📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📚📚 رمان شماره دوازدهم 📌 بنام 📕 #راز_کانال_کمیل " شهید ابراهیم هادی
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
6⃣ #قسمت_ششم
🔻آمادگی
✨برای این عملیات تنها کسانی فیض حضور در این عملیات برخوردار شدند که سن شان بین 17 تا 25 سال بود و قدرت جسمانی شان بیشتر بود. پیرمردها و نوجوانان کم سن و سال از این فیض محروم شدند. آنها به پهنای صورت اشک می ریختند. وداع جاماندگان، با ملکوتیان عازم میدان نبرد، وداع بسیار باشکوهی و دیدنی بود. نیروها سوار ماشین شدند و ساعتی بعد در حوالی شهر شوش در منطقه چنانه رسیدیم. سرمای شب های این منطقه استخوان سوز بود. یک روز محسن رضایی آمد و سخنرانی کرد و با خود نوید فتح و پیروزی آورد.
✨همه برای شروع عملیات لحظه شماری می کردند. تعدادی از بچه ها وصیت نامه می نوشتند. بعضی ها حلالیت می طلبیدند. هر چند بُغض سنگینی گلوها را می فشرد، اما هر لحظه بر نورانیت چهره ی بسیجی ها افزوده بود. آنها از یکدیگر طلب شفاعت می کردند و آرزوی شهادت... ای کاش دوربین ها بودند و آن لحظات را ثبت می کردند.
✨هر چند که می دانم که ملائک الهی شاهد و ناظر آن لحظات زیبا بودند و این تصاویر را ضبط می کردند. من یقین دارم که آن لحظات، خداوند به ملائک خود به خاطر خلقت انسان افتخار می کرد. آنها با حالت عجیب آماده ی استقبال از مرگ می شدند. همه چیز آن صحنه ها زیبا بود. حتی همین اشک های وداعشان شیرین و سرمست کننده بود. همه چیز برای عشق بازی در رمل های فکه مهیا بود.
✨اما کیلومترها عقب تر در ستاد فرماندهی عملیات، فشار روحی و روانی خاصی حاکم بود. پیروزی در این عملیات می توانست از لحاظ سیاسی و نظامی موجب تثبیت قدرت نظام شود. به همین خاطر این عملیات برای مسئولان کشور و فرماندهان نظامی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود. آنچه می توانست به اضطراب و نگرانی فرماندهان پایان دهد، ذکر نام حسین علیه السلام بود. اشک بر مصیبت حسین علیه السلام و یاران باوفایش به فرماندهان قوت قلب می داد. از این رو لحظاتی قبل از اعلام رمز، قرائت حزن انگیز و روح بخش زیارت عاشورا در فضایی آکنده از معنویت و اشک، دل های فرماندهان را رنگی دیگر زد و به آنان قوتی مضاعف بخشید.
✨شامگاه یکشنبه هفدهم بهمن ماه 1361 هرگز چهره ی نورانی و بشاش اصحاب آخرالزمانی سیدالشهداء علیه السلام را فراموش نخواهند کرد. همان علی اکبرهای خمینی (ره) که هیچ چیزی نمی توانست در دلشان ترس و دلهره بیندازد.
🔴 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📚📚 رمان شماره دوازدهم 📌 بنام 📕 #راز_کانال_کمیل " شهید ابراهیم هادی
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
7⃣ #قسمت_هفتم
🔻حرکت
✨قبل از حرکت، برادر ثابت نیا فرمانده گردان کمیل، شرایط را بار دیگر شرح داد. ما متوجه شدیم که گردان کمیل باید حتی المقدور بدون درگیری با کمین ها، از موانع و میادین مین و کانال ها عبور کرده و پس از رسیدن به پشت جاده آسفالت، در آنجا خاکریز زده و پدافند کند. عصر گردان کمیل از درب دیه حرکت کرد و به جایی به نام تک درخت رسید. برادر حاجی پور در آنجا برای گردان ها صحبت کرد.
