💥 صداى شب
در سکوت تاریکی و جامه شب، نغمه های سکون به روح می رسد و برگ های گل های شب برای روایت داستان هایی مملو از رمز و راز و زیبایی شکوفه می شوند.
سکوت در شب با نغمه های فریبنده ای نغمه سرایی می کند، که بین نسیم هوا و زمزمه های ستارگان صدایی روح نواز ایجاد می نماید.
صدای شب صدایی متفاوت از همه صداهاست، زیرا کلماتی نیست که عبور کند، بلکه زبان سکوت با شکوهی است که عمق وجود را لمس می کند. صدای آرامش آن به درون ما نفوذ می کند، با ما صحبت می کند و فرصتی ارزشمند برای بازگشت به خودمان به ما می دهد تا با اعماق جانمان گفتگو کنیم و در خلقت این جهان و خلقت خود تأمل کنیم.
صدای شب صدایی است که احساسات مانند امواج دریا در آن تلاطم دارند، بین بارقه های امید و بادهای اشتیاق در نبرد است، تا در شهد وجود مخلوط شوند و بین تارهای خاطرات درخشان جاری شوند.
صدای شب ما را از دغدغه های روز دور می کند و به دنیایی از خیال، زیبایی و الهام می برد.
صدای شب با رازهایش نجوا می کند، در گوش آرزوهای دل های مشتاق زمزمه می نماید و نغمه های اشتیاق و تأمل را در خود جای می دهد.
صدای شب، مانند نغمه ای گمشده در افق پدیدار می شود که قلب ها را می دزدد و ارواح را به اسارت می گیرد.
صدای شب، فقط یک زمزمه گذرا نیست، بلکه نغمه ای است که زمان نوازشش کرده و فضا آن را نقاشی کرده است، داستان زندگی و رازهای وجود را به روشی شگفت انگیز و جذاب روایت می کند.
صدای شب، روح خلاقیت و هنر را تجسم می بخشد، مانند رودخانه ای از زیبایی و عطر جاری می شود، با انگشتان ظریف خود بر تار زندگی نوازش می کند و شیرین ترین احساسات و زیباترین خیال ها را تداعی می کند.
صدای شب، نغمه ی جادویی است که ما را در آرامش و سکوت غرق می کند و فرصتی برای غوطه ور شدن در اعماق شب به ما می دهد تا به ندای خداوند در اعماق وجودمان گوش فرا دهیم.
صدای شب پر از داستان های ناگفته است، نغمه های سکون در آن با لطافت و ظرافت خود تجلی می کنند و با انگشتان زمان نقاشی می شوند.
صدای شب، صدای آرامش است، با آن قلب خود را مانند گل های شناور در دریای تاریکی می گشاییم، با تمام وجود به ندای خالق گوش می سپاریم و در مسیرهایی که نور هدایت در آن ها ساطع است، حرکت می کنیم.
این جرقه مانند دانه ای کوچک است که اگر در خاک حاصلخیز کاشته شود، شکوفه می دهد و ثمر می دهد. از آنجایی که کینه کینه را به وجود می آورد، عشق و نرمی تنها کسانی هستند که می توانند تاریکی آن را از بین ببرند و نور وفاق و همدلی را بتابانند.
💥 اسارت یا تسلط: نبردی در قلمرو احساسات
در گذرگاه پر پیچ و خم زندگی، نغمههای متفاوتی از قلب انسانها به گوش میرسد. گاه نغمهای خوش از امید و عشق، و گاه نغمهای غمبار از کینه و حسادت. این تناقضات، داستان همیشگی تنازع میان اسارت و تسلط در قلمرو احساسات انسان است.
برخی با گامهایی استوار و لبخندی بر لب، از میان سختیها عبور میکنند. گویی نوری از امید در قلبشان شعلهور است که تاریکی گذشته و آتش کینه را به عقب میراند. اما در مقابل، عدهای دیگر در زندان تاریکی احساسات خود اسیرند و دیوارهای کینه، نور عشق را در قلبشان خاموش کرده است.
گروهی با عزمی راسخ، با چالشها روبرو میشوند و در هر قدم، پرچم امید را بلندتر میکنند. اما در سوی دیگر، تاریکی افکار سیاه، برخی را در چنگال خود گرفتار کرده و در زندان حساسیتها و جدالها رها کرده است.
کسانی هستند که کرامت خود را چون گوهر گرانبهایی حفظ میکنند و با صلابت و پایداری در مسیر خود گام برمیدارند. اما در مقابل، عدهای در گرداب لغو و مسائل پوچ غرق میشوند و جز آشفتگی و پراکندگی، ثمرهای از آن نمیبرند.
