⚜ حقيقة الانسان من وجهة نظر المفکرين المسلمين
📋 الملخص
فكر «الجسم والروح» والعلاقة بینهما منذ صدر الإسلام حتى الآن في رحلة طويلة، بطريقة شهدت آراء المفكرين والمفسرین تغييرات كبيرة على هذا الطريق.
✅ و بدراسة المسار التاريخي لهذه الآراء في سياق الأبعاد الإنسانية نجد أن معظم المتقدمین من العلماء کانوا یرون جسمانیة الإنسان ولم يتفوّهوا ببنت شفة عن تجرد الروح أو النفس في مؤلفاتهم، ومن مارسها منهم، فکان نقدًا أو رفضًا لها.
❇️ بانتشار الأفكار الفلسفية المستمدة من الفلسفة اليونانية تدريجيا، أصبح العلماء المسلمون في مجال الأنثروبولوجيا مهتمّين بمناقشات حول البعد غير المادي للإنسان ومسألة تجرد النفس؛ لأنهم حصلوا علی أجوبة عن بعض المشکلات.
✅ وكانت هناك أربع وجهات نظر رئيسية للبُعدين في الإنسان الاثنین:
🔹أولا إنّ البعدین متشابكان تمامًا ولا يمكن دوام أحدهما بدون الآخر،
🔹وثانيا إن الروح له علاقة تدبیریة مع البدن ویتحکم علیه کمَرکبه
🔹و ثالثًا إن العلاقة بين النفس والجسم هي علاقة شوقیة، وأخیرًا إنهما متّحدان في الدنیا وفي سعیهما لتحقيق الهدف.
🖋 الدکتور أبوالفضل خوشمنش
أستاذ مشارك، قسم علوم القرآن والحديث، كلية أصول الدين والدراسات الإسلامية، جامعة طهران، إيران.
🖋الدکتور مهدی نوری أفشان
عضو هيئة التدريس، قسم اللغة العربیة، معهد اللغات، جامعة الإمام الصادق علیه السلام، طهران، ایران.
📔 The Interdisciplinary Studies of Quran & Hadith (ISQH), Volume 1, Issue 3 - Serial Number 3, January 2024, Pages 271-292.
📎 لینک مشاهده و دریافت مقاله
https://isqh.isu.ac.ir/article_77153.html
🆔 http://eitaa.com/zekra114
⚜عنوان «ابوّت» و ودیعت «ذرّیه» در تاریخ رسالت و امامت
یکی از اضلاع مهم شخصیت حضرت ابراهیم، نقش ابوّت و پدریِ اوست.
❇ قرآن کریم از ابراهیم با عنوان پدر یاد و بر آن تأکید میکند: «مِلَّةَ أَبِیكُمْ إِبْرَاهیمَ» (حج: ۷۸).
عنوان «ابوّت»ی که خداوند به ابراهیم بخشیده، عنوانی است که علاوه بر معانی جسمی، معانی دینی و معنوی را نیز دربر میگیرد.
❇ «پدر» همان گونه که در اسم ابراهیم وجود دارد - و ما در آیه اخیر دو بار لفظ «أَب» را میبینیم - عنوان او نیز میشود و ابراهیم، «پدر عالیقدر»، «پدر و تبار عالی»، «پدر امت بسیار» - و به شرحی که میآید - «پدر انبیا»، «پدر مهربان» و پدر «اهل البیت» میگردد و در نهایت «اهل البیت» ابراهیم از نسل اسماعیل منتهی به پیامبر خاتم و «اهل البیت» ایشان میشود.
❇ از پی همین مکانتِ «ابوّت» است که موضوع «ذرّیه» یكی از محورهای اصلی حیات و اثرگذاری حضرت ابراهیم و «لسان صدق» (شعراء: ۴۸ و مریم: ۵۰) و «کلمه باقیه»ای (زخرف: ۲۹) میشود که پس از وی در جهان باقی میماند.
