❣﷽❣
💠 *هفت_شهر_عشق* 💠
🏴همراه با کاروان از مدینه تا شام🏴
#قسمت3⃣2⃣
خبر آمدن قاصد ابن اشعث، در ميان كاروان پخش مى شود.
اگر يادت باشد برايت گفتم كه عدّه اى از مردم به هوس رياست و مال دنيا با ما همراه شده بودند.
آنها از ديروز كه خبر شهادت مسلم را شنيده اند دو دل شده اند. آنها نمى دانند چه كنند؟ اگر تو هواى وصال يار دارى بايد تا پاى جان وفادار باشى.
اين مردم، مُدّتى با امام حسين(ع) همراه بوده اند. با آن حضرت بيعت كرده اند و به قول خودمان نان و نمك امام حسين(ع) را خورده اند، امّا مشكل اين است كه اينها از مرگ مى ترسند!
اينان عاشقان دنيا هستند و براى همين نمى توانند به #سفر_عشق بيايند!
در اين راه بايد مانند مسلم همه چيز خود را فداى امام حسين(ع) كرد. ولى اين رفيقان نيمه راه، سوداى ديگرى دارند. آنها با خود مى گويند: "عجب كارى كرديم كه با اين كاروان همراه شديم".
امام تصميم دارد كه براى ياران و همراهان خود مطالبى را بازگو كند. همه افراد جمع مى شوند و منتظر شنيدن سخنان امام هستند.
امام چنين مى فرمايد: "اى همراهان من! بدانيد كه مردم كوفه ما را تنها گذاشته اند. هر كدام از شما كه مى خواهد برگردد، برگردد و هر كس كه طاقت زخم شمشيرها را دارد بماند".116
سخن امام خيلى كوتاه و واضح است و همه كاروانيان پيام آن حضرت را فهميدند.
اين كاروان راهى سفر خون و شهادت است!
همسفر عزيز! نمى دانم از تو بخواهم طرف راست را نگاه كنى يا طرف چپ را.
ببين! چگونه ما را تنها مى گذارند و به سوى دنيا و زندگانى خود مى روند.117
هر سو را مى نگرى گروهى را مى بينى كه مى رود. عاشقان دنيا بايد از اين كاروان جدا شوند. اينكه امروز فقط حسينى باشى مهم نيست. مهم اين است كه تا آخر حسينى باقى بمانى!
اكنون از آن همه اسب سوار، فقط سى و سه نفر مانده اند. تعجّب نكن. فقط سى و سه نفر.
شايد بگويى كه من شنيده ام كه امام حسين(ع) هفتاد و دو ياور داشت. آرى! درست است، ديگر ياران بعداً به امام حسين(ع) مى پيوندند.118
* * *
به راه خود به سوى كوفه ادامه مى دهيم. اكنون ديگر همراهان زيادى نداريم. خيلى ها ما را تنها گذاشتند و رفتند!
خانواده امام حسين(ع) طاقت ديدن غريبى امام را ندارند. آن ياران بى وفا كجا رفتند؟
در بين راه، به آبى گوارا مى رسيم. مقدارى آب برمى داريم و به حركت خود ادامه مى دهيم. مردى به سوى امام مى آيد، سلام مى كند و مى گويد:
ــ اى حسين! به كجا مى روى؟
ــ به كوفه.
ــ تو را به خدا سوگند مى دهم به كوفه مرو. زيرا كوفيان با نيزه ها و شمشيرها از تو استقبال خواهند كرد.119
ــ آنچه تو گفتى بر من پوشيده نيست.120
#مردم_كوفه چه مردمى هستند كه تا چند روز پيش به امام دوازده هزار نامه نوشتند، امّا اكنون به جنگ او مى آيند.
ابن زياد امير كوفه شده و براى كسانى كه به جنگ با امام اقدام كنند جايزه زيادى قرار داده است.
او نگهبانان زيادى در تمامى راه ها قرار داده تا هرگونه رفت و آمدى را به او گزارش كنند.
پايگاه هاى نظامى در مسير كوفه ايجاد شده است. يكى از فرماندهان ابن زياد، با چهار هزار لشكر در قادسيّه مستقر شده است. #حُرّ_رياحى با هزار سرباز در بيابان هاى اطراف كوفه گشت مى زند.121
ما به حركت خود ادامه مى دهيم. جادّه به بلندى هايى مى رسد. از آنها نيز، بالا مى رويم.
امام خطاب به ياران مى فرمايد: "سرانجام من شهادت خواهد بود".
ياران علّت اين كلام امام را سؤال مى كنند. امام در جواب به آنها مى فرمايد: "من در خواب ديدم كه سگ هايى به من حمله مى كنند".122
آرى! نامردان زيادى در اطراف كوفه جمع شده اند و منتظر رسيدن تنها يادگار پيامبر هستند تا به او حمله كنند و جايزه هاى بزرگ ابن زياد را از آن خود كنند.
امروز مردم كوفه با شمشير به استقبال مهمان خود آمده اند. آنها مى خواهند خون مهمان خود را بريزند. ديروز همه ادّعا داشتند كه فدايى امام حسين(ع) هستند و امروز براى جنگ با او مى آيند.
* * *
امروز شنبه بيست و ششم ذى الحجّه است.
ما ديشب را در اين منزلگاه كه "شَراف" نام دارد مانديم و اكنون قصد حركت داريم. بيش از سه منزل ديگر تا كوفه نمانده است.
اين جا آب فراوان است و درختان سرسبزاند. امام دستور مى دهد تا يارانش مشك ها را پر كنند و آب زياد بردارند.123
#ادامه_دارد...
✨🌺 *الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ
الْفَـــرَج* 🌺✨
✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿
🆔 @zekrroozane