زندگی، صحنه انتخابی همیشگی است. انتخاب بین اسارت در تاریکی احساسات و تسلط بر آنها. انسان با گشودن دریچه قلب خود به روی نور و عشق، از بار سنگین گذشته و تاریکی رها میشود و با گامهایی استوار به سوی آیندهای روشن رهسپار میگردد. اما آن که در زندان احساسات سیاه خود گرفتار میماند، طعم تلخ زندگی بدون نور امید و گرمای عشق را خواهد چشید.
حکمت علوی
در این میان، حکمت نهفته در کلام امام علی (ع) نوری بر تاریکی این تنازع میتاباند. ایشان میفرمایند: "حَقُود را برادری نیست" و "حَقُود را مَودّتی نیست". حقد، زهر کینهای است که روابط انسانی را فاسد و قلبها را تیره میکند. گویی آتش افسار گسیختهای که در قلب حقود شعلهور میشود، مجال محبت و برادری را از بین میبرد.
داستان غمبار جدایی و انزوا، نغمهای است که از قلبهای اسیر در تاریکی احساسات به گوش میرسد. اما در این تاریکی مطلق، نور امید هرگز خاموش نمیشود. در هر گوشه از زندگی، جرقهای از انسانیت شعلهور است که منتظر قطرات محبت و کرامت است تا شکوفه دهد و ثمر امید و وفاق را به ارمغان بیاورد.
💥 فضل بزرگ
"وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا"
آیهای عظیم که در دل خود وعدهای برای یک آغاز جدید نهفته دارد.
سياق آیه، سياق "بشارت به فضل بزرگ" است. فضل عطایی است که بدون هیچ مقابل و توقعی از جانب خداوند کریم و مهربان به بندگانش ارزانی میشود.
در "لفظ فضل بزرگ"، جوهر کَرَم الهی نهفته است که رحمت و نعمتهای بیحد و حصر را نثار میکند و لحظات شگفتانگیزی را به ما میبخشد که نياز روحمان را اشباع میکند و به آن قدرت پرواز در فضای خیر و بخشش میدهد.
فضل بزرگ عطیهای نیست که با میزان ومقياسى سنجیده شود، بلکه هدیهای از آسمان است که ما را بالا میبرد و به جلو میراند.
این بشارت نقطه عطفی در زندگی مؤمنان است، زیرا هدیهای الهی است که از لطف و کَرَم خداوند بدون هیچ استحقاقی از جانب ما نازل میشود.
این فضل عظیم، نشانه اي بر عظمت و رحمت بیپایان خداوند است و ما را به حسن ظن، تلاش سخت و کوشش برای رسیدن به خیر خود و دیگران تشویق میکند.
این فضل الهی ما را به عظمت و کَرَم خداوند متذکر میشود و ایمانمان را تقویت میکند و رابطه ما را با او استوارتر میکند.
از خداوند متعال میخواهیم که ما را در رحمت خود فرا بگیرد و به ما توفیق شکرگزاری از فضل عظیمش را عطا کند.
💥 "وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ"
شب جمعه:
شب پرفضیلتی است که با ردای سکوت و آرامش در آغوشمان میگیرد، و برايمان نسیم دلانگیز بهشت و عطر فرحبخش فردوس موعود را به ارمغان میآورد.
شبی است که خیر و برکت از هر سو به سوی زمین سرازیر میشود و دروازههای آسمان به روی دعا و نیایش گشوده میگردد.
شبی است که ندای دوست را عاشقانه لبیک میگوییم، با معبودمان پیمان دوباره میبندیم و بار سنگین گناهان را از دوش خود سبك مي كنيم.
شبی است که اگر تو به استقبالش شتافی، او نیز تو را به آغوش گرم خود پذیرا مى شود.
٠ در سکوت و آرامش اين شب و ساعات روحنواز آن غرق در تأمل عظمت پروردگار شو. به یاد داشته باش که خداوند بزرگ تر از هر كس و هر چیز است و هر آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد، تسبیحگوی اوست. پس به عظمت پروردگارت تکبیر بگو و جایگاه کوچک خود را در این هستی پهناور درک کن.
" پروردگارت را تکبیر گو" و در پرتو آرامش عمیق زندگی کن.
به مناسبت سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت امام
💢 رنج شیرین
لذة عشق تو را جز عاشقِ محزون نداند
رنجِ لذت بخشِ هجران را به جز مجنون نداند
(شعر از امام خمینی)
عشق حکایتی است که از تناقضات افسونگر پر شده است.
شادیای است که از لابهلای درد میخزد، و سروری است که از اندوههای نهان برمیخیزد.
