😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
داستان 146
ﭘﯿﺮﻣﺮدی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮش در ﻓﻘﺮ زﯾﺎد زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮاب ، ﻫﻤﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮد از او ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺷﺎﻧﻪ ای ﺑﺮای او ﺑﺨﺮد ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﺑﺪﻫﺪ.
ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺣﺰن آﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﻢ ﺑﺨﺮم ﺣﺘﯽ ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﭘﺎرﻩ ﺷﺪﻩ و در ﺗﻮاﻧﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺑﻨﺪ ﺟﺪﯾﺪی ﺑﺮاﯾﺶ ﺑﮕﯿﺮم ..
ﭘﯿﺮزن ﻟﺒﺨﻨﺪی زد و ﺳﮑﻮت ﮐﺮد. ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻓﺮدای آﻧﺮوز ﺑﻌﺪ از ﺗﻤﺎم ﺷﺪن ﮐﺎرش ﺑﻪ ﺑﺎزار رﻓﺖ و ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮد را ﻓﺮوﺧﺖ و ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺮای ﻫﻤﺴﺮش ﺧﺮﯾﺪ.
وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺷﺎﻧﻪ در دﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ دﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ و ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﻮ ﺑﺮای او ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ . .
ﻣﺎت و ﻣﺒﻬﻮت اﺷﮑﺮﯾﺰان ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ.
اﺷﮑﻬﺎﯾﺸﺎن ﺑﺮای اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺎرﺷﺎن ﻫﺪر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﺮای اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﺑﻪ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازﻩ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﺪ و ﻫﺮﮐﺪام ﺑﺪﻧﺒﺎل ﺧﺸﻨﻮدی دﯾﮕﺮی ﺑﻮدﻧﺪ.
ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ اﮔﺮ ﮐﺴﯽ را دوﺳﺖ داری ﯾﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻮ را دوﺳﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮای ﺧﺸﻨﻮد ﮐﺮدن او ﺳﻌﯽ و ﺗﻼش زﯾﺎدی اﻧﺠﺎم دﻫﯽ.
ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﺮف
ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ آن ﻋﻤﻞ ﮐﺮد
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
داستان 147
🍃🌸 #برکت_نماز_اول_وقت_به_جماعت 🌸🍃
حضرت حجه الاسلام و المسلمین هاشمی نژاد می فرمودند:
✍️ یک پیرمرد مسنّی ماه مبارک رمضان « مسجد لاله زار» می آمد خیلی آدم موفقی بود همیشه قبل از اذان توی مسجد بود.
به او گفتم حاج آقا شما خیلی موفّق هستید من هر روز که مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید.
گفت: نه آقا من هر چه دارم از #نماز_اول_وقت دارم. بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم.
مرحوم « #حاج_شیخ_حسن_علی_نخودکی » باغچه ای در نخودک داشت به آنجا رفتم و ایشان را پیدا کردم و به ایشان گفتم: من #سه_حاجت مهم دارم دلم می خواهد هر سه تا را خدا توی جوانی به من بدهد. یک چیزی یادم بدهید.
فرمودند: چی می خواهی؟
1️⃣ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به #حج مشرّف شوم. چون حج در جوانی یک لذّت دیگری دارد.
🔸فرمودند: #نماز_اول_وقت به #جماعت بخوان.
2️⃣ گفتم: دوّمین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند.
🔸فرمودند: #نماز_اول_وقت به #جماعت بخوان.
3️⃣ سوم اینکه خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید.
🔸فرمودند: #نماز_اول_وقت به #جماعت بخوان.
این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و توی فاصله ی سه سال هم به حج مشرّف شدم هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد.
📚 داستانهایی از مردان خدا صفحه ۵
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
داستان 148
اسمم تو گوشی همسرم
یه دختر خاله دارم اسمش مرضیه ست
۱۹ساله با یک روحانی ازدواج کرده و خیلی خوشبخته!
هروقت مرضیه منو میدید
از عاشقانه های خودش و شوهرش
برام تعریف می کرد!