✅ قرآن به مناسبتهای گوناگون و از آنجا كه رسول خاتم میبایست از ذرّیه ابراهیم باشد، از آن سخن گفته و باز بخش عمدهای از استعمالات این واژه و موضوعات پیرامونی آن (مربوط به ذرّیه حضرت ابراهیم) را آورده است.
❇ سلسله انبیای الهی در هیچ جای قرآن با این تفصیل و تراکمی که در سوره انعام و ذیل نام ابراهیم و به عنوان هبه خدا و در قبال خداخواهیِ وی دیده میشود، نیامده است (انعام: ۸۴_۸۷).
✅ خداوند این عطیه را پس از ذکر احتجاجات توحیدی وی با قومش، و نیز پس از «ارائه ملکوت آسمانها و زمین، تا از اهل یقین باشد» (انعام: ۷۵) به وی عطا کرده است.
✅ قرآن کریم ابوّت ابراهیم را در تیره دیگر فرزندان ابراهیم (از نسل اسحاق) مدّ نظر دارد، همچنانکه هنگامی که یعقوب، نوه ابراهیم، مرگ را نزدیک دید، از فرزندانش بر سبیل اقرار پرسش کرد که چه وجودی را پس از وی خواهند پرستید، آنها پاسخ دادند: «معبود او و معبودِ یگانهی پدرانش؛ اسماعیل و اسحاق»:
💠 قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَ إِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
(بقره: ۱۳۳)؛✅ همانگونه که یوسف (ع) هنگام سخن گفتن با همبندان خود در زندان، نَسب خویش را به سوی حضرت ابراهیم به ایشان یادآور شد: 💠 وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ (یوسف: ٣٨)؛ ❇ اما چنانکه اشاره شد، پیامبر خاتم از نسل اسماعیل پدید میآید و بین این دو تیره (نسل اسماعیل و اسحاق) تفاوتهای آشکاری است. یکی از رئوس مهم این تفاوتها امتداد امامت در نسل حضرت ابراهیم از طریق اسماعیل به صورت حیّ از طریق پیامبر اکرم و اهل بیت اوست. ❇ نگاهی به مفهوم «اهلالبیت» در قرآن نقش محوری ابراهیم را برای ما بیشتر روشن میکند. در قرآن کریم تعبیر «أَهْلِ بَیتٍ» برای خانواده موسای شیرخوار به کار رفته است: 💠 فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَیتٍ یكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ نَاصِحُونَ (قصص: ۱۲) ✅ اما تعبیر أَهْلَ الْبَیتِ در سراسر قرآن تنها دو بار به کار رفته است: یکی در باره «بیت» حضرت ابراهیم و دیگری در خصوص «بیت» پیامبر اعظم (نک. هود: ٧٣؛ احزاب: ٣٣). ❇ این بیت اخیر، حاوی فرزندان برآمده از بیت نخست و پدر و نیای عالیِ مورد بحث ماست. مقام ابوّت برای پیامبر اکرم و وصیّ ایشان نیز به کار رفته است؛ چنانکه علی (ع) میگوید از پیامبر (ص) شنیدم که گفت: 🔹 أَنَا وَ عَلِی أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ لَحَقُّنَا عَلَیهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَی وِلَادَتِهِمْ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ- إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِیةِ بِخِیارِ الْأَحْرَارِ . ❇️ محمد پدر امت خویش است. اما آیا این پدری، دقیقاً همین پدری و ابوّت رایج در عوائل انسانی و قبائل عربی است یا اینکه همانند بسیاری از چیزهایی که او آورده، نظام خاص خود را دارد؟ ....... 🖋 دکتر ابوالفضل خوشمنش 📌برگرفته از مقاله «تکامل و بازآفرینی اوصاف و افعال ابراهیم خلیل (ع) در شخصیت حضرت خاتمالانبیاء (ص)». 📔مجله پژوهشهای قرآن و حدیث، دوره ۵۷، شماره ۱، شهریور ۱۴۰۳ 🌐 لینک مشاهده و دریافت مقاله: https://jqst.ut.ac.ir/article_98669.html 🆔 http://eitaa.com/zekra114
⚜ اقدامات پیامبران در تحقق آزادی معنوی از منظر قرآن کریم
📋 چکیده
آزادی مقولهایست با معانی و وجوهات گسترده، که دانشمندان علوم گوناگون بدان پرداختهاند.
