eitaa logo
ذکر
587 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
7.7هزار ویدیو
18 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 💫 سلام علی آل یس 💫این کانال با هدف اُنس و آشنایی بیشتر با کلام حق تعالی، اهل بیت علیهم السلام و همچنین اتحاد و همبستگی برای فرج مولامون صاحب الزمان ارواحنا فداه تشکیل گردیده است.. اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم داستان بسیار خواندنی از درسی که مرحوم حاج آقای کافی به زن بی حجاب دادند... مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج شیخ احمد کافی_رضوان الله تعالی علیه_ نقل می کردند: داشتم می رفتم قم،ماشین نبود،ماشین های شیراز رو سوار شدیم.یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود. هی دقیقه ای یک بار موهاشو تکون می داد(لازم به ذکر است قضیه برای قبل از انقلاب اسلامی می باشد و  لذا زنان بدون روسری و پوشش فراوان بودند) و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من! هی بلند می شد می نشست، هی سر و صدا می کرد.می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت،یه مرتبه نگاه کرد به منو و خانمم که کنار دست من نشسته(خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت:آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟! بردار یکی بشینه!! نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم:این خانم ماست. گفت:پس چرا این طوری پیچیدیش؟! همه خندیدند. گفتم:خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید.بلند گفتم:آقای راننده! زد رو ترمز.گفتم:این چیه بغل ماشینت؟گفت:آقا جون ماشینه!ماشین هم ندیدی تو آخوند؟! گفتم:چرا دیدم ولی این چیه روش کشیدن؟گفت:چادره روش کشیدن دیگه گفتم:خب چرا چادر روش کشیده؟! گفت:من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم،چه می دونم چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن،انگولکش نکنن،خط نندازن روشو.. گفتم:خب چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟گفت:حاجی جون بشین تو رو قرآن! این ماشین عمومیه کسی چادر روش نمی کشه..اون خصوصیه روش چادر کشیدن.. من هم زدم رو شونه شوهر این زنه و گفتم:این خصوصیه،ما روش چادر کشیدیم.... https://eitaa.com/zekr_313
✨﷽✨ فردى ازدواج کرد و به خانه جديد رفت، ولی هرگز نمی‌توانست با همسر خود کنار بیاید. آنها هر روز با هم جروبحث می‌کردند. روزی نزد داروسازی قدیمی رفت و از او تقاضا کرد سمّی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد. داروساز گفت: اگر سمّی قوی به تو بدهم که همسرت فوراً کشته شود، همه به تو شک می‌کنند؛ پس سمّ ضعیفی می‌دهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم او را از پای درآورى. توصیه کرد در این مدت تا می‌توانی به همسرت مهربانی کن تا پس از مردن او کسی به تو شک نکند. فرد سمّ را گرفت و به توصیه‌ داروساز عمل کرد. هفته ها گذشت... مهربانی او کار خود را کرد و اخلاق همسر را تغییر داد تا آنجا که او نزد داروساز رفت و گفت: من او را به قدر مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی‌خواهد او بمیرد. دارویی بده تا سمّ را از بدن او خارج کند. داروساز لبخندی زد و گفت: آنچه به تو دادم سمّ نبود. سمّ در ذهن خود تو بود و حالا با مهر و محبت آن سمّ از ذهنت بیرون رفته است. مهربانی، موثرترین معجونی است که به صورت تضمینی نفرت و خشم را نابود می‌کند. 🌹«منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ»🌹 ➖➖➖🌼🌺🌼🌺➖➖➖ https://eitaa.com/zekr_313