یکی از عاشقانه های مرضیه این بود که
شوهرش اسم مرضیه رو
تو گوشی خودش کبوتر عاشق ۲
ذخیره میکنه و بدون اینکه مرضیه بفهمه
اسم خودشو تو گوشی مرضیه کبوتر عاشق ۱
ذخیره میکنه!
برام خیلی جالب بود
که یک روحانی بعد چند سال زندگی مشترک
هنوز که هنوزه اینجوری شیطنت کنه!
این خاطره تو ذهنم میمونه!
ازدواج که میکنم
تو همون اوایل عقدمون
میرم یواشکی تو گوشی همسرم
تا ببینم اسمم تو گوشیش چی ذخیره شده؟
گوشیشو با ذوق برمیدارم
میرم داخل صندوق ورودی
چشمم به یه اسم میخوره که مطمئنم من نیستم!
صندوق ورودی رو تا آخر نگاه میکنم!
اسمی جز اون اسم نمیبینم
گزینه خواندن پیام رو میزنم
تا ببینم آیا صاحب اون اسم منم؟
پیامو میخونم:
الهی قربونت برم من!
خسته نباشه آقام!
دیدم پیام مالخودمه!
اما این دیگه چه اسمیه؟
فکر میکنین اسمم تو گوشی شوهرم چی بود؟
"د - حسین"
ناراحت میشم!
دنبال اسمی مثل:
نازم، گلم، خانومم و نازنینم میگشتم!
تو دلم میگم:
آخه چرا این اسمو گذاشته؟
نه اول اسمم "د" داره نه فامیلیم حسینیه!
یهو یادسلام دادن همسرم میفتم!
اکثر اوقات پشت تلفن بهم میگه:
السلام علیک یا بنت الحسین علیه السلام
آخه من سیده هستم!
"د - حسین"
یعنی "دختر حسین علیه السلام"
قلبم میفته!
چه اسم سنگینی گذاشته روم!
گوشیمو از جیبم درمیارم!
اسم همسرم که تو گوشیم بود
پاک میکنم و بجاش میذارم:
" د - حسین "
ینی " داماد حسین علیه السلام "
خیلی جالبه نه؟
اشتراک اسمی من و همسرم
کبوتر عاشق ۱ و ۲ نشد!!
اشتراک اسمیمون شد
" د - حسین "
تفاوت عاشقانه_ها با هم یعنی این!
مواقعی که یذره از همسرم دلخورم
و میخوام بهش پیامکی بدم
که در اون ناراحتیمو نشون بدم!
با دیدن اسم "د - حسین"
قلبم میگیره!
گاهی اشکم میریزه!
به خودم میگم:
"داری چیکار میکنی دختر حسین؟
میخوای با داماد حسین بد صحبت کنی؟
پیامو پاک میکنم
و دیگه هیچی نمینویسم!
بنظرم آدم باید به اسمی که
برای همسرش انتخاب میکنه معتقد باشه!
مثلا اگه اسمشو میذاری
"گلم" چرا کاری میکنی که
گلت با حرفت پژمرده بشه؟
شما اسم همسرتون رو چی ذخیره ڪردید؟
یا در آینده دوست دارید چی ذخیره کنید؟
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
داستان 149
💓داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری💓
💭 زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها !
زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
💭من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
💭 من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
💭 چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
💭 زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
داستان 150
وقتى روز جديدى شروع مىشود، جرأت كن و قدرشناسانه تبسمى كن
وقتى به تاريكى رسيدى، جرأت كن و اوّلين كسى باش كه شمعى روشن مىكند؛
وقتى به دشوارى برخوردى، جرأت كن و به كارت ادامه بده؛
وقتى به نظرت مىرسد زندگى دارد به زمينت مىزند، جرأت كن و با مشكل بستيز؛
وقتى احساس خستگى و نااميدى مىكنى، جرأت كن و به راهت ادامه بده؛
وقتى زمانه سخت مىشود، جرأت كن و از آن سختتر شو؛
وقتى پایان یک عشق آزارت مىدهد، جرأت كن و دوباره عاشق شو؛
وقتى كسى را در رنج ديدى، جرأت كن و او را التيام بده؛
وقتى كسى را ديدى كه گم شده است، جرأت كن و راه را به او نشان بده؛
وقتى دوستى به زمين افتاد، جرأت كن و اوّلين كسى باش كه دستش را به سويش دراز مىكند؛
وقتى احساس شادمانى مىكنى، جرأت كن و دل كسى را شاد كن؛
✔️جرأت كن و به بهترين كسى كه مىتوانى، تبديل شو؛
.
