eitaa logo
برداشت‌ها
561 دنبال‌کننده
60 عکس
22 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا ما هم یک پاسداریم؟ نقل است که مریدانِ «بایزید بسطامی»، یکی از زردشتی ها را به دین اسلام فرا خواندند. او درپاسخِ این دعوت گفت: « بر اسلامِ بویزید طاقت ندارم و براسلامِ شما نیز رغبت ندارم» داستان «پاسداریِ» ما نیز اکنون اینگونه شده است. من به سان قطره ای کوچک از اقیانوسِ ملت خواستم بنویسم که«» اما با نگاه به آن روزها دیدم که لیاقتش را ندارم و با نگاه به این روزها که بعضی ها-مخصوصاٌ بعضی از نماینده های مجلس- این لباس را در تن کردند-دیدم«رغبت» ندارم. من این لباس سبز را برتنِ هزاران پاسدارِ پاکباخته ای دیده ام که آن را با خونشان سرخ کرده اند از جمله دو برادرِ عزیزم و صدها دوست و فرمانده شهید. احمد‌متوسلیان، چراغی، درویش، مهدی زین الدین، احمد کاظمی، و مرتضی قربانی و...پاسداران بزرگی بودند که از نزدیک با فرمانشان بار ها تا کام مرگ فرو رفتم و بار ها مزه خون خود را چشیدم و افسانه ای ترین مقاومت ها و حماسه ها را شاهد بوده ام. اما با این حال در خودم لیاقتِ آن لباس، و رغبتِ این لباس را نمی بینم.به آن سال ها و روز های فراموش نشدنی افتخار می کنم و از این پیشینه، ذره ای پشیمان نیستم. اما همه پشیمان ها را نیز در یک سطح نمی بینم و آنها را هیچگاه به ابن سعد و شمر تشبیه نمی کنم و نیز نمی توانم کتمان کنم که چنین وضعیتی که اکنون جامعه ما دارد، هرگز آرزوی ما و یارانمان نبود. اما رئیس جمهورِ خودکامه امریکا در اقدام اخیرش در تروریست نامیدنِ سپاه محکوم است و به دو شرط شکست خواهد خورد: ۱- «همه ملت»، خالصانه از سپاه پاسداران حمایت کنند. ۲- سپاه نیز خالصانه متعلق به «همه ملت» باشد. ۹۷/۱/۲۲ سیدزین العابدین صفوی @zeinoddi43
  آقای صدیقی، خطیبِ‌ موقتِ تریبونِ جمعه تهران دیروز گفته است که«چرا نگران هستید که تحریم‌ها تشدید شود به جهنم که تشدید شود.» او همچنین بایک نقل قول، مشکلات ناشی از تحریم ها را به "دردِ زایمان" تشبیه کرده است! من با این تشبیه فقط از این جهت موافقم که دردِ زایمان را فقط بعضی ها تحمل می کنند و بعضی دیگر هرگز آن را تجربه نمی کنند. ‌مولا علی(ع)می فرماید: "گرفتاری ها و دردها آنگاه قابل تحمل می شوند که همگانی شوند." امامشکلات جامعه ما از آن‌جهت تلخ است که هیچگاه همگانی نشد و گروهی خاص هیچگاه آن را تجربه نکردند ولی همواره از طرف دیگران برای سختی ها اعلام آمادگی کردند شعار جنگ دادند و‌خود و فرزندانشان‌ هیچ گاه تلخی آن را‌ نچشیدند. پیوسته برای دیگران هزینه تراشیدند بی آن که خود ذره ای در پرداخت آن سهیم باشند. مشکلات‌ما هیچ شباهت دیگری به درد زایمان ندارد. کجای دنیا به صاحبان درد زایمان می گویند"اگر طولانی و شدید شده است به جهنم!" این چه نوع دردِ زایمانی است که هیچ زمانی برای پایان آن قابل تصور نیست و معلوم نیست در پسِ این دردهای طولانی و شدید چه مولودی درحال متولد شدن است؟! ۹۸/۱/۳۱ سید زین العابدین صفوی @zeinoddin43