✨﷽✨ واقعی 🟥 مگس روی شیرینی! 🔶️ چند وقت قبل با یکی از اساتید مشهور طب سنتی صحبت می‌کردم. ایشان دکترای طب جدید و نیز دکترای طب سنتی دارند! می‌فرمودند: «چند ماه قبل، از پنجره مطبم که در حاشیه یکی از پارک‌های بزرگ تهران است، داخل پارک را نگاه می‌کردم که ناگهان خانم بدحجابی را دیدم که در حال قدم‌زدن است و توجه جوان‌های اطرافش را به خودش جلب کرده است! بعد از چند دقیقه دیدم همان خانم به‌عنوان بیمار وارد مطب من شد و از بیماری‌های متعدد روحی و جسمی خود شکایت کرد! به او گفتم: اگر به شما نسخه بدهم انجام می‌دهید؟! گفت: قطعاً و اصلاً من به همین دلیل اینجا هستم! به او گفتم من برای شما یک نسخه دارم و آن هم رعایت حجاب است! با تعجب و اعتراض به من گفت: شما دکترید و این یک مسئله شخصی من است و لطفاً شما در حوزه تخصصتان نظر دهید! به او گفتم: بنده به‌صورت اتفاقی عبور شما را در پارک دیدم و توجه جوانانی که محو ظاهر شما بودند... حسرت آن جوانان می‌تواند برای شما انرژی منفی زیادی ایجاد کند و به نظر تخصصی بنده، مشکلات جسمی و روحی شما از این مسئله ناشی می‌شود! آن خانم سکوت کرد و از مطب من خارج شد! بعد از چند ماه خانمی وارد مطب من شد و گفت: آیا بنده را می‌شناسید؟! دقت کردم و فهمیدم همان خانم است؛ ولی این بار با ظاهری موقر و پوشیده!خیلی از من تشکر کرد و گفت آن مشکلات روحی و جسمی من حل شده و من تنها نسخه‌ای که عمل کردم همان بود که گفتید!» 🔶️ پ.ن: لازم به ذکر است بحث انرژی‌ها در عالم، کاملاً اثبات شده است. وقتی در روایتی از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، نگاهِ حرام به‌عنوان تیر مسمومی از سوی شیطان معرفی شده است، حتماً این عمل می‌تواند مانند سمّ، انرژی‌های منفی‌ای را وارد روح و جسمِ نگاه‌کننده و نگاه شونده، کند. وقتی امام علی علیه‌السلام، حفظ حجاب را موجب پایدارتر شدنِ زیباییِ زن می‌داند، حتماً این مسئله اثرات جسمی برای زن دارد. اگر یک مثال عامیانه و ساده بزنیم این می‌شود که؛ اگر روی شیرینی را باز بگذارید، روی آن مگس می‌نشیند! ✍دکتر کمیل یوسف شعیبی پژوهشگر سبک زندگی ایرانی اسلامی «منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» ➖➖➖🌼🌺🌼➖➖➖ https://eitaa.com/zekr_313
✨﷽✨ خیانت در نماز اول وقت یک مهندس تعدادی کارگر را برای کار استخدام کرده بود. کارگران بنا به وظیفه شرعی، وقت اذان که می‌شد برای خواندن نماز دست از کار می‌کشیدند. یک روز مهندس به آنان اخطار داد که اگر هنگام کار نماز بخوانند، آخر ماه از حقوقشان کسر می‌شود. کسانی که ایمان ضعیف و سست داشتند، از ترس کم‌شدن حقوقشان، نماز را به آخر وقت می‌گذاشتند، امّا عده‌ای بدون ترس از کم‌شدن حقوقشان، همچنان در اول وقت، نماز ظهر و عصرشان را می‌خواندند. آخر ماه، مهندس به کارگرانی که همچنان نمازشان را اول وقت خوانده بودند، بیشتر از حقوق عادی ماهیانه پرداخت کرد. کسانی که نماز خود را برای بعد از کار گذاشته بودند، به مهندس اعتراض کردند که چرا حقوق آن کارگرها را برخلاف انتظارشان زیاد داده است. مهندس می‌‌گوید: اهمیّت‌دادن این کارگرها به نماز و صرف‌نظر کردن از کسر حقوق، نشانگر آن است که ایمانشان بیشتر از شماست و این قبیل آدم‌ها هرگز در کار خیانت نمی‌کنند، همچنان که به نماز خود خیانت نکردند. «منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» ➖➖➖🌼🌺🌼➖➖➖ https://eitaa.com/zekr_313
✨﷽✨ واقعی 🟥 مگس روی شیرینی! 🔶️ چند وقت قبل با یکی از اساتید مشهور طب سنتی صحبت می‌کردم. ایشان دکترای طب جدید و نیز دکترای طب سنتی دارند! می‌فرمودند: «چند ماه قبل، از پنجره مطبم که در حاشیه یکی از پارک‌های بزرگ تهران است، داخل پارک را نگاه می‌کردم که ناگهان خانم بدحجابی را دیدم که در حال قدم‌زدن است و توجه جوان‌های اطرافش را به خودش جلب کرده است! بعد از چند دقیقه دیدم همان خانم به‌عنوان بیمار وارد مطب من شد و از بیماری‌های متعدد روحی و جسمی خود شکایت کرد! به او گفتم: اگر به شما نسخه بدهم انجام می‌دهید؟! گفت: قطعاً و اصلاً من به همین دلیل اینجا هستم! به او گفتم من برای شما یک نسخه دارم و آن هم رعایت حجاب است! با تعجب و اعتراض به من گفت: شما دکترید و این یک مسئله شخصی من است و لطفاً شما در حوزه تخصصتان نظر دهید! به او گفتم: بنده به‌صورت اتفاقی عبور شما را در پارک دیدم و توجه جوانانی که محو ظاهر شما بودند... حسرت آن جوانان می‌تواند برای شما انرژی منفی زیادی ایجاد کند و به نظر تخصصی بنده، مشکلات جسمی و روحی شما از این مسئله ناشی می‌شود! آن خانم سکوت کرد و از مطب من خارج شد! بعد از چند ماه خانمی وارد مطب من شد و گفت: آیا بنده را می‌شناسید؟! دقت کردم و فهمیدم همان خانم است؛ ولی این بار با ظاهری موقر و پوشیده!