، فلسفه ذهن و معنی، انتشارات نقش جهان.
📙 عبدالرسول عبودیت، ۱۳۹۵، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، سمت.
📘 The correspondence between Princess
Elisabeth of Bohemia and Rene
Descartes, Edited and translated by
Lisa Shapiro, The University of
Chicago press.
🖋 محمدمهدی رفیعی
#دوئالیسم #تعامل_ذهن_و_بدن
🖥@ZehnShenakht
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دکتر پیم ون لومل - متخصص قلب و عروق دانشگاه اوترخت هلند - در این گفتگو👆 (سال ۲۰۱۹) درباره تحقیقی که بر روی بیماران تجربهکننده #NDE انجام داده و در مجله معتبر لنست بچاپ رسیده، توضیح میدهد.
🔺بسیاری از این افراد در حال #ایست_قلبی و فعالیت مغزی صفر (خط صاف EEG)، #تجربه_نزدیک_به_مرگ داشته و بعضا اتفاقاتی ابجکتیو در اتاق عمل و حوالی بیمارستان و ... را گزارش کردهاند.
🔻گزارشاتی که گاه بلافاصله پس از احیاء و در اولین ارتباط با پزشکان و پرستاران بیان شده و احتمال ساختگیبودن همه آنها (با توجه به تنوع تیمهای پزشکی و تکثر جغرافیایی و مکانی)، بسیار پایین است.
🔺غالب تئوریهای فیزیکالیستی درباره آگاهی، فعالیت نورونی را مبنا و محور قرار میدهند؛ خواه مستقیما (در نظریات #اینهمانی و #نوظهورگرایی و ...) و خواه غیرمستقیم (در نظریات #بازنمودگرایی و ...).
حتی دیدگاههای کارکردگرایانه که هسته مرکزی سیستم (مغز باشد یا تراشه الکتریکی یا ...) را بی اهمیت میدانند و نیز دیدگاههای بازنمودگرایانه، ورودی دیتا به سیستم را نیاز دارند. حال آنکه هیچگونه داده حسی هم در حالت ایست قلبی اتفاق نمیافتد.
🔻این مسئله، مطالعات NDE را کمکم به سمت بخشی از منازعه نظری بین #فیزیکالیسم و #دوئالیسم سوق داده است.
@PhilMind
#ایران_آینده👇🏻
🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
👆👆👆
✳️اگر در صدد دفاع از راهکار حکمت متعالیه باشیم؛ میتوان گفت:
قوای (مراتب)[۲] نیمه مادی ـ مجرد نفس دادهای مادی را دریافت و آن را به دادهای مجرد بدل می سازند و اصلاً کار قوای نفس همین بازسازی اطلاعات و مجرد ساختن آن است. (و یا به عکس دادهای مجرد را به فرمانی مادی تبدیل می کند)
✳️به دیگر بیان قوه مربوطه نفس، دادههای مادی مغز را دریافت کرده و این دادهها که در قالب کد ها و رمزهایی مادیاند، به صورتی مجرد بدل کرده و به نفس می رساند. (برای درک بهتر می توان کامپیوتری را فرض کرد که اعداد صفر و یک را دریافت کرده و تصویر منظرهای مشخص را به نمایش میگذارد.)
✳️بدیهی است که این تقریر بر اساس تشکیک در وجود و پذیرش امکان موجودی مادی ـ مجرد قابل ارائه است.
✳️اکنون اگر تقریر فوق را ارتقا داده و بسط دهیم خواهیم یافت که حقیقت نفس در حکمت صدرایی در عین ذومراتب بودن، واحد است. از این رو نفس در مرتبهای مجرد و در مرتبهای مادی است و همه مراتب نیمه مجرد ـ مادی که همان قوای نفس باشند، عین نفساند. [۳]
✳️با این حساب می توان گفت نفس در مرتبه بدن؛ دادههای حسی را توسط اندام بدن جمع آوری کرده و به مغز و سپس به قوهای نیمه مادی ـ مجرد ارسال میکند. در این هنگام نفس در مرتبه همان قوه دادههای مادی را به صورتهایی مجرد بدل میسازد و سپس به مرتبه ذات خود منتقل میکند. (همان مرتبهای که دکارت از آن به نفس تعبیر میکند)
پس نفس طی چند مرحله انفعال مادی خود را به ادراک مجرد بدل ساخته است.