✨بعد صحبت های برادر حاجی پور، ابراهیم هادی روضه خواند. صدای محزون و دل انگیزش عطر نام سیدالشهداء علیه السلام را در معرکه ی جنگ پخش کرد. او غریبانه و با سوز عجیبی می خواند: امان از دل زینب سلام الله علیها، چه خون شد دل زینب! ابراهیم از وفاداری یاران ابی عبدالله علیه السلام خواند و از اسارت عمه ی سادات! حال بچه ها دگرگون شده بود. در پایان روضه. با صدای محزون و پر صلابتش رو به بچه ها گفت: «بچه ها امشب یا به دیدار یار می
رسید یا باید مانند عمه ی سادات، اسارت را تحمل کنید.»
✨بلافاصله نیروها از جا بلند شدند حرکت گردان ها آغاز شد. باید مسیر نه کیلومتری را طی می کردیم، آن هم در رمل ها با تجهیزات کامل نظامی و حمل پل های پیش ساخته سنگین. این آزمون اراده و قدرت ایمان بود. قرار بود در جای دیگری برای نماز توقف کنیم اما اعلام شد که دیر شده و همین طور در حال حرکت هستید نماز مغرب و عشا را بخوانید. در حال حرکت همه نیت کرده و نماز را آغاز کردند. از ستون نیروها زمزمه سوره حمد و توحید بر فضا حاکم شده بود. عجب نمازی بود. انسان احساس می کرد که تمام عرشیان به تماشای عشق بازی این یاران آخرالزمانی، با پروردگار نشسته اند.
✨موقع حرکت بهمون گفتن ممکنه دو روز به شما تجهیزات و تدارکات نرسد. برای همین بیشتر نیروها، جیره جنگی و چندین خشاب و نارنجک اضافه با خود برداشتند. خاک های رملی فکه باعث خستگی نیروها شد. همین خستگی باعث شد تا برخی نیروها پل ها، تجهیزات و اورکت، پتو، جیره غذایی خود را در میانه راه رها کنند تا بر خستگی غلبه کرده و سبک بارتر به راه خود ادامه دهند.
🔴 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📚📚 رمان شماره دوازدهم 📌 بنام 📕 #راز_کانال_کمیل " شهید ابراهیم هادی
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
8⃣ #قسمت_هشتم
🔻اولین درگیری
✨گردان به آهستگی و در سکوت کامل به سمت مواضع دشمن حرکت می کرد و موانع را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت. گردان کمیل پشت قتل گاه کنونی فکه از دیگر گردان ها جدا شد. بدلیل شکست های پی در پی ارتش بعث عراق در عملیات های قبلی، آنها با ایجاد میادین مین و موانع مستقر کمین بر سر راه رزمندگان اسلام، قصد داشتند تا توان و انرژی آنان را تا حد زیادی تعدیل کرده و آنان را خسته کند و همچین با تلف شدن وقت کار را به صبح بکشاند و با بکارگیری نیروهای خود، صحنه جنگ را به نفع خود تغییر دهند.
✨آنها در منطقه فکه ترکیبی پیچیده از موانع مختلف را به کار برده بود. آنها انواع موانع از جمله موانع خورشیدی، سیم های خاردار حلقوی و ... که شانزده نوع مانع بود بکار برده بود. طبق استاندارهای نظامی جهان، در کار گذاشتن مین، محدوده میدان مین باید با سیم خاردار کاملا مشخص باشد. ولی عراق میدان مین را طوری پراکنده کرده بود تا محدوده واقعی آن مشخص نباشد. نیروهای کمین دشمن تعدادشان به اندازه یه گروهان بود که از میادین مین محافظت می کردند که از تیپ اعزامی کشور سودان و اردن بودند.
✨گردان ما به یک میدان مین رسید، بچه های تخریب چی معبری باز کردند و فرمان حرکت صادر شد که آتش دوشکای دشمن به سمت بچه ها باز شد. یک آر پی جی زن، دوشکا را خاموش کرد. تعدادی از بچه ها زخمی شدند. به هر حال بچه ها بلند شدند و از معبر عبور کردند. در هنگام عبور تعدادی از بچه ها که از آتش دوشکا جراحت برداشته بودند و روی زمین افتاده بودند در حالی که لبخند به لب می زدند به ما روحیه می دادند. مجروحین بچه ها را تشویق می کردند و می گفتند: به ما کاری نداشته باشید. بروید و کار را تمام کنید. حتی یکی از آنها نگفت به من کمک کنید.