خیلی از من تشکر کرد و گفت آن مشکلات روحی و جسمی من حل شده و من تنها نسخه‌ای که عمل کردم همان بود که گفتید!» 🔶️ پ.ن: لازم به ذکر است بحث انرژی‌ها در عالم، کاملاً اثبات شده است. وقتی در روایتی از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، نگاهِ حرام به‌عنوان تیر مسمومی از سوی شیطان معرفی شده است، حتماً این عمل می‌تواند مانند سمّ، انرژی‌های منفی‌ای را وارد روح و جسمِ نگاه‌کننده و نگاه شونده، کند. وقتی امام علی علیه‌السلام، حفظ حجاب را موجب پایدارتر شدنِ زیباییِ زن می‌داند، حتماً این مسئله اثرات جسمی برای زن دارد. اگر یک مثال عامیانه و ساده بزنیم این می‌شود که؛ اگر روی شیرینی را باز بگذارید، روی آن مگس می‌نشیند! دکتر کمیل یوسف شعیبی پژوهشگر سبک زندگی ایرانی اسلامی «منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» ➖➖➖🌼🌺🌼➖➖➖ https://eitaa.com/zekr_313
🟢 👈ازعارف ربانی مرحوم حاج میرزا اسماعیل رحمه الله نقل شده که : 🔸بعضی سال‌ها می‌شد که مزرعه‌ی اصلی ما آفت می‌خورد و تمام محـصولمان از بین می‌رفت. یک قطعه زمین کوچک هم جای دیگـری کاشـته بـودیم، بـه اصـطلاح کناره‌کاری، و اصلاًَ آن را به حساب نمی‌آوردیـم؛ اما همـه‌ی خـرج سـالمان را همـان کناره‌کاری تأمین می‌کرد و جبران همه‌ی خسارت مزرعه‌ی اصلی را هم می‌نمود. ✅خوب است مؤمن در کنار عبادات و اعمال واجبش یک ، هـر چنـد هـم کـه کوچک باشد، به طور خصوصی برای خودش قرار بگـذارد، مثـل دسـتگیـری از یـک خانواده‌ی فقیر یا سرپرستی یتیم و چه بسا فردای قیامت همین کناره‌کاری باعث نجات انسان شود. 📚مصباح‌الهدی، ص ۲۳۲ https://eitaa.com/avayeasheghj ♥️دوست من تعداد صلواتی که به نیت ظهور امام زمان می‌فرستی را در لینک زیر ثبت کن👇 https://EitaaBot.ir/counter/dq8mw5
✨﷽✨ کیف مدرسه‌ای پسر و دخترم رو دادم برای تعمیرات، نو بودند ولی بند حمایل و یکی از زیپ‌های هرکدوم خراب شده بود. کاغذ رسید‌ رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه، تعمیرشون کنه و تحویلم بده. دو روز بعد، برای تحویل کیف‌ها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند. کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت: شما میهمان امام زمان هستید! هزینه نمی‌گیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید! از شنیدن نام مولا و آقایمان، کمی جا خوردم! گفتم: تسبیحِ صلوات رو حتما می‌خونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیده‌اید و کار کرده‌اید. گفت: این نذر چند سال منه. هر صدتا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه! بعد هم دسته‌ قبض‌هاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی ته‌فیشِ قبض‌ها نوشته شده بود: میهمان امام زمان! گفت: این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبض‌ها به اونا بیفته؛ هرکاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن! اصرار من برای پرداخت هزینه، فایده نداشت! از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیف‌ها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون. اون شب رو تا مدت‌ها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکارِ عزیز فکر می‌کردم. به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون می‌افته. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ «منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» ┄┄┅┅┅❅🌼🌺🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/zekr_313