وزیرِ اطلاعات و فقط دو نکته آقای علوی وزیر محترمِ اطلاعات گفته است: «افرادی گرایش به مسیحیت پیدا می کنند وخانوادگی مسیحی می شوند، ناچار شدیم اینها را احضار کنیم و دلیل گرایش به مسیحیت را از آنها جویا شویم. برخی از این افراد عنوان می کردند که ما به دنبال دینی هستیم که به ما آرامش بدهد و بین ما صفا و صمیمیت و برادری ایجاد کند. به آنها گفتیم اسلام دین برادری و صفاست. گفتند ما می بینیم علمای اسلام و کسانی که پشت تریبون صحبت می کنند به طور مداوم علیه یکدیگر سخن می گویند.» در این باره دو نکته کوچک قابل توجه است: 1- آقای وزیراطلاعات از آن رو که برخی از تریبون های تفرقه انگیز چند نفر را در گوشه ای از استان همدان از«اسلام» گریزان و به «مسیحیت» متمایل کرده، حساس شده و آن منحرفان را احضار و انحرافشان را ریشه یابی کرده است. اما ای کاش ایشان به سخنانی هم حساس می شد که امواجی ازمردم را افسرده و حتی از دایره «زندگی» بیرون می افکند و آنها را نه تنها از اسلام ، بلکه به طور کلی از هرچه دین وعدالت و اخلاق وقانون است نا امید می کند.از یک وزیر انتظار می رود، به همان اندازه که نگرانِ نوعِ دینِ مردم است، نگرانِ حد اقل های دنیایِ آنها نیز باشد. 2- آقای وزیر اطلاعات قاعدتاً باید بداند که اکنون تریبون دارانِ مذهبی در ایران اختلاف چندانی باهم ندارند. همه آنها به حدکافی«یکسان سازی» ودر یک سامانه گزینش،تربیت و رصد می شوند.ازتریبون دارانِ صدا و سیما، نمازهای جمعه و مساجد محل گرفته، تا روحانیان نهادها، اردوها، کاروان های زیارتی و حتی روضه خوان های خانگی...همه یک دست شده و یک سخن می گویند. اکنون دیگر نه از آن واعظانِ دوقطبی خبری هست و نه از آن مخاطبانی که با سخنِ واعظان دوقطبی شوند! اگر اختلافی هست میان واعظان و مردمی است که دیگر به این تریبون ها وقعی نمی نهند.این تریبون دارانِ متحد الشکل، مدت ها است که دیگر بر ضد یکدیگرسخن نمی گویند بلکه متحد و یکپارچه بر ضد کسانی حرف می زنند که هیچ تریبونی ندارند. 98/2/16 سید زین العابدین صفوی @zeinoddin43
اصالتِ پیروزی! «ناپلئون» را گویند که پس ازیک پیروزیِ پُرتلفات گفت:«ما دراین نبرد پیروز شدیم، اما اگر یک بار دیگرهم اینگونه پیروز شویم، برای همیشه نابود خواهیم شد!» تاریخ، رهبران و فرماندهان شجاع و حکیمی را سراغ دارد که در اوجِ قدرت، صلح را بر جنگ ترجیح داده اند. زیرا زیان های پیروزی را نیز در نظر می گرفتند.اما درتفکرِ «اصالتِ پیروزیِ نظامی»، صلح و سازش تنها در زمانی جایز است که امیدی به پیروزی نباشد. در چنین فرهنگی، هر نوع صلح با دشمن، با خواری و خیانت یکسان قلمداد می شود.اکنون چنین تفکری در جامعه ما نیز مشاهده می شود. در این تفکر رخدادهای بزرگی چون «صلح حدیبیه» و«صلح امام حسن(ع)» جایی ندارند.اما تا دلتان بخواهد از غزوه ها، قیام ها و درگیری های مسلحانه سخن گفته می شود. در حالی که قرآن ازصلح حدیبیه به نام «فتحِ مبین» یاد می کند. طرفدارانِ اصالتِ پیروزی اما،همه وظایف و برنامه هایِ خود را تعطیل می کنند تا نگذارند دشمن در هیچ جا به اهدافش برسد! صبح تا شب برخود می بالند که توانسته اند درهمه جا برنامه های دشمن را برهم زده و براوچیره شوند.اما دریغ از یک نگاه به درون، که در این مسیر،خود، چقدرآسیب دیده اند و اگر قرار است این پیروزی ها ادامه یابد آیا از «درون» چیزی باقی خواهد ماند یا نه؟ 98/2/30 سید زین العابدین صفوی @zeinoddin43