✨اما فقط یه سنگر کمین دشمن با ما درگیر شد. جای تعجب بود که چرا بقیه سنگرها با ما درگیر نشدند. اما چند دقیقه بعد از قرارگاه خبر دادند، دشمن به کمین های خود دستور عقب نشینی داده است. نیروها با خوشحالی مشغول پیشروی بودند. اما دشمن به دروغ این خبر را پشت بیسیم ها پخش کرده بود تا نیروهای ایرانی فریب بخورند. بعدها شنیدیم که بچه های گردان هنگام عقب نشینی، نیروهای کمین به سنگر خود بازگشتند و آتش شدیدی روی آنها گرفته اند. اکثر شهدای ما که در منطقه جا ماندند، بخاطر همین آتشی بود که کمین ها در هنگام عقب نشینی ایجاد کردند.
🔴 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📚📚 رمان شماره دوازدهم 📌 بنام 📕 #راز_کانال_کمیل " شهید ابراهیم هادی
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
9⃣ #قسمت_نهم
🔻آغاز عملیات
✨از میدان مین عبور کردیم. کل مسیر پر از تپه های رملی کوچک و بزرگ بود. اما دو تپه رملی، از بقیه بزرگتر بودند که در شناسایی ها به تپه های دوقلو معروف شده بودند. شروع کار ما ار آنجا بود. درست بعد از این تپه ها بود که اولین کانال، برای جلوگیری از پیش روی ما قرار گرفت. حدود پانصد متر مانده بود به تپه های دوقلو، درست در ساعت نه و سی دقیقه ی شب یکشنبه هفدهم بهمن ماه 1361 از پشت بیسیم رمز عملیات اعلام شد. شیپور جنگ به صدا درآمد، همان شیپوری که شهید چمران، آن را معیار شناختن مرد از نامرد می دانست.
✨کار حسینی در پیش بود. فرزندان خمینی بعد از پیروزی در جهاد اکبر، آماده ی جان بازی در جهاد اصغر، در میدان کارزار بودند. و چه سهل است آن جهادی که از بزرگ به کوچک می رسد. آنجا به خوبی می دیدیم که راه صدساله تکامل، برای فرزندان امام مهربان امت، یک شبه طی می شد. سوز سرمای بهمن ماه توی صورت ما می خورد، اما هیجان و اضطراب عملیات، زمانی برای فکر کردن درباره ی سرما باقی نمی گذاشت. بچه ها به زیر تپه های دوقلو رسیدند. بعثی های مستقر در تپه های از قبل منتظر گردان کمیل بودند! آنها بکباره منوّر زدند و فضا همانند روز روشن شد.
✨معرکه ای برپا شد. دوشکاهای دشمن حسابی از بچه ها تلفات گرفت. اگه شجاعت آر پی جی زنها نبود، بچه های گردان کمیل همان جا قتل عام می شدند. در میان تعدادی از آنها هم شهید شدند. عده ای نیز سنگرهای دشمن را به تصرف درآوردند. بقیه نیروها هم با درایت فرمانده گردان، برادر محمود ثابت نیا، توانستند بدون درگیری تپه دوقلو را دور بزنند و مسیر را ادامه دهند. این هنرمندی فرمانده شجاع و کاردانی مثل ثابت نیا بود که همه نیروها درگیر نشوند. هدف او رسیدن به کانال ها بود. به همین خاطر فقط یک دسته نیرو در کنار تپه های دوقلو نگه داشت و بقیه را همراه خود برد.
🔴 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📚📚 رمان شماره دوازدهم 📌 بنام 📕 #راز_کانال_کمیل " شهید ابراهیم هادی
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
0⃣1⃣ #قسمت_دهم
🔻موانع
✨تپه های دوقلو را دور زدیم، رسیدیم به سیم خاردارهای حلقوی، جنس آنها سخت بود با سیم چین تخریب چی بریده نمی شد. عبور از آنها سخت و نفس گیر بود. با زحمت تعدادی از آنها را بریدیم و روی دو ردیف آخر آنها برانکارد قرار دادیم. نیروها به سختی از آنها عبور کردند. بعد از سیم خاردارهای حلقوی، حدود ده متر سیم خاردار فرشی کشیده شده بود. همه برای این بود که وقت گرفته شود و هوا روشن شود. تعدادی از بچه ها کوله پشتی و اورکت خود را روی آن پهن کردند، و نیروها با سختی و جراحت پاهایشان از آنها عبور کردند.