گریهای است که چون بارانی گرم فرو میریزد، حضوری بیشتر از لبخند آرام.
در هر اشکی که فرو میچکد، گلی از اشتیاق میشکفد، و در هر آهی که برمیآید، تصویری از دلتنگی کشیده میشود.
در دنیای عشق، احساسات در تناقض هستند ولی هماهنگ، و هماهنگ هستند ولی متناقض، و در این چارچوب به هم میرسند؛
فراق نزدیکی است و نزدیکی فراق.
قرار، بی قراری است و بی قراری قرار.
خواب بیداری است و بیداری خواب. عاشق در جستجوی عشق شببیداری میکشد و در آغوش رؤیاهایش میخوابد.
عقل ما به جنونی تبدیل میشود که در آن عواطف همچون امواج خروشان به هم میخورند، و در این جنون عقل به بهشتی دست مییابد که نمیتواند از آن فرار کند.
******
در معبد عشق روح به خدا، زیبایی مهربانی خدا به بهترین شکل جلوه میکند و شعاع محبت الهی عاشق را به سوی خالقش میکشاند.
عاشق خدا در دریای زیبایی غوطهور است و جز زیبایی خدا چیزی نمیبیند و جز لذت عشق و شیرینی درد عشق چیزی حس نمیکند.
عشق الهی رنجی شیرین است، دردی خوشایند، که در آن اشتیاق و اندوه به هم میآمیزند.
این رنج لذیذ قلب را با شوقی بیقرار میسوزاند و روح را با خوشبختی غیرقابل وصف فرا میگیرد، و از مرزهای شادی و اندوه به حالتی از پاکی عمیق روحانی میرسد.
💥 مثلث زندگی: رجاء، قضا، و عطاء
{بهترین چارچوب برای مدیریت زندگی فکری و رفتاری ما}
در گفتاری شفاف و مملو از حکمت و عبرت، امام جواد (علیه السلام) مسیرهای زندگی را برای ما روشن میکند:
"همانا حاجات با امید خواسته میشوند، با قضا نازل میشوند، و عافیت زیباترین عطاء است."
این مثلث زیبا باید راهنمای ما در مسیرهای زندگی باشد، ریشه در تفکر و رفتارمان داشته باشد، و در هر قدمی که برمیداریم حاضر باشد. این اساس زندگی مطلوب انسان است.
◀️ رجاء
در لحظات تأمل عمیق، هنگامی که به درون خود نفوذ میکنیم، متوجه میشویم که امید نوری است که ما را هدایت میکند. دستانمان را به دعا بلند میکنیم، قلبهای ما با امید شعلهور است، از خدا با رحمتش میخواهیم که نیازهای ما را برآورده کند. حاجات اینجا همان آرزوها و خواستههای ما هستند، آن گلهایی که در باغ امید تلاش میکنیم بچینیم.
◀️ قضا
سپس قضا میآید، مانند نسیم آرامی که هیاهوی سوالات ما را آرام میکند. تصمیم الهی نازل میشود و در دل خود حکمتی دارد که چشمان ما قادر به درک آن نیستند. این پذیرش چیزی است که سرنوشت نگاشته است، پذیرفتن با دستانی پر از آرامش، تا قلب را با صلح و یقین پر کند.
◀️ عطاء
اما عافیت، زیباترین و باشکوهترین عطایای آسمان است. سلامتی و ایمنی فقط به معنی نبود بیماری نیست؛ بلکه آرامش روانی و جسمی، سکونتی است که روح ما را فرا میگیرد و به ما اجازه میدهد که در آرامش و امنیت زندگی کنیم. عافیت هدیه ارزشمندی است که به ما توانایی تلاش و دستیابی به آرزوهایمان را میدهد، و زندگی ما را با نور رضایت و شادی میپوشاند.
با التزام به این سه ضلع در زندگیمان، بهترین مدیریت را برای زندگی خود به دست خواهیم آورد و خوشبختی، معنویت، رفاه مادی و آرامش را خواهیم یافت. این مانند قدم زدن در مسیری پر از گل است، جایی که امید ما را هدایت میکند، قضا ما را پالایش میدهد، و عافیت ما را محافظت میکند، تا نقاشی از زندگی پر از آرامش و رضایت کامل شود.
در این بافت هماهنگ بین امید، قضا و عافیت، حکمت و رحمت خداوند برای ما تجلی میکند. ما در مسیرهای زندگی قدم میزنیم، با اطمینان به این که همیشه دستی الهی ما را محافظت میکند، و آنچه برای ما نوشته شده است، خیر مطلق است، حتی اگر در لحظه حاضر قادر به درک آن نباشیم.