❇️ یکی از وجوه مهم آزادی که فراتر از جسم انسان، به روح او مربوط است، آزادی معنوی است که در عصر حاضر، بسیاری از دانشمندان علوم انسانی، به ویژه محققان دینی، آنرا از منظر خود تعریف نمودهاند.
✅ آزادی معنوی که ارتباط مستقیم با کیفیت حیات انسانها دارد، مورد توجه ویژه انبیاء الهی و یکی از مهمترین اهداف بعثت پیامبران، تحقق این امر بوده است.
❇️ بررسی اقدامات پیامبران الهی در تحقق آزادی معنوی و نیز بیان ارتباط آموزهها و شرائع دینی با مقوله آزادی معنوی یک مسئله مغفول مانده است که کمتر به آن پرداخته شده است و به طور مفصل و جامع مورد تحقیق قرار نگرفته است.
🔹در این پژوهش با تکیه بر آیات قرآن کریم و با مطالعه تفاسیر گوناگون، به ویژه تفاسیر اجتماعی که در دهههای اخیر تألیف شدهاند، به بیان این مهم، پرداخته شده است.
🔹نتیجه این پژوهش نشان میدهد انبیاء الهی، به موازنه تلاش برای تحقق آزادیهای اجتماعی، به دنبال تحقق آزادی معنوی در اقوامشان بودهاند.
❇️ نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، به طور کلی در دو دسته قابل جمعبندی است:
✅ اول: موانع تحقق آزادی معنوی در میان اقوام پیامبران که به زیر شاخههای:
بتپرستی و شرک،
تقلید،
خرافهباوری،
شهوترانی،
طمع در مالاندوزی،
شرابخواری،
بدعت در دین،
تمسخر پیامبران الهی،
حکمرانی طواغیت و تحت تاثیر مال و علم و صنعت استعمارگران قرار گرفتن تقسیم میگردد.
✅ دوم: اقدامات پیامبران الهی در رفع موانع آزادی معنوی و تحقق آن که به زیرشاخههای:
تبیین توحید راستین
تشریع احکام فردی در زمینههای مختلف از جمله فحشاء، قتل نفس و شرابخواری
نیز ارائه راهکار در جهت مدیریت غرائز،
تبیین مکارم اخلاقی،
تنظیم نظام اقتصادی،
تعلیم آموزههای مقابله با سلب آزادی اجتماعی مانند جهاد اجتماعی، هجرت و غیره تقسیم میگردد.
🖋 استاد راهنما: جناب آقای دکتر ابوالفضل خوشمنش
✍ نگارنده: آقای محمدحسین رحیمینژاد
📌دانشکده الهیات و معارف اسلامی
۱۴۰۱/۰۶/۱۲
🆔 http://eitaa.com/zekra114
⚜ خاتمیت
شهر مکه در طول تاریخ خود، گرفتار فراز و فرودهای متعددی بود و به تدریج، طی قرون فترتِ پیش از بعثت پیامبر اکرم، مبدل به شرکزار و مرکزی برای اُمیت و حمیت جاهلیت شد و نتوانست شایستگی میزبانی پیامبر و شکلگیری حکومت نبوی را از آن خود کند.
