eitaa logo
برداشت‌ها
570 دنبال‌کننده
60 عکس
22 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چراغی‌که به خانه واجب است! خواهید دید که تحلیل‌گران صدا وسیما و سخنران‌های رسمی از فردا خواهند‌گفت که اگر بشار اسد به نسخه ما عمل می‌کرد سقوط نمی‌کرد و اگر به جای دلخوش کردن به وعده‌ه‌های پوچ کشورهای خائن به دوستان راستین خود اعتماد می‌کرد و تن به اصلاحات سیاسی و آشتی ملی می داد و سخن‌مخالفان و معترضان را می‌شنید و به حرف مشاوران دلسوز و اگاه گوش می‌کرد، هرگز سرنگون نمی‌شد. آری خواهند گفت و درست هم خواهند گفت. زیرا دقیقاً این جمله‌های کوتاه بهترین نسخه برای درمان "بشار حافظ الاسد" بود که "حافظان بشار الاسد" نیز به او گوشزد کرده بودند. اما این جمله‌های نورانی، چراغی است که نه فقط به خانه بشار اسد که به خانه خودمان نیز همیشه واجب است. ۴۰۳/۹/۱۹ زین‌العابدین صفوی @zeinoddin43 @seyed_zeinolabedin_safavi
بی حجابی، معلولِ فساد سیاسی در میان موافقان حجاب، دست‌کم سه گرایش به چشم می‌خورد. طبیعتاً دو گرایش نخست با قانون حجاب و عفاف همسویی بیشتری دارد. ۱َ - حجاب بالاترین اصل - در این نگرش حجاب "ام‌الواجبات" و اصلی‌ترین هدف انقلاب، و بی‌ححابی "ام‌المفاسد"و بزرگترین مُنکَرِ روزگار به شمار می‌رود. این گرایش نسبت به فسادهای دیگر مانند، انواع فسادهای اقتصادی به اندازه بی‌ححابی حساسیت‌چندانی ندارد و غنی‌ترین آرمان انقلاب را در حجاب و نیز در شرعی سازی روابط و لذاید جنسی می‌داند. ۲- حجاب پرچم وفاداری- در این نگرش حجاب یک نماد و پرچم سیاسی و هویتی است. نشانه‌ای است که وفاداری به نظام را نشان می‌دهد و بی‌حجابی نیز، اعلام مبارزه و علامت ضدیت با نظام و خطرناک ترین پرچم دشمن است. این گرایش بی‌حجاب‌ها را به خوب و بد تقسیم می‌کند. ۳َ- حجاب به عنوان یکی از ارزش‌ها - در این نگرش حجاب تنها "یکی" از احکام فرعی اسلام است و بی‌حجابی نیز به عنوان "یکی" از مظاهر فساد(نه ام‌المفاسد) است. این نگاه، گستره و دایره "فساد"را بسیار فراتر و فراخ‌تر از فساد جنسی می‌بیند دغدغه دیگر ارزش‌ها را نیز دارد و ارزش‌ها را در نماد حجاب محدود نمی‌کند. بعضی از بزرگانِ صدرِ انقلاب نیز مانند مطهری و طالقانی ترجیح می‌دادند که نخست، کام ملت را با مزه میوه‌های انفلاب (مانند عدالت اجتماعی و رفاه)شیرین کنند و سپس به الزام حجاب روی بیاورند* در این نگرش، "حجاب" در یک شبکه ارزشی جای می‌گیرد و با عناصری چون عدالت و سلامتِ حکومت ارتباطی مستقیم دارد و با گسترشِ ارزش‌های دیگر، تقویت می‌شود و "بی‌ححابی" بیش از آن‌که علتِ فسادهای دیگر باشد معلول فساد‌های دیگر بویژه فسادهای سیاسی و اقتصادی است. فقر و تبعیض نه فقط برای بی حجاب کردن، بلکه برای بی ایمان کردنِ جامعه کافی است‌! از این نگاه به مسئولان کشور توصیه می‌شود که - برای تقویت حجاب هم که شده- در کنارحجاب به رفع فقر و گسترش عدالت نیز همت کنند! ۴۰۳/۱۰/۲ زین‌العابدین صفوی @zeioddin43 @seyed_zeinolabedin_safavi * رجوع شود به خاطره استاد محمدرضا حکیمی از استاد شهید مطهری در باره "الزام حجاب در اول انقلاب"