📕 جرأت كن
✍🏻 #دكتر_استيو_مارابولى
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
داستان 151
❣️یکی از خادمان حضرت ابوالحسن، امام علىّ نقي الهادى عليه السلام - به نام نصير خادم - حكايت كند:
🍁بارها به طور مكرّر مى ديدم و مى شنيدم كه حضرت ابومحمّد،
🍁امام حسن عسكرى عليه السلام در حيات پدر بزرگوارش با افراد مختلف،
🍁به لُغت و لهجه تركى، رومى، خزرى و... سخن مى گويد.
🍁مشاهده اين حالات، براى من بسيار تعجّب آور و حيرت انگيز بود و با خود مى گفتم: اين شخص -
🍁يعنى؛ امام عسكرى عليه السلام - در شهر مدينه به دنيا آمده و نيز خانواده و آشنايان او عرب بوده و هستند،
🍁جائى هم كه نرفته است،
🍁پس چگونه به تمام لغت ها و زبان ها آشنا است و بر همه آن ها تسلّط كامل دارد؟!
🍃تا آن كه پدرش امام هادى عليه السلام به شهادت رسيد؛
🍃و باز هم مى ديدم كه فرزندش، حضرت ابومحمّد عسكرى عليه السلام با طبقات مختلف و زبان ها و لهجه هاى گوناگون سخن مى گويد،
🍃روز به روز بر تعجّب من افزوده مى گشت كه از چه طريقى و به چه وسيله اى حضرت به همه زبان ها آشنا شده است؟!
🍃تا آن كه روزى در محضر مبارك آن حضرت نشسته بودم و بدون آن كه حرفى بزنم، فقط در درون خود،
🍃اين فكر را گذراندم كه حضرت چگونه به همه لغت ها و زبان ها آگاه و آشنا شده است؟!
❣️كه ناگهان امام حسن عسكرى عليه السلام به من روى كرده و مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود:
🍁خداوند تبارك و تعالى حجّت و خليفه خود را كه براى هدايت و سعادت بندگانش تعيين نموده است داراى خصوصيّات و امتيازهاى ويژه اى مى باشند،
🍁همچنين علم و آشنائى به تمام لهجه ها و لغت ها حتّى به زبان حيوانات را دارند.
🍁و نيز معرفت به نَسَب شناسى و آشنائى به تمام حوادث و جريانات گذشته
🍁 و آينده را كه خداوند متعال از باب لطف به حجّت و خليفه خود عطا كرده است،
🍁دارند به طورى كه هر لحظه اراده كنند،
🍁همه چيز و تمام جريانات را مى داند.
❣️سپس امام حسن عسكرى عليه السلام در ادامه فرمايشاتش افزود:
🍃 چنانچه اين امتيازها و ويژگیها نبود،
🍃آن وقت فرقى بين آن ها و ديگر مخلوق وجود نداشت؛
🍃و حال آن كه امام و حجّت خداوند بايد در تمام جهات از ديگران برتر و والاتر باشد.
📚اصول كافى: ج ۱، ص ٥۰٩، ح ۱۱،
📚الخرايج و الجرايح: ج ۱، ص ٤۳٦، ح ۱٤،
📚إرشاد شيخ مفيد: ج ۳٤۳،
📚بحارالا نوار: ج ٥۰،ص ۲٦٨، ح ٨
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
🙏اگه یکی رو فورواد کنی اجرت با خدا🙏
ما جز شما هیچ رسانه ای نداریم، لطفا اگر کانال رو دوست داشتید به اقوام و رفقاتونم برسونید.
🌻تشکرفراوان.🌻