✅ پیامبر سیزده سال در مکه که زمینی سخته و سوزان و مردمانی سرسخت و خشن داشت، بزیست و پایههای جهانبینی و آیین خود را به روشنی رسم و سُتوار کرد اما آزارهای دشمنان و مخالفان، او را از این شهر اخراج و وادار به درآمدن به مدینه کرد.
✅ او در مدینه توانست دعوت خویش را بگسترَد، میان مهاجر و انصار، پیمان برادری پدید آورد و با قبایل جزیرةالعرب و برخی همسایگان ایجاد پیوند و ارتباط کند و در نهایت، تصویری گویا جامع و منشوری از مدنیت مبتنی بر اخلاق و عدالت و معنویت را پیش رو نهد. در اینجا از این گذار و انتقال مهم سخن گفته میشود؛
✅ گذار از جاهلیت مکه به سوی مدنیتی که زیر نظر پیامبر اکرم قالب اولیه خود را در مدینه مییافت.
✅ در قرآن کریم آیات و سورههای مختلفی وجود دارد که از این گذار و انتقال برای ما سخن میگویند و این کتاب، پیشینه جزیرةالعرب و سیر «اخراج پیامبر از مکه» و گذار ایشان از مکه به سرزمین مدینه و جایگزینی کلمه تقوی و کتاب و حکمت محمدی به جای عصبیت و حمیت جاهلیت» را در سیاقهای آیات چهار سوره متوالی یعنی سورههای احقاف، محمد، فتح و حجرات آورده است.
🔹سوره احقاف از شنزارهای سخت و مخوف و قومی لجوج در میان آنها میگوید که خود را سلطه برتر روزگار میشماردند.
منابع لغوی و تاریخی، مراد از این منطقه را، شنزارهای میان یمن و عمان تا حضرموت ذکر کردهاند.
🔹سوره محمد (ص) با نگاهی قرین کراهت، از مکّه و بلد ابوسفیان و ابولهب و ابوجهل سخن میگوید:
💠 وَكَأَینْ مِنْ قَرْیةٍ هِی أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْیتِكَ الَّتِی أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلا نَاصِرَ لَهُمْ (محمد:۱۳)
✅ و پس از آن، سوره فتح از فضایی میان جاهلیت مکه و مدنیت مدینه سخن میراند؛ فضایی که در آن نه کفر و شرک مکّه از بین رفته و مندرس گشته، نه مدنیت مدینه خیمه زده و رایت برافراشته است؛ فضایی که در آن «امّیت و حمیت جاهلیت» همچنان حکمفرماست و «انزال سکینه الهی بر پیامبر و اهل ایمان و الزام ایشان به کلمه تقوا با اهلیت و احقّیتی که یافتهاند» لازم است تا ریشههای فاسد پیشین را برکنَد:
💠 إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ كَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیةَ حَمِیةَ الْجَاهِلِیةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمًا (فتح:۲۶)
و سرانجام سوره حجرات از فضای مدینه گِرداگِرد حجرههای گِلین پیامبر اکرم (ص) و طنین آموزههای اخلاق و معنویت او میگوید:
💠 إِنَّ الَّذِینَ یغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ.... وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الإیمَانَ وَزَینَهُ فِی قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ (الحجرات: ۷و۳).
✅ محمد (ص) به یثرب آمد که پس از مهاجرت او «مدینةالنبی» نام گرفت، در آن مأوی گزید و بنا بر استقبال عام مردم، بزرگ و زعیم این شهر شد.
❇️ او طی ده سال با وجود همه موانعی که همچنان پشت پردههای نفاق و کید، و دسیسههای اعراب و یهود خفته و نهفته بود و شرح آنها در سورههایی همچون احزاب و حشر آمده است، سیمایی از این شهر و مدنیت مربوط به آن عرضه کرد که تا آن روزگار سابقه نداشت.
❇️ در میان سورههای قرآن، هیچ سورهای با بسامد و تراکم سوره حجرات از پیدایش فرد و جامعه سخن نگفته و اسماء جمع را در خود جای نداده است.