32.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوء تفاهم دکتر ابراهیم فتحی گفتگوی بالا که در نقد و قدح مرحوم دکتر فیرحی است ناشی از سوء تفاهم نسبت به شیوه و آثار اوست. اتهام "سکولار"به او نارواست. فیرحی از معدود متفکرانی بود که در پی بازخوانی سنت دینی برای پاسخ به نیاز زمانه بود. فیرحی در کتاب "فقه و سیاست در ایران معاصر" تصریح می‌کند که «فقه، به‌عنوان نظام حقوقی اسلام، زمانی می‌تواند تأثیرگذار و پایدار بماند که بتواند با واقعیت‌های اجتماعی زمان خود ارتباط برقرار کند و الگوی عملیاتی برای حکمرانی ارائه دهد» فیرحی درپی دموکراتیزه کردن فقه نیز نبود، بلکه درپی یافتن راهکارهایی برای تعامل فقه با جامعه مدنی همراه با حفظ اصالت آن بود. همان‌گونه که در کتاب "قدرت دانش و مشروعبت در اسلام" می‌گوید: «نظام دینی در دوران غیبت، با توجه به اقتضائات زمانه، نیازمند تعادل میان مشروعیت و مقبولیت است.»این سخنان نشان می‌دهند که او هیچ‌گاه تبلیغ دین یا حکمرانی دینی را در دوران غیبت نفی نکرده، بلکه خواستار نگاهی عقلانی و متعادل به این مسائل بود. رجوع فیرحی به آثار نائینی و شمس‌الدین نیز دقیقاً درپیِ عقلانیت دینی و اقتضائات حکمرانی است. او در کتاب "دولت مدرن و میراث فقهی" می‌نویسد: «اندیشه‌های بزرگان گذشته مانند آیت‌الله نائینی به دلیل توجه به امر سیاسی و مدنی، الگویی برای تفکر اجتهادی در دنیای امروز محسوب می‌شوند.»فیرحی، اندیشمندی بود که دغدغه‌ تقویت دین و نقشش در سیاست و جامعه بود. وی در کتاب فقه و سیاست در ایران معاصر می‌گوید: «هر تلاش فکری برای بازخوانی سنت دینی باید با هدف گشودن افق‌های جدید و تطابق دادن آن با مسائل جامعه باشد» @zeinoddin43
۹ دی اگرچه روز نهم دی، حواس صدا و سیما و خطیبانِ حکومتی جای دیگری است اما باید یاد آور شد که این روز سالگرد اعدامِ صدامِ خون آشام است. اگرچه دیکتاتورها از بازخوانیِ سرنوشتِ دیکتاتورهای دیگر چندان خندان نمی‌شوند ولی باید این روز را به عنوان "روز عبرت" به خاطر بسپاریم. صدام عنصر پلیدی بود که اگر یک میلیون بار هم اعدام‌ می‌شد داغ دل ملت ایران را خنک نمی‌کرد. مرگِ صدام آرزوی میلیون‌ها دل مجروح ایرانی و عراقی و کویتی بود و همه شهدای جنگ با حسرتِ نابودی او چشم از جهان فرو بسته‌اند. اگر تاریخ جهان، تنها "یک اعدامِ سهمیه‌ای" بیشتر نداشت، همان را حتماً باید خرجِ این دیکتاتورِ دریده و درنده می‌کرد. این اعدام اگرچه در بستر اشغال عراق توسط جانیان و متجاوزان امریکایی صورت گرفت اما صدامِ خونخوار اگر به دست شِمر و یزید هم‌کشته‌ می‌شد ملت ایران را دلشاد می‌کرد. من با واکنش‌ملت‌های دیگر کاری ندارم. کاری ندارم که دیکتاتور لییی یا جنبش حماس،‌ در سوگ صدام چه عزاهای عمومی و تشییع جنازه‌های نمادین و جه خیمه‌ها و موکب‌های عزا برپا‌ کردند. اکنون در تبلیغات و تقویمات رسمی ما نیز سالروز اعدام‌صدام چندان برجسته نیست. نمی‌دانم آیا به  این دلیل است که صدام به کمک‌ِ امریکا ساقط و اعدام شد؟ آیا به این جهت است که او در میان متحدان نظام ما در فلسطین همچنان محبوبیت دارد. یا این‌که نظام می‌خواهد نام صدام را در تاریخ بزرگ نکند و از بابِ"الباطلُ یموتُ بِترکِ ذِکرِه" پشت سرِ این مردار حرف نزند. شاید هم دستور این است که از کینه‌های تاریخی دوملت عراق و ایران کاسته شود. البته اگر چنین باشد، این دستورات برای داخل کشور لازم‌تر است تا صدا وسیما در هر ۹ دی  آتشِ کینه‌های کهنه را یکطرفه باد نزند. اما ظاهراً سیاست این است که آن‌ قدر به "خرده حساب‌های داخلی" پرداخته شود تا افکار ملت از "عمده حساب‌های خارجی" و غرامت‌های جنگی غافل شود. آیا تاکنون از دهان خطیبانِ حکومتی یا مطالبه گرانِ انقلابی شنیده‌اید که از مطالبه صدها میلیارد دلار غرامت جنگی از عراق حرفی زده باشند؟ ۴۰۳/۱۰/۹ زین‌العابدین صفوی @zeinoddin43 @seyed_zeinolabedin_safavi
وا‌کنش‌‌ها به یادداشت پیشین از واکنش‌های مثبت به یادداشتِ پیشین(۹ دی روز عبرت) با سپاس می‌گذرم. بویژه از آن استادان آزاداندیشی که به هزینه حقگویی آگاهند و با نشان "لَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ " مفتخرند. اما چند تن از چهره‌های روحانی به‌جای نقد متن، تا توانستند به شخصیتِ من و نیت‌ام تاخته و جانم را با توهین نواخته‌اند. آنان بی محابا مرا مرتکب گناهی‌نابخشودنی(!)، مسلوب التوفیق(!) و مستحق توبه دانسته‌! و نسبت به عاقبت به خیری‌ام نگران شده‌اند! بی آن‌که یک‌کلمه بگویند کجای سخن خطا است. در این واکنش‌های احساسی( اگر نگویم کاسبانه) حتی یک جمله از متن،‌ مورد نقادی قرار نگرفته و انصاف، منطق و بهره‌ هوشی آن‌چنان غایب است که گویی آن واکنش‌گَران، حتی زحمتِ یک‌بار خواندنِ درستِ متن را نیز به خود نداده‌اند به گونه‌ای‌که عنوان موضوع مرا را نیز به "ناخرسندی دیکتاتورها از مرگ دیکتاتورهای‌دیگر " تغییر داده‌اند! در صورت نیاز، جمله‌هایی از پیامشان را در این صفحه منعکس خواهم کرد تا خوانندگان عزیز شیوه نقد آنان را خوب بشناسند. ( اگر عمری باشد در این باره بیشتر خواهم نوشت) ۴۰۳/۱۰/۱۲ زین‌العابدین صفوی @zeioddin43 @seyed_zeinolabedin_safavi
آیا "دیکتاتور" نام دیگرِ شماست؟ در سالگرد اعدام صدام (۹ دی) وقتی نوشتم" دیکتاتور‌ها از بازخوانیِ سرنوشتِ دیکتاتورهای دیگر چندان خندان نمی‌شوند" این سخنِ درست بر چند‌‌‌ تن درشت آمد و به گمانه‌ بَدشان بهانه‌ای خوب یافتند و بدبینانه نوشتند که" به چه حق نظام مقدس اسلامی را دیکتاتور خوانده‌‌‌ای؟"(!) در آن جمله‌ام نه اشکالی موجود بود و نه مصداقی مذکور. اما اکنون با این دشنام‌ها، هم مصداق دیکتاتور معلوم شد و هم مفهوم سخنم اثبات. آری ضمیر مرجع‌خود را پیدا کرد و "آفتاب آمد دلیل آفتاب" و فریاد از کسانی برخاست که گویا "دیکتاتور" نام دیگرِشان، و با نام پدرِ شان است! به یاد آن اجیرِ کم سواد افتادم که شعار‌های"مرگ بر دیکتاتور" را به "درود بر دیکتاتور" تغییر می‌داد! بنده خدا گمان می‌کرد که "دیکتاتور" نام دیگر شاه است! تاکنون از کلمه "دیکتاتور"ذهنم به سوی خودکامگان خون‌ریزی چون "چنگیز‌"، "هیتلر"، "استالین"، "پینوشه"، "میلوشویچ"، "قذافی" و "صدام"می رفت. اما امروز دیکتاتور‌های کوچکی را یافته‌ام که به جای "خون"، "آبرو" می‌ریزند و سِلاحی جز توهین و چماقی جز تکفیر ندارند و با احساس کمترین زاویه‌ای، رقیب و رفیق را چون شِمر می‌شمارند و به شمشیر می‌زنند. ای هتاکان! به راستی اگر دیکتاتور نیستید، چرا وقتی اشاره‌ای به سرنوشت صدام می‌کنم شما عصبانی‌ می‌شوید؟ چرا وقتی از غرامت‌های‌جنگ می‌پرسم، شما پرخاش می‌کنید؟ چرا وقتی واژه "دیکتاتور"را به‌کار می‌برم شما دچار "اورتیکاریا" می‌شوید؟! چرا هر کلمه و جمله دوپهلو، فقط به پَهلُویِ شما بَر می‌خورد؟ چرا از "نکوهش دیکتاتور‌ها" شما به خود می‌پیچید؟‌ آن‌چه می‌تواند نظام را دیکتاتور معرفی کند نه گفتارهای من، بلکه همین رفتار‌های شماست.. کلام و نامتان را در این صفحه خواهم آورد تا فرهیختگان، ادب و منطقتان را بسنجند و دلسوزانِ عاقل، آسیب‌های درونی نظام را بهتر بشناسند. (اگر عمری باشد از این دیکتاتور‌ها باز خواهم نوشت) ۴۰۳/۱۰/۱۶ زین‌العابدین صفوی @zeioddin43 @seyed_zeinolabedin_safavi
... و اما کربلای پنج ! ۱۹ دی سال ۵۶ روز قیام خونین مردم قم بود که سرآغاز انقلاب شد.۱۹ دی ۶۴ آغاز اعزام‌های داوطلبانه رزمجویان "راهیان کربلا" بود که آغاز اعزام‌های رقابتی شهرها شد و جبهه‌های جنگ ایران را آن‌چنان تقویت کرد که پس از یک ماه منجر به عملیات پیروزمندانه و افتخار آمیز (والفجر۸) و تصرف بندر فاو عراق شد و می‌توانست جنگ را به پایان برساند. ۱۹ دی سال ۹۵ مرحوم هاشمی رفسنجانی از دنیا رفت. نقش‌های پر رنگ و چندگانه‌اش در نوبت‌های گونه‌گون، هنوز بحث‌‌ها می‌انگیزد. زاویه گیری اختیاری و انزوای اجباری‌اش از عبرت‌های بزرگ معاصر است.و فاصله معنا دارش محبوبیت او را از جبهه‌ای به جبهه دیگر منتقل کرد و مرگ او نیز مانند زندگی‌‌اش، بسی پر سر و صدا شد. اما ۱۹ دی ۱۳۶۵ روز دیگری است. بزرگیِ این واقعه را رزمندگان راستین جنگ، بهتر می‌شناسند. آن‌ها که در بطن کارزار کربلای ۵ حاضر‌بودند و خاکِ خونرنگِ شلمچه را با آتش‌و خون درنوردیده‌اند. چگونه فراموش کنیم چنان روزگاری را که انبوهی از جوانانِ فداکارِ وطن از وحشتبار ترین موانع نظامی گذشنند و با نثار جان خود به دروازه‌‌های شرقیِ بصره رسیدند. در آن عملیات نیروهای دو طرف با تمام توان به نبرد پرداختند و تنها، ماشین جنگی دشمن نبود که ضربه اساسی‌خورد! بلکه ما نیز ده‌ها هزار جوان نازنین را در آن قربانگاه فدا کردیم. این نوع پیروزی‌ها خود از عوامل شکست است! گرچه محسن رضایی تصویب قطعنامه ۵۹۸ را نتیجه این عملیات موفقیت آمیز می‌داند. البته او نمی‌گوید که چرا مقامات ایران این قطعنامه را همان موقع -که ایران در موقعیت برتر بود- نپذیرفتند و پذیرش آن را تا سال۶۷ -سال ضعف جبهه‌های ما- به تعویق انداختند(!) آیا تاریخ خواهد نوشت که آن هزینه‌ها را کدامین دست‌ها بر کدامین گردن‌ها انداخت و زخم و رنج آن نبردها را بر دوش و پشت چه انسان‌های صاف و بی ادعایی نهاد. کدامین کمر‌ها را خم کرد و کدامین خانه‌ها را فرو ریخت؟ آیا فداکاری‌های آن پاک‌دلان در پیچ و خم‌ سیاست، از ذهن ملت پاک خواهد شد؟ آیا تاریخ نیز همچون سیاست‌ آن ضمیرهای بی‌پیرایه و شهیدان پاکباز را از قلم خواهد انداخت؟(چنین مباد) ۴۰۳/۱۰/۱۹ زین‌العابدین صفوی @zeinoddin43 @seyed_zeinolabedin_safavi !!