چرا از خطرِ ابن ملجم ها نمی گویند؟! در سال های اخیر در تریبون های رسمی بویژه چندین امام جمعه معروف -هریک چندین بار - انقلابیونی را که از مواضع سیاسی قبلی برگشته اند،ِ بسی خطرناک تر از ضد انقلاب ها دانسته اند و از آنها با عناوینی چون طلحه و زبیر "هیولا" می سازند به رزمندگان ‌و جانبازان همواره هشدار می دهند که هان! مواظب باشید که مصداقِ طلحه و زبیر و شمر و عمربن سعد نشوید! این تریبون داران محترم و اهلِ بصیرت و خطر شناس اما در باره دو گروه خطرناکترِ دیگر کمتر سخن می گویند: ۱- در باره خوارج و احتمال ابن ملجم شدنِ نیروهایِ "خودسر" که همه حدس ها وداوری هایِ سرپاییِ خود را مساویِ حکم خدا می دانند و خود را شایسته ترین فرد برای اجرای آن می شناسند! ۲- در باره افرادِ بی ریشه و فاقد سابقه انقلابی، که اهداف پست و پلید خود را پنهان کرده و با زبانی چرب و شعار هایی انقلابی در زیر لوای ظاهرگرایان در مراکز حساس اقتصادی نفوذ و سوء استفاده می کنند که هر از چندی کوس رسواییِ بعضی از آنها به صدا در می آید. کافی است به سوابق،ظواهر و شعارهای اختلاس کننده هایی نگاه کنید که هزاران میلیارد تومان از دارای های مردمِ بیچاره را بالا می کشند. ۹۸/۳/۶ سید زین العابدین صفوی @zeinoddin43
مذاکره ای که ‌همیشه زود است!  چندی پیش یکی از چهره های سیاسی ایرانی نوشت: " ما ایرانی ها به خاطر اینکه مذاکره بلد نبوده ایم دچارِجنگ ها و ویرانی های بزرگی شده ایم."  برخی در پاسخ وی نوشتند که مشکل ما ایرانی ها "بلد نبودن" مذاکره نیست بلکه ملت ایران از نظر تاریخی به "مذاکره" بدبین است به همین جهت ایرانیان غالباً در انتخاب زمان برای مذاکره مشکل داشته اند. برداشت‌من اما(با صزف نظر از مذاکرات موفقی هم که در تاریخ داشته ایم) این است که بد بینیِ تاریخیِ ایرانیان به مذاکره،خود زاییده یک عامل "فرهنگی" یعنی "اصالتِ جنگِ سخت" در فرهنگ انقلابی است که غیرت و شجاعت را تنها و تنها در میدانِ "مبارزه سخت‌" تعریف می کند. از این رو است که"مذاکره را به طور مطلق، نوعی"به زانو درآمدن" و"سپر انداختن" و "اسارت" و "ننگ" و حتی "خیانت" می شمارد. صاحبان چنین فرهنگی هیچگاه به مذاکره تن نمی دهند مگر از باب ضرورت و " اَکلِ میته" آن هم برای تنفس و تجدید قوا برای آغاز نبردی دیگر! چنین بستر فکری اجازه نمی دهد هیچ مذاکره ای در زمان مناسب خود انجام گیرد و طبیعی است که نتایج شوم و بدبینی تاریخی را نیز به بار می آورد. در طول هشت سال جنگ با عراق نیز، واژه "مذاکره" از منفور ترین واژه ها در میان انقلابیون و رزمندگان بود. گویی هیچگاه وقتش نبود! تا اینکه در حضیض سستی بر سر میز مثلثی شکل مذاکره نشستیم. در چنان وضعیتی بودکه قوی ترین چانه زنی های هیات ایرانی در مذاکرات بی نتیجه می ماند و اگر صدام در باتلاق کویت گرفتار نمی شد، معلوم نبود مذاکرات چه سرانجامی پیدا می کرد؟ آن روزها شنیده شد که "یان الیاسون" نماینده دبیرکل سازمان ملل درباره مذاکراتِ قطعنامه، به طرف ایرانی گفته بود که شما اگرچه "خوب" مذاکره می کنید ولی در این وقتِ "بد" نمی توانید"خوب" نتیجه بگیرید! حتی هاشمی رفسنجانی نیز تلویحاً به بد زمانی مذاکرات ۵۹۸ در ایران اشاره کرد و ‌پس از آخرین‌مکاتباتش با صدام- که‌منجر به آزادی اسرا شد-گفت: شاید با مذاکره بموقع وقوع جنگ قابل پیشگیری بوده است. از مذاکره خواهیِ دولت موقت که بگذریم، در اواخر دهه۶۰ سعید رجایی خراسانی نماینده دائم ایران در سازمان ملل و سپس عطاءالله مهاجرانی معاون پارلمانی رئیس جمهور از ‌نخستین چهره های داخلی بودند که با احتیاط از لزوم مذاکره مستقیم با امریکا نوشتند ولی بشدت مورد حمله و توبیخ قرار گرفتند.