❇️ این سوره در روزگار حاکمیت مناسبات و منازعات تمامناشدنیِ قبیلهای، از پیدایش جامعه بشری از نر و ماده (ذَکر و انثی) و شیوع و انتشار ایشان در قالب شعوب و قبایل، تنها با فلسفه تعارف و با ملاک امتیاز تقوا سخن گفت؛
✅ در روزگاری که مردم یکدیگر را نسبتهای قبایلی میخواندند از نداهای «یا أَیهَا النَّاسُ و یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا» بهره برد و گروهبندیهایی همچون «مؤمنین»، «فاسقین»، «مُقسطین»، «ظالمین» و «صادقین» را آورد که پیشتر کسی چنین تقسیمبندیهایی را در آن شهر به یاد نمیآورد.
✅ پیامبر اکرم (ص) مفهوم جهانی «امت» را درانداخت و ابعاد درآمدن به حیطه و حوزه آن را با قول و فعل و تقریر خود تبیین و تثبیت کرد.
🖋 دکتر ابوالفضل خوشمنش
📌برگرفته از مقاله «تکامل و بازآفرینی اوصاف و افعال ابراهیم خلیل (ع) در شخصیت حضرت خاتمالانبیاء (ص)».
🌐 لینک مشاهده و دریافت مقاله:
https://jqst.ut.ac.ir/article_98669.html
🆔 http://eitaa.com/zekra114
⚜ مقایسهای گذرا میان شیوه و نگرش اجتماعی دو زعیم بیداری
قریب یک قرن پس از سید جمالالدین اسدآبادی، بذرهای حرکت آن مؤسّسِ مجدّد، جوانههای خود را زد و بستر برای حركت بیمانند امام خمینی آماده گردید.
✅ در میان دیدگاههای این دو قائد، مانندگیهای چشمگیری دیده میشوند که به پارهای از آنها اشاره میرود.
📌 تأكید میشود كه میان امام خمینی و سید جمال تفاوتهای متعددی در عرصهی عمل و اقدام نیز وجود دارد و مقایسهی حاضر، جزئی و گذرا، تنها در خصوص برخی شباهتهاست.
🔹ضرورت بازگشت به قرآن
امام خمینی و سید جمالالدین اسدآبادی هر دو از ضرورت بازگشت به قرآن كریم سخن گفتند و پایهی نهضت را بر اساس قرآن نهادند.
✅ سید جمال، از اینكه آن «گرامیدستور مقدس که نتیجهی شرافت کل ادیان حقهی عالم و برهان قاطع خاتمیت مطلقهی دین اسلام الی یوم القیامه و ضامن سعادت دارَین و فوز نشأتَین است و مختصر شرارهای از قبسات انوار مضیئهاش عالم قدیم و دنیای جدید را از آن حقارت به این تمدن رسانید» ، آن «موارد مصرف» را یافته بود، بر امت غفلتزدهی اسلام میتاخت، بر امت به سبب آنچه با كتابالله كرده بود، نهیب میزد و او را سرزنش میكرد.
✅ امام نیز از آوردن قرآن، از گورستان مرگ به بوستان حیات انسان و گلستان كرامت او سخن میگفت و این امر را از افتخارات امتی میشمرد كه به ندای وی پاسخ گفته بودند.
🔹عقیده به نقش علما و ولایت دینی
سید جمال موضوعی را به اصرار از مراجع بزرگ معاصر خود میخواست و آن بهرهگیری ایشان از «ولایت» خود برای اعلام عدم مشروطیت شاه قاجار و سرانجام برپایی حكومت اسلامی بود.
✅ او خطاب به علما میگفت:
هرکس خیال کند خلع این پادشاه (ناصرالدین شاه) جز با قشون و توپ و بمب ممکن نیست، خیال بیهودهای کرده است.