✳️حال آنکه بنابر تقریر دکارت، نفس چون مجرد محض بوده و بدن نیز موجودی مادی محض است و هیچ واسطه ای میان آنها وجود ندارد، بدن بعد از دریافت اطلاعات حسی امکان انتقال آن را به نفس نخواهد داشت، چرا که از طرفی نفس مرتبهای مادی برای دریافت اطلاعات ندارد، و از طرف دیگر بدن چون خود مادی است و مرتبه مجردی ندارد، امکان مجرد سازی دادهها را نخواهد داشت.
✳️در صورتی که بنا بر تقریر فوق نفس دارای قوهای مادی ـ مجرد است، لذا از آن جهت که مادی است اطلاعات مغز را دریافت کرده، سپس به صورت مجرد بدل می سازد (بازسازی میکند) و بعد از آن جهت که مجرد است به مرتبه بالاتر ارسال میکند.
🕯در پایان تذکر این نکات لازم است که:
1️⃣ نگارنده هیچ یک از مطالب فوق را به صدرالمتالهین و یا دیگر فیلسوفان حکمت متعالیه نسبت نداده است، بلکه صرفاً بر اساس مبانی این مکتب سعی در ارائه راهکاری برای حل اشکال الیزابت داشته است.
2️⃣ ارزیابی راهکار ارائه شده و نیز راهکارهای ممکن دیگر؛ میتوانند موضوع پژوهشهای بعدی قرارگیرند.
[۱] در طول این نوشتار مراد از نیمه مادی ـ مجرد، موجودی است دارای مراتبی از تجرد و مادیت، به عبارتی از جهت یا جهاتی مجرد و از جهت یا جهاتی دیگر مادی است.
[۲] در حکمت صدرایی مراد از مراتب نفس همان قوای نفس است. (عبودیت، ۱۳۹۵، ج۳: ۲۱۳)
[۳] النفس فی وحدتها کل القوی. (صدرالمتالهین، ۱۴۴۰، ج۸: ۱۹۳)
📗صدرالمتالهین، ۱۴۴۰، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، طلیعه نور.
📕عبودیت، ۱۳۹۵، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، سمت.
🖋 محمدمهدی رفیعی
#دوئالیسم #تعامل_ذهن_و_بدن
☪️@ZehnShenakht
هدایت شده از فلسفه ذهن
فرضیۀ نفسمندی هوش مصنوعی
⛵️برایان کاتر، استادیار دانشگاه نوتردام آمریکا، مقالهای نگاشته است با عنوان «فرضیۀ نفسمندی #هوش_مصنوعی» که قرار است در مجلۀ ایمان و فلسفه چاپ شود.
او از این فرضیه دفاع میکند که دستکم میتوان این احتمال را که #هوش_عمومی_مصنوعی (Artificial General Intelligence) بهمعنای حقیقی نفسمند باشد، جدی گرفت.
⛺️ این فرضیه بر این فرضها بنا شده است:
🪀ما بالاخره AGI را خواهیم ساخت؛
🪀در مورد هر موجود نفسمند، نظریۀ #دوئالیسم_جوهری صادق است؛
🪀 نفس، موجودی غیرفیزیکی است.
⛵️کاتر دو استدلال بهسود این تز عرضه کرده است: استدلال قیاس با بیگانه و استدلال دریافتکنندۀ مناسب.
ایدۀ استدلال اول (the alien-analogy argument) این است که اگر موجوداتی متفاوت با انسانها و حیوانات زمینی را بیابیم که هوشمند به نظر برسند، یعنی رفتارها و کارکردهای هوشمندانه داشته باشند، اما از مادۀ بدنی متفاوتی ساخته شده باشند، میپذیریم که آنها هم نفسمندند. حال اگر نفسمندی آنها را رد نمیکنیم، نمیتوانیم نفسمندی ماشین هوشمند را نیز رد کنیم.