سرانجام همه دیدیم که ایران بارها با امریکا بر سر میز مذاکره نشست. یعنی ایرانی ها خوب بلدند که "خوب" ‌مذاکره کنند. اما نسبت به آن از نظر عقیدتی (نه فقط تاریخی)بدبین هستند واز این رو است که همیشه دیرتر از وقت، مذاکره‌ می کنند. من به این قاعده معتقدم که هر مذاکره ای اگر از وقتِ فضیلتِ خود به تاخیر بیفتد، همیشه "زود" است! و هیچگاه زمانِ‌مناسبش فرا نمی رسد! عرب ها در اینگونه موارد این ضرب المثل معروف را به کار می برند: " فی الصیفِ ضیّعتِ اللبن" ۹۸/۳/۱۸ سید زین العابدین صفوی @zeinoddin43
 صبرِ ناگزیر! مردی در چاه افتاده بود.مردمش گفتند صبر پیشه کن تاطنابی تدارک‌کنیم و بیرونت کشیم.او که آدمِ حاضر جواب و طنازی بود، از عمق چاه پاسخ داد "مگر غیر از صبر راه دیگری هم هست؟!" تاب آوریِ ناگزیر ماهیتش با "مقاومت""و "پایداری" متفاوت است.  حکیمانه نیست که تصمیم گیران یک جامعه بگذارند کار مردم به مرحله "صبر ناگزیر" برسد و سپس آنها را به "تاب آوری" تشویق کنند! تشویق به  تحمل دائمی آن هم از زبان کسانی که خود و اطرافیانشان هیچ فشاری نمی بینند. این گونه تشویق ها جامعه را عصبی تر می کند. وچنین مردمی اگر "تقلیل فشار" را احساس نکنند، دست کم باید "توزیع فشار" را ببینند.اما وقتی به هیچ یک امیدی نباشد نمی توان به آنها گفت که عیدی شما همین تاب آوری دائمی است و بر شما بشارت باد که فشار از این بیشتر نخواهد بود! همین دیروز آقای رئیس جمهور گفت کسانی که فشار می آورند ظرفیتِ زورشان به پایان رسیده است. اما نگفت کسانی که فشار می بینند چه وضعی دارند؟ برای مسئولان یک جامعه خیلی زیبنده نیست که فقط زور و توان دشمن را اندازه گیری کنند و با تاب و توان ملت خود کاری نداشته باشند. ۹۷/۳/۲۳  سید زین العابدین صفوی @zeiniddin43
"صلح" سخت تر از "جنگ" است جنگ‌ خواهد شد یانه؟ این روزها بیشترین پرسش مردم همین است.ِ برداشت من این است که "نگرانی از جنگ" بدتر از وقوع جنگ است.هرملتی حق دارد بدون نگرانی و یا دست کم با نگرانی های کمتری زندگی کند.نه نگران جنگ باشد و نه نگرانِ  آینده مبهم. اما آیا دولتمردان نیز حق دارند نگران نباشند و به نمایندگی از جامعه برای سختی های بیشتر اعلام داوطلبانگی کنند و جامعه "غیر داوطلب" را به خطر بیفکنند؟ افرادجامعه، گاهی مانند سرنشینانِ هواپیمای مسافر بری در آسمانند و جان خود را به مهارت و هوشیاری خلبان می سپارند و اوست که باید "نگران" خطر باشد.شجاعتش در همین نگرانی، دقت و احتیاطِ است.او تنها یک" فرد" نیست که تنها به سرنوشت خود بیندیشد و ازجان خود دست شسته ودل به دریا بزند و "هرچه بادا باد" بگوید! در تاریخ، جلودارانِ شجاعی بودند که برای شخصِ خود جنگیدن و کشته شدن در راه هدف را بسیار گواراتر از زندگی می دانستند اما جامعه "غیرداوطلب" را به کشتن ندادند برای آنها نجنگیدن سخت تر از جنگیدن بوده است. من با شبیه سازی تاریخی کاری ندارم اما اگر قرار باشد بعضی ها وضعیت کنونی کشور را دقیقاً مانند روز تاسوعا و نخست وزیر ژاپن را حامل "امان نامه" بدانند!! چرا برخی دیگرحق نداشته باشند این روزگار را به دوران صلح امام حسن(ع) تشبیه کنند؟! ۹۸/۴/۳ سید زین العابدین صفوی @zeinoddin43