✨پس از سیم خاردارهای فرشی، به یک زمین صاف رسیدیم که خالی از موانع بودند، که به زمین کشتار معروف بود. وقتی وارد این منطقه شدیم فرصت کوتاهی برای استراحت فراهم شد. جلوی ما یک میدان مین بود. تخریب چی ها برای باز کردن یک معبر در میدان مین اقدام کردند. ساکت و آرام نشسته بودیم که یک باره دشمن محل تجمع افرادی را که منتظر باز شدن معبر بودن زیر آتش قرار داد. برخی رزمندگان ناگریز برای نجات از معرکه به هر سو می دویدند. در تاریکی شب بعضی ناخواسته وارد میدان مین شده و طعمه مین های بی رحم دشمن شدند. ما سریع از جا بلند شدیم و از منطقه کشتار گاه بیرون رفتیم.
✨میدان مین با عمق سیصد متر جلو ما قرار داشت که بچه ها معبر باز کردند. بعد به جاده ای به نام ذوزنقه رسیدیم. بعثی ها با استفاده از خاک، شیب جاده ی مرزی را از بین برده بودند تا نیروهای ایرانی موفق به پناه گرفتن پشت آن نشوند! بچه های گردان نجف هم که آنجا بودند راه را گم کرده بودند. تعدادشون با بچه های گردان کمیل همراه شدند و بقیه همان جا ماندند. درست بعد از این جاده به کانال اول رسیدیم. همه ی نیروها از برزگی این کانال تعجب کردند. چگونه باید از این کانال عبور کنیم!؟
🔴 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
مناقب امیر المومنین علیه السلام.apk
2.48M
#معرفی_نرم_افزار
مناقب امیر المومنین علی «ع»
#فضائل_حضرت_علی (ع)از زبان قرآن
#فضائل_حضرت_علی(ع)از زبان پیامبر اکرم (ص)
#فضائل_حضرت_علی از زبان معصومین
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵
میزان الحکمه.apk
5.44M
#معرفی_نرم_افزار
میزان الحکمه
🖌 آیت الله ری شهری
#متن عربی فارسی
#بسیار_عالی
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵
@romaan_kadeh قانون شکنان عشق.pdf
2.18M
رمان: #قانون_شکنان_عشق
✍ نویسنده: Noghre
📖 تعداد صفحات: 229
📋خلاصه:
داستان درمورد دختری به اسم دریاست که مادرش اون و خواهرش بهار رو توی هشت سالگی تنها گذاشته پدرش معتاده و چندین بار میخواسته اون و بهار رو بخاطر پول موادمخدرش بفروشه..
دریای داستان ما دختر شیطونیه ولی خیلی سختی کشیده خیلی هوای خواهرش رو داره ولی طی یه سری اتفاقات فکر میکنه که عاشق یه پلیس به اسم برسام شده. ولی یه اتفاق خیلی مهم میفته که دریا از طریق برسام مادرش رو پیدا می کنه و باید به برسام امتحان پس بده که ببینه واقعا عاشق برسام هست یا نه؟ اما با امتحانی که برسام ازش میگیره به کل مسیر زندگی دریا عوض میشه و دریا هویت اصلی خودش رو پیدا میکنه..
ژانر: #عاشقانه #پلیسی
قانون شکنان عشق
#جدید
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵
Mardi Ke Hame Chiz Dasht.pdf
1.28M
مردی که همه چیز همه چیز همه چیز داشت
اثر : میگل آنخل آستوریاس
ترجمۀ : لیلی گلستان
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
🔸رهبر انقلاب: افرادی که کار روزانه دارند وقتی به خانه میآیند، بخشی از زمان را ولو نیم ساعت برای کتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋ #آهایآهای🐢 #بچههااای گلوگلاب🐬
🐑 سلاااام بچههای نازنینم 🐓
🐸 #نـــقـاشـــی 🐼
🐱 #کــارتــون 🐰
🐘 #شـعــر 🐷
🐼 #قصه🐥