از رشد‌های بادکنکی بترسیم! بالا رفتن‌های آسان، معمولاً سرپایینی‌های دشواری دارد. از علی (ع) جمله‌ای زیبا منقول است: "از سربالایی‌های آسان بترس! اگر سرپایینی‌هایش دشوار باشد"* آنان که خودشان، با زحمتِ خودشان بالا نرفته‌‌اند بیشتر مواظب باشند! بویژه هنگام پایین آمدن! ۴۰۳/۱۰/۲۵ زین‌العابدین صفوی @zeinoddin43 @seyed_zeinolabedin_safavi *قال ابوالحسن(ع):اتَّقِ الْمُرْتَقَى السَّهْلَ إِذَا كَانَ مُنْحَدَرُهُ وَعْراً(اصول کافی)
کسانی که دل‌ها را "خالی" می‌کنند و کسانی که دل‌ها را "پر‌" می‌کنند! این روزها که رادیوی ماشینم را درست کرده‌ام پی‌درپی می‌شنوم : "در فضای مجازی دل مردم را خالی نکنید." توصیه زیبایی است برای‌همه، بویژه برای "همیشه" که در مقطع حساس تاریخی قرار داریم! نا امید کردن با "سخن" در فضای مجازی کار غلطی است اما همین "نا امید کردن" با"عمل" آن هم در فضای حقیقی غلطِ بزرگتری است. نا‌‌ امید‌کردن،‌ تنها با " نوشتن" و " گفتن" رخ نمی‌دهد. بلکه بیشتر در فضای عینی و حقیقی، آن‌هم با دستورها و اقدام‌های غلط اندر غلط اتفاق می‌افتد. غلط آن‌جاست "واقعیت‌‌"ها را مشروط بپذیریم. مشروط به این که ما را امیدوار کند! در حالی که واقعیت بر دوگونه است. تلخ و شیرین. باید هردو را بپذیریم. و"واقعیت" را با "آرزو" معادل‌سازی و منطبق نکنیم و خیالات را در جای "واقعیتت" نگذاریم و "غلط‌ِ خودی" را بر "درستِ غیرخودی" ترجیح ندهیم. وگرنه حتی "صداقت" نیز معنا و معیار دیگری خواهد یافت. تنها کسانی صادق شمرده‌خواهند شد که توهمات خودی را تایید کنند. و کسانی کاذب شمرده خواهند شد که آرزوهای غیر واقعی را نپذیرند! نا‌ امید کردن‌ تنها از سنخِ سخن نیست اگر می‌خواهید ملت نا امید نشود به خودی‌هایتان نیز نهیب بزنید تا مردم را با اعمال خود کم‌تر برنجانند و دل‌ها را با رویا‌های غیرواقعی امیدوار نکنند.به آنها بفهمانید که امیدی که با توهم آید چندان نپاید بلکه امیدها بزداید. آری در فضای مجازی دل مردم را نباید"خالی" کرد اما در فضای حقیقی نیز نباید دل مردم را "پر" از کینه و عقده کرد! چرا چراغ موشی برداشته‌‌اید و فقط در "فضای مجازی" دنبال مایوس‌کننده‌ها می‌گردید؟ برای این کار کافی‌ست نگاهی کنید به چهره حرّافانی خُرافی, که با "اَعمال" خود اعتماد اجتماعی را می‌سوزانند بی آن که اعتمادِ بالادستان را از دست بدهند! ) ۴۰۳/۱۰/۲۸ زین‌العابدین صفوی @zeinoddin43 @seyed_zeinolabedin_safavi
زباله‌های روزگار کتاب را زباله‌ کرده‌اند! و تو چه خوب در میان رنج، گنچ یافتی! "کتابخوانی‌"ات خجسته باد "کتابخانه‌"ات مبارک است! به جای او که جای‌تو در این مکان نهاد دل معلم‌ات شکسته‌ می‌شود! ۱۴۰۳/۱۰/۲۸ زین‌العابدین صفوی @zeinoddin43
این "سرویس پدرانه" ...هرچه و هرجا باشد "تصویر"ی‌ است که تصورش‌ نیز دردناک است فکر کنید ...این فرشته‌ها خاطره بنویسند از" پشتیبانیِ" پدر از‌چرخ روزگار و از کسانی‌که امتحان می‌دهند... ۱۴۰۳/۱۱/۱ زین‌العابدین صفوی @zeinoddin43
این کانال تا اطلاع بعدی غیر فعال خواهد بود ۴۰۳/۱۱/۵ سید زین‌العابدین صفوی @zeinoddin43