✨﷽✨ خانمی به دکتر گفت: نمی‌دانم چرا افسرده‌ام و خود را زنی بدبخت می‌دانم. دکتر گفت: باید ۵ نفر از خوشبخت‌ترین مردم شهر را بشناسی و از زبان آنها بشنوی که خوشبختند. زن رفت و پس از چند هفته برگشت، اما این‌بار اصلاً افسرده نبود. به دکتر گفت: برای پیدا کردن آن ۵ نفر، به سراغ ۵۰ نفر که فکر می کردم خوشبخت‌ترینند رفتم، اما وقتی شرح زندگیشان را شنیدم، فهمیدم که خودم از همه خوشبخت‌ترم. پ.ن: افرادی که نیستند، ظاهر زندگی بقیه را با باطن زندگی خود مقایسه می‌کنند. توجه به قسمت پر لیوان ندارند و قسمت خالی لیوان، تمام ذهن‌شان را احاطه کرده. نعمت‌های کوچک و بزرگ زندگیت را بشمار و بگو خدایا شکرت، تا حال دلت خوب شود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ «منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» ┄┄┅┅┅❅🌼🌺🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/zekr_313
✨﷽✨ آیا شما هم درگیر قاعده ۹۹ هستید؟🤔 پادشاهی از وزیرش می‌پرسد: چرا همیشه خدمت‌کارم از من خوشحال‌تر است، در حالی که او هیچ چیزی ندارد! و منِ پادشاه که همه چیز دارم، حال و روزِ خوبی ندارم!؟ وزیر گفت: سرورم! شما باید قاعده ۹۹ را امتحان کنید! بعد ببینید آن خدمتکار خوشحال است یا نه. پادشاه گفت: قاعده ۹۹ چیست؟!! وزیر گفت: ۹۹سکه طلا در کیسه‌ای بگذار و شب آن را پشت درب‌ اتاق خدمتکار بگذار و بنویس این۱۰۰ دینار هدیه‌ای است برای تو و سپس در را ببند و نگاه کن چه اتفاقی رخ می‌دهد! پادشاه، نقشه وزیر را انجام داد. خدمتکار پادشاه، آن کیسه را برداشت و موقعی که به خانه رسید، سکه‌ها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد! پیش خود فکر کرد که آن را در مسیر راه گم کرده است! همراه با خانواده‌اش کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند، هیچی پیدا نکردند! خدمتکار ناراحت شد از اینکه یک سکه را گم کرده است! پریشانی به سراغش آمد، با آنکه آن‌ همه سکه‌های دیگر را در اختیار داشت! روز دوم خدمتکار پریشان حال بود چرا؟! چون شب نخوابیده بود. وقتی که پیش پادشاه رسید، چهره‌ای درهم و ناراحت حال، مثل روزهای قبل شاد و خوشحال نبود! پادشاه آن موقع فهمید که معنی قاعده ۹۹ چیست! آری، قاعده ۹۹ آن است که داشته‌های خود را نمی‌بینیم و تمرکز ما بر روی نداشته‌هاست. و در تمام ادوار زندگیمان، دنبال آن یک گمشده می‌گردیم و خودمان را به خاطر آن ناراحت می‌کنیم و فراموش کرده‌ایم که شاید داشته‌های ما بسیار بیشتر از نداشته‌های‌مان است. قسمت پر لیوان را ببینیم و قدرشان را بدانیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ «منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» ┄┄┅┅┅❅🌼🌺🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/zekr_313
✨﷽✨ استادی در شروع کلاس درس، ليوانی پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببينند. بعد، از شاگردان پرسيد: به نظر شما وزن اين ليوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند ۵۰ گرم. استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی‌دانم دقيقا وزنش چقدراست، اما سوال من اين است: اگر من اين ليوان آب را چند دقيقه همين‌طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند: هيچ اتفاقی نمی‌افتد. استاد پرسيد: خوب، اگر يک ساعت همين طور نگه دارم، چه اتفاقی می‌افتد؟ يکی از شاگردان گفت: دست‌تان کم کم درد می‌گيرد. حق با توست، حالا اگر يک روز تمام آن را نگه دارم چه؟ شاگرد ديگری جسارتا گفت : دست‌تان بی‌حس می‌شود، عضلات به شدت تحت فشار قرار می‌گيرند و فلج می‌شوند و مطمئنا کارتان به بيمارستان خواهد کشيد و همه شاگردان خنديدند. استاد گفت: خيلی خوب است، ولی آيا در اين مدت، وزن ليوان تغيير کرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه؛ پس چه چيز باعث درد و فشار روی عضلات می‌شود؟ در عوض من چه بايد بکنم؟ شاگردان گيج شدند. يکي از آنها گفت: ليوان را زمين بگذاريد. استاد گفت: دقيقا مشکلات زندگی هم مثل همين است، اگر آنها را چند دقيقه در ذهن‌تان نگه داريد، اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی‌تری به آنها فکر کنيد، به درد خواهند آمد، اگر بيشتر از آن، نگه‌شان داريد، فلج‌تان می‌کنند و ديگر قادر به انجام کاری نخواهيد بود. فکر کردن به مشکلات زندگی، مهم است، اما مهم‌تر آن است که در پايانِ هر روز و پيش از خواب، آنها را زمين بگذاريد. به اين ترتيب تحت فشار قرار نمی‌گيرند و هر روز صبح سرحال و قوی بيدار می‌شويد و قادر خواهيد بود از عهدهٔ هر مسئله و چالشی که برای‌تان پيش می‌آيد، برآييد. دوست من، يادت باشد که ليوان آب را همين امروز زمين بگذاری، زندگی همین است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ «منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» ┄┄┅┅┅❅🌼🌺🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/zekr_313
✨﷽✨ استادی در شروع کلاس درس، ليوانی پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببينند. بعد، از شاگردان پرسيد: به نظر شما وزن اين ليوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند ۵۰ گرم. استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی‌دانم دقيقا وزنش چقدراست، اما سوال من اين است: اگر من اين ليوان آب را چند دقيقه همين‌طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند: هيچ اتفاقی نمی‌افتد. استاد پرسيد: خوب، اگر يک ساعت همين طور نگه دارم، چه اتفاقی می‌افتد؟ يکی از شاگردان گفت: دست‌تان کم کم درد می‌گيرد. حق با توست، حالا اگر يک روز تمام آن را نگه دارم چه؟ شاگرد ديگری جسارتا گفت : دست‌تان بی‌حس می‌شود، عضلات به شدت تحت فشار قرار می‌گيرند و فلج می‌شوند و مطمئنا کارتان به بيمارستان خواهد کشيد و همه شاگردان خنديدند. استاد گفت: خيلی خوب است، ولی آيا در اين مدت، وزن ليوان تغيير کرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه؛ پس چه چيز باعث درد و فشار روی عضلات می‌شود؟ در عوض من چه بايد بکنم؟ شاگردان گيج شدند. يکي از آنها گفت: ليوان را زمين بگذاريد. استاد گفت: دقيقا مشکلات زندگی هم مثل همين است، اگر آنها را چند دقيقه در ذهن‌تان نگه داريد، اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی‌تری به آنها فکر کنيد، به درد خواهند آمد، اگر بيشتر از آن، نگه‌شان داريد، فلج‌تان می‌کنند و ديگر قادر به انجام کاری نخواهيد بود. 🚨 فکر کردن به مشکلات زندگی، مهم است، اما مهم‌تر آن است که در پايانِ هر روز و پيش از خواب، آنها را زمين بگذاريد. به اين ترتيب تحت فشار قرار نمی‌گيرند و هر روز صبح سرحال و قوی بيدار می‌شويد و قادر خواهيد بود از عهدهٔ هر مسئله و چالشی که برای‌تان پيش می‌آيد، برآييد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ «منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» ┄┄┅┅┅❅🌼🌺🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/zekr_313
✨﷽✨ دو برادر بودند كه يكی از آنها معتاد و ديگری مردی متشخص و موفق بود. برای همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يک خانواده و با يک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشته‌اند؟ از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلی شكست من، پدرم بوده است! او هم يک معتاد بود، خانواده اش را كتک می زد و زندگی بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شده‌ام. از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوری او گفت: علت موفقيت من پدرم است! من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگی‌اش را می‌ديدم و سعی كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايسته‌ای جايگزين آن‌ها كنم. طرز نگاه و باور هر کس به زندگی، دنیا و آخرت او را می سازد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ «منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» ┄┄┅┅┅❅🌼🌺🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/zekr_313