آیا همیشه در حساس ترین مقطع تاریخیم؟!  در گذر تاربخ، برخی از ملت ها و دولت ها از فرط "خودویژه پنداری"، روزگار خود را نیز ویژه و "حساس ترین مقطع تاریخ" دانسته اند و رضایت نداده اند که مانند "یکی" از نسل های عادی و در فصل های معمولی تاریخ رقم بخورند.  نگرش های " آخر الزمانی" در مغرب زمین وخاور میانه همین خط را دنبال می کنند در کشور ما هم که همیشه " آخر الزمان" است! از دولت های صفوی و قاجاریه گرفته تا برخی از دولت های جمهوری اسلامی، دوران خود را عصر طلایی و مقدمه بلافصل دولت مهدوی می دانستند‌ و بعضی ها یاران موعود امام زمان را با چهره های خاص سیاسی و نظامی عصر خود منطبق می کردند. در این پروژه "خود برتر پنداری" ها از حوزه نژاد و آیین فراتر می رود و به حوزه "زمان" نیز سرایت می کند و  ادعاهایی مشابه و بی دلیل در همه عصرها تکرار می شود که: "عصر ما نادر ترین برهه تاریخ است!" ما در استثنایی ترین زمانه تاریخ زندگی می کنیم" فقط در این روز ها سرنوشت بشر تعیین می شود"و.... برای قبول نکردن این سخنان لازم نیست فیلسوف باشیم  بلکه کافی است کمی تاریخ و جغرافی بلد باشیم! ۹۸/۴/۲۶ سید زین العابدین صفوی @zeinoddin43
محاکمه هایی که اعتماد نمی آورند! کشفیات پی در پی فسادهای اقتصادی در کشور و  دادگاه های علنی مربوط به آنها می تواند نشانه‌ اجرای عدالت و عزم حکومت برای برخورد با فاسدان دانه درشت تلقی شود و اندکی از آب رفته را به جوی برگرداند. اما این حقیقت تلخ را نمی توان نهفته داشت که این‌محاکمه ها افتخار و اعتماد چندانی برای نظام جمهوری اسلامی به بار نمی آورند زیرا این همه فساد در عهد ساسانیان و غزنویان شکل نگرفته است بلکه در  اثر سوء مصرف همان قدرتی پدید آمده است که ثمره خون صدها هزار شهید عدالتخواه است و این فساد در سایه یا سکوت و گاهی با مجوز های رسمی همین "قدرت" پایه گذاری شده و از تبلیغات و تسهیلات آن بهره جسته است. این محاکمه ها هرچند به طور مستقیم برخی از اشخاص و‌گروه ها را افشا می کند ولی به صورت ضمنی،سیستم ناتوانی را نیز به محکمه می کشاند  که همواره شعار عدالت داده ولی همزمان نطفه این همه ویژه خواری ظالمانه را در خود منعقد کرده و هیچ‌معلوم نیست هم اینک که در حال محاکمه آنها هستند موالید دیگری در حال انعقاد نباشند! برای یک‌نظام ارزشی محاکمه و مجازات مفسدان ضروری است اما کافی نیست و راه درست آن است که نظام با نظارت دقیق و سالم بستر فساد را هدف قرار دهد‌ و روز به روز از احتمال وقوع آن بکاهد. ۹۸/۴/۳۱ سید زین العابدین صفوی @zeinoddin43
مدیرانِ "سر شلوغ" و "خادمانِ افتخاری" چندی است آستان قدس رضوی فعالیت های تبلیغاتی خود را به اُستان های دیگر نیز کشانده و کارهای متنوعی را در پیش گرفته است.مثلاً برای ترویج زیارت به بعضی ها یارانه می دهد. نیروی داوطلب (خادم یار) می پذیرد تا در محل کار خودشان برای آستان قدس تلاش کنند و در ادامه به خادمان تشزفی و افتخاری برسند به طور مرتب عازم حرم امام هشتم(ع) شوند و به عنوان کفشدار،ویلچرران، جاروکش،و... فعالیت کنند یا در مقام والای دربانی"چوب پَر" به دست گیرند و زائران را راهنمایی کنند. در نهایت هم این افتخار نصیبشان بشود که در محیط حرم یک محل دفن به انان تعلق بگیرد. در باب مبنای ترویج این کارها فعلاً حرفی نمی زنم اما این پرسش را دارم که چرا بعضی از مدیران برای این خدمت های تبرکی و افتخاری صف کشیده و سر می شکنند؟! مدیرانی که به"سر شلوغی" معروفند و همواره ازکمبود"وقت" می نالند.