⛵️ایدۀ استدلال دوم (the fitting-recipient argument) این است: اگر #دوئالیسم جوهری درست است، آنگاه پذیرفتنی است که نفسمندی وقتی روی میدهد که سامانۀ فیزیکی مناسبی در کار باشد که دریافتکننده و دارندۀ آن نفس باشد. این سامانۀ فیزیکی آنگاه مناسب است که نفس بتواند کارهای خود را از طریق آن انجام دهد، و ازاینرو باید ظرفیتهای مناسب رفتاری و سامانۀ کارکردی متناسبی داشته باشد. پس ماشین هوشمندی که همین وضعیت را دارد، همانند انسان نفسمند خواهد بود. به بیانی دیگر، اگر بدن خاص انسانی را به سبب آمادگیها و ساختارهای ویژهاش نفسمند میدانیم، ماشینی را که بهنوعی بدن هوش مصنوعی است، نیز باید نفسمند بدانیم. جالب اینکه کاتر از آلن تورینگ (1950:334) این ایده را نقل میکند که طرفدار #دوگانه_انگاری جوهری خداباور، باید امکان نفسمندی ماشین را بپذیرد.
⛵️کاتر در مقاله توضیح داده است که مرادش از نفس و نفسدار شدن چیست، ازجمله نفسمندی را گونهای اتحاد نفس و بدن میداند که بر روابط علّی متقابل میان نفس و بدن استوار است. نیز دربارۀ شرایط از لحاظ طبیعی کافی (nomologically sufficient condition) برای نفسدار شدن بحث کرده است، زیرا نفسدار شدن مسلماً حادثهای تصادفی نیست.
⛵️بر همین اساس، وی به نکتۀ مهمی اشاره کرده است: لازمۀ فرضیۀ مزبور این نیست که ما نفسهای ماشینهای هوشمند آینده را خلق میکنیم، بلکه نقش ما تنها فراهم آوردن شرایط مادی لازم برای نفسمند شدن است. این سخن مشابه سخن دوگانهانگاران جوهری است که معتقدند اگر بدن مناسبی فراهم آید، آنگاه نفسی بدان متصل میشود یا این بدن با نفسی ازپیشموجود متحد میگردد.
⛵️کاتر مفصلاً هر دو استدلال را صورتبندی کرده و دربارۀ آنها بحث کرده است. و در پایان به برخی لوازم فرضیۀ نفسمندی ماشین پرداخته است، مانند وضعیت اخلاقی، اینهمانی شخصی و نوع و مرتبۀ وجودی نفسهای ماشین های هوشمند آینده.
⛱متن مقاله در philpapers در دسترس است.
Cutter, Brian (forthcoming). The AI Ensoulment Hypothesis. Faith and Philosophy.
🖊 رضا درگاهیفر
@PhilMind
هدایت شده از فلسفه ذهن
📚#معرفی_منابع
📒کتاب «ما نفسیم یا بدن؟» نوشته ریچارد سوئینبرن با ترجمه دکتر مهدی ذاکری و توسط انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و در ۲۳۳ صفحه بچاپ رسید.
📗سوئینبرن بعنوان یکی از چهرههای #دوئالیسم معاصر، در این کتاب سعی در ارائه استدلالهای فلسفی جدیدی به سود جوهر نفس مجرد دارد که توسط برخی یافتههای علوم اعصاب معاصر پشتیبانی شود.
📕نویسنده پس از بیان برخی مقدمات در فصل اول، فصل دوم را به «#فیزیکالیسم و دوگانهانگاری ویژگیها» اختصاص داده. مترجم در پیوست سودمندی در انتهای این فصل، دیدگاه سینوی و صدرائی در این موضوع را نیز اضافه کرده است.
📘فصل سوم به نظریات درباره #اینهمانی_شخصی پرداخته و فصل چهارم با عنوان «استدلال دکارت برای نفس»، شکل گرفته است.
مترجم در اینجا نیز چند پیوست درباره استدلال به سود #تجرد_نفس در #فلسفه_اسلامی از طریق اینهمانی شخصی، و نیز برتری استدلال تصورپذیری #ابن_سینا بر استدلال دکارتی و ... افزوده است.
📙فصل پنجم به علم و اطلاع درونی ما از خودمان میپردازد و فصل ششم به تعامل نفس و بدن.
در اینجا پیوست مترجم در نقد دفاع سوئینبرن از استدلال #دکارت به سود #دوگانهانگاری جوهری قابل توجه است.
فصل آخر (هفتم) به این پرسش اختصاص دارد که آیا علم میتواند نفس را تبیین کند؟
@PhilMind