#معرفی_کتاب
گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد
ناخواسته در تیر رس راهزن افتاد
در تیر رس من گره انداخت به ابرو
آهسته کمان و سپر از دست من افتاد
بیدغدغه، بیهیچ نبردی، دلم آرام
در دام دو تا چشم دو شمشیر زن افتاد
میخواستم از او بگریزم دلم اما
این کهنه رکاب از نفس، از تاختن افتاد
لرزید دلم مثل همان روز که چشمم
در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد
در گیر خیالات خودم بودم و او گفت:
من فکر کنم چاییتان از دهن افتاد!
شب یلدا آغاز شبهایی ست
که شبها بدون شعر این دم نوش نمی شود....
#حمیدرضا_برقعی
#پنجره
#تحیّر
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
چای این شبهای آخر پاییزتان نوش جان.....
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
ازنظر روانشناسی، شعر باعث آماده شدن ذهن شما برای یه خواب راحت میشه...
تجربه ی شیرینیه...
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
@zeinabion98