خطوط تلفن خود و دفترشان پیوسته بوق اشغال می زند. به سختی به مردم وقتِ ملاقات می دهند. قول و قرارهای اداری آنها معمولاً با ادعای جلسات فوری و اضطراری! لغو می شود. این افراد در حالی دنبال خدمت افتخاری هستند که در محل کارشان خدمت های ذاتی و ضروری شان بر زمین مانده و کارهای عقب مانده و مراجعات و مکاتبات فراوانی در انتظار حضور و امضای آنها است. معلوم نیست این‌مدیران، کدام خدمت و کدام افتخار ی را بهتر از انجام وظایف ذاتی خود می دانند؟ آیا سزاوار نیست آنها از این خدمت ها ی تبرکی برای آستان قدس صرف نظر کنند و بر خدمت به مردم بیفزایند؟ و با وقت گذاریِ بیشتر، نظارت خود را بر کارهای اداری و مالی دقیق تر کنند؟ برداشتم این است که خدمت و افتخار واقعی اینجا است و به یقین رضای خود امام رضا(ع) نیز در این خدمت ها است.اما اینکه رضایت آستان قدس رضوی در چه باشد، خدا می داند! ۹۸/۵/۱۶ سید زین العابدین صفوی @zeinoddin43
افشاگری پس از قدرت!  ملاک شیعه در پذیرش حاکم، نه "شخص" است و نه "قدرت"بل"فضیلت" تنها معیاری است که متکلمان شیعه آن را از قرآن و عترت دریافته و بیش از هزار سال بر خود بالیده اند که همانند اشاعره نیستند که هرِ بالادستِ ناشایستی را به عنوان"اولی الامر، بشناسند و از هرگونه پرسش و انتقاد از انها پرهیز کنند. اما هزار افسوس که این اندیشه اصیلِ "فضیلت محوری" و "شایسته سالاری" تنها در لابلای کتاب های کهنه کلامی خاک می خورَد و در رفتار های ما اثری ندارد. گاهی"چهره ها" را ملاک حقیقت و فضیلت قرار می دهیم و آنچنان دلباخته "اشخاص" می شویم که همه فضیلت ها را به او می چسبانیم. گاهی هم به جای شخص تابع محضِ"قدرتیم  و اشخاص را تا زمانی که بر تخت بخت سوارند، تحسین می کنیم،ضعف هایشان را قوت، ظلم هایشان را عدالت و کاخ هایشان را کوخ می شماریم.اما همین اشخاص را -آنگاه که از سریر ریاست پایین می افتند- به بدترین شیوه به خاک سیاه می نشانیم و عدالتشان را ظلم، و قوت آنان را ضعف و کوخ هایشان را کاخ معرفی می کنیم. به همان رفتارهایی می تازیم که پیشتر آنها را می ستودیم! تا زمانی که رجال سیاسی در اریکه قدرتند، با آنها در ماه عسلیم. آنها در آن دوران یا امیر کبیر زمانند و یا معجزه هزاره سوم! نه خود تخلفی دارند و نه یارانشان. پیرامونشان پر است از پاک دستانی از جنس سلمان و ابوذر. اما همین که از کرسی ریاست برمی افتند، ورق بر می گردد و ماه عسل تمام می شود. فشاگری ها آغاز و تیغ عدالت و شعار های انقلابی بر ضد آنها و اطرافیانشان تیز می شود! این رفتار ها را در باره سلسله های قدرت شنیده بودیم اما پس از انقلاب در باره رفسنجانیان وسمنانیان نیز دیده ایم و اکنون در باره لاریجانیان و یزدیان می بینیم و ظاهراً این شتر ِ"افشاگری بعد از قدرت" درب خانه همگان خواهد خوابید. این کردارها نشان می دهد که ما اگرچه از نظر فقهی و برخی از مناسک، خود را شیعه می دانیم ولی از نظر کلامی و عقیدتی همچنان اشعری مسلکیم. ۹۸/۵/۳۰ سید زین العابدین صفوی @zeinoddin43