چون یک عقیده و ایمانی درقلب مردم رسوخ كرده است مبنی بر اینکه مخالفت علما، مخالفت خداست. به راستی هم همین طور است و پایهی مذهب هم روی همین عقیده میباشد.
⚠️ ای قرآنیان! اگر شما حکم خدا را در باره این مرد غاصب ستمکار اجرا کنید، اگر بگویید به حکم خدا اطاعت این مرد حرام است، مردم از گردش پراکنده شده و خلع وی بدون جنگ و کشتار صورت میگیرد.
✅ خدا برای اتمام حجتی که به شما ارزانی داشته، (قدرت شما را در واقعهی تنباكو) نشانتان داد آنهایی که ایمانشان محکم نبود، تا پیش از این واقعه در نفوذ کلمه و قدرت شما تردید داشتند؛ (اما) ملت مسلمان با شنیدن یک کلمه از شما در سر كوبی این فرعون و هامان او متحد شد.
✅ ملل دیگر هم از این قدرت و نفوذ کلمه و سرعت تأثیر این فرمان متعجب گردیدند وکفار مبهوت ماندند. این قدرتی است که خدا به شما داده تا با آن دین و حوزهی اسلام را نگهداری کنید در این صورت آیا سزاوار است با داشتن چنین نیرویی دین را واگذارده یا در کمک نمودن به شریعت کندی نمایید؟ ابداً ! ابداً !
⭕️ مخاطبان این گونه نامهها و پیغامهای سید جمال، حکم به عدم مشروعیت و خلع شاه زمان خود ندادند.
⭕️ گروه كثیری از آنان، سخن سید جمال را در امكان عزل و اسقاط شاه از طریق مبارزهی منفی كه او میگفت، غیرممكن میدانستند و چه بسا آنان، زمان را برای چنان امری و پذیرش مسئولیت های ناشی از آن مناسب ندیدند.
🔆 بعدها مجتهدی كه در عصر خود بهصراحت و با پذیرش كامل مسئولیت، از غیرقانونی و نامشروع بودن یك حكومت مدعی تشیع سخن گفت، امام خمینی بود.
✅ او در آغاز نهضت، به نصیحت شاه پرداخت و چندانكه بیاثری نُصح خود و عناد و لجاجتهای شاه را دید، عدم مشروعیت دینی و ملی شاه و حکومت و نهادهای وابسته به او را صریحاً اعلام کرد و تا زمان اسقاط او از سلطنت، نیز بر سر سخن خود ایستاد.
✅ امام از نقش علمای پیشین كه از ولایت خود استفاده كرده و نظر خود را در زمینهی بیداری اسلامی، آشكارا گفته بودند، تجلیل میكرد.
از جملهی این علما شیخ فضلالله نوری بود.
✅ امام خمینی، پاتوق خود و دوستانش را قبل از تبعید و نیز مكان پارهای از درس و بحثهای خود را مرقد همین شیخ شهید در حرم حضرت فاطمهی معصومه (س) در قم قرار داده بود.
✅ امام نقش مدرس را نیز بسیار ستوده و از میان علمای گذشته، نام او را بیش از همه آورده است. تأثیر سید شهید بر شخصیت امام بارز و آشكار بود.
✅ امام به درس خارج سید شهید در مدرسهی سپهسالار رفته بود، تدریس و شجاعت او را از نزدیك دیده بود، حتی تعریضهای او را نیز به رضاخان در عین تدریس میشنید، او مدرس را جدا از كرسی درس، بر روی كرسی سیاست نیز دیده بود و...
⬅️ ادامه دارد....
🖋 دکتر ابوالفضل خوشمنش
📚بیداری و بینالملل اسلامی با مروری بر نقش داعیان قرآنی در دو سده اخیر
📖 ص ۱۶۴-۱۶۵
🏢 بوستان کتاب (۱۴۰۱، چاپ پنجم)
🆔 https://eitaa.com/zekra114