eitaa logo
پایگاه ام ابیها(س) روستای چمانی بالا
114 دنبال‌کننده
17هزار عکس
19هزار ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین: @y_a_s_72
مشاهده در ایتا
دانلود
1.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹متن عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانید از طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید. و بدانید هر که چهل روز زیارت عاشورا را بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه، در آخرت برای اون جبران کنم... "شهید نوید صفری" 🍂🍃🌹🍃🍂
🌹قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید.گفت: حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین  عليه السلام  بود. بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند: به زودی به دیدارت خواهم آمد. یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی؟ همینطور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود. چند شب بعد شهید شد. 🌹امام حسین  عليه السلام  به عهدش وفا کرد... "شهید محمدباقر مؤمنی راد" @Sedaye_Enghelab 🍃🍂🌹🍃🍂
🌹وقتی بازدیدمون تموم شد، حسن رو کرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت: اگه میشه فناوری این موشک رو در اختیار ما قرار بدید! ژنرال های روسی خندیدند و گفتند: امکان نداره این فناوری فقط در اختیار کشور ماست. حسن خیلی جدی گفت: ولی ما خودمون این موشک رو می‌سازیم. و دوباره صدای خنده ی اونا بلند شد. وقتی برگشتیم خیلی تلاش کردیم نمونه شو بسازیم ولی نشد. 🌹حسن راهی مشهدالرضا شد. به امام رضا علیه السلام متوسل شد و سه روز توی حرم موند. حسن می گفت: روز سوم بود که عنایت امام رضا علیه السلام را حس کردم و حلقه مفقوده کار به ذهنم خطور کرد. سریع دست به کار شدیم و موشک رو ساختیم که به مراتب از مدل روسی بهتر و پیشرفته تر بود. "شهید حسن طهرانی مقدم" 🍂🍃🌹🍃🍂
🌹برخی سكوت‌هاوحرف‌های نابه‌جا، گناهان كوچكی هستند كه تكرار می كنيم و برايمان عادت می شود، گناهان بزرگ را اگر انسان خيلی آلوده نشده باشد متوجه می شود، اين گناهان كوچک هستند كه متوجه نمی شويد. "شهیده مریم فرهانیان" 🍂🍃🌹🍂🍃
🌷به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان می خورد که کودک کردی که همراه پدرش کنار آن ها نشسته بود دچار استفراغ شد. او کلاه زمستانی اش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد. پدر بچه خواست بچه اش را تنبیه کند. با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می شود... 🌷مدت ها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمی آمد. رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آن ها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه م... با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی. "شهید حسین خرازی"🌷 ✍حدیث خوبان، ص۲۵۴ 🍃🍂🌹🍂🍃
🌹تکفیری ها رسیده بودند نزدیک حرم حضرت زینب (سلام الله علیها)؛ آن قدر که تیرهای کلاش به در و دیوار حرم می خورد.حاج قاسم تاب نداشت ببیند حرم حضرت زینب (س) در خطر باشد. 🌹خودش کلاش به دست گرفت و آمد پا به پای بچه ها از حرم دفاع کرد. آنقدر ایستاد تا تیر خورد به دستش. هر چه اصرار کردیم برنگشت عقب. با همان دست مجروح کنار بچه ها و حضرت زینب (س) ایستاد. "شهید حاج قاسم سلیمانی" ✍کتاب سلیمانی عزیز  🍂🍃🌹🍃🍂
✍️ برخوردِ عجیب حاج احمد متوسلیان با زنی که شوهرش جزو منافقین بود... حقوقش رو‌گرفت و از سپاهِ مریوان اومد بیرون. دید زنی بچه به بغل ، کنارِ خیابون نشسته و گریه می‌کنه. رفت جلو و پرسید: چرا ناراحتی خواهرم؟ زن گفت: شوهرِ بی‌غیرتم من و بچه‌ی کوچیکم رو ول کرده و رفته تفنگ‌چیِ کومله شده، بخدا خیلی وقته که یک شکمِ سیر غذا نخوردیم. حاجی بغضش گرفت. بلافاصله دست کرد توی جیبش و همۀ‌ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت: بخدا من شرمنده‌ام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیۀ مختصریه؛ فعلا اموراتِ خودتون رو بگذرونید، نشانی‌تون رو هم بدید به برادر دستواره ، از این به بعد خودش موادِ خوراکی رو میاره دم درِ خانه و بهتون تحویل میده... 📌خاطره ای از زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 📚منبع: کتاب آذرخش مهاجر ، صفحه ۱۰۱ 🍃🍂🌹🍃🍂 @zeinab_omeabiha
🌹برادرش برای اینکه بابک را از فضای دفاع از حرم دور کند، پیشنهاد ادامه تحصیل در آلمان را به او داد. برادرش به بابک گفت:"تو سوریه نرو، برو آلمان یا هر جایی که خودت دوست داری، هر جا بخواهی بروی من تو را راهی می‌کنم" 🕊 اما بابک دل به هیچ یک از این وعده‌ها خوش نکرد. وقتی می‌گفتیم نرو می‌گفت:"من باید بروم اگر من نروم کی باید برود . باید بروم تا شماها در امنیت باشید" 🕊خواب‌هایی از خانم حضرت زینب(س) دیده بود اما هیچ‌گاه برایمان آن خواب‌ها را تعریف نکرد ، خواب‌هایی که با شهادتش تعبیر شد. فقط می‌گفت:"من باید برم خانم حضرت زینب(س) زیارت کنم" "شهید‌ بابک نوری" 🌹شادی روحش صلوات 🍂🍃🌹🍃🍂 @zeinab_omeabiha
🌹خواهش یک شهید از زائران کربلا 🌹چون بدون زیارت و با آرزوی زیارت کربلا از این دنیا می‌روم، خواهش می‌کنم که ان‌شاءالله بعد از آزادی کربلا عکس مرا به عنوان زائر امام حسین ( علیه‌السلام) به کربلا ببرید... "شهید علی شرفخانلو" مسئول تدارکات لشکر ۳۱عاشورا در عملیات والفجر یک 🍂🍃🌹🍃🍂 @zeinab_omeabiha
‏مراسم تشییع شهید حزب‌الله… دو تا پسر شهید در آغوش پدر…💔 ✍مهدی حاجی پور 🍃🍂🌹🍃🍂 @zeinab_omeabiha
ابومهدی در یک خانواده بسیار متدین در خرمشهر به دنیا می‌آید، اگر نگاه کنید به توصیف شهید از مادر گرامیشان بسیار افتخار می‌‎کند که مادرش یک معلم قرآن و مجلس دار سیدالشهدا است. مهاجرت خانواده از بصره به خرمشهر ریشه مبارزاتی دارد. با اینکه خانواده در رفاه اقتصادی است، اما به دلیل وقایع دوره رضا شاه و کشف حجاب مهاجرت می‌کنند. بحث حجاب و حفظ حریم خانواده و حرمت زن برای خانواده ابومهدی مهم است و به همین دلیل مهاجرت به بصره که آنجا اقوام پدری داشتند. شهید در بصره متولد می‌شود. 🍃🍂🌹🍃🍂 @zeinab_omeabiha