اعتراض خاموش
امروز روز پنجشنبه اولین روز فصل زمستان در جامعه الزهرا سلام الله علیها مراسم تجلیل از پژوهشگران برتر بود.
مراسم بسیار قانونمند، اصولی، رسمی و با ارائه کلیپهای گزارشطور و سخنرانی پیش میرفت، ناگهان بنر پشت سر سخنران، در ساعت یک ربع به دوازده افتاد!
زمان جلسه تا ساعت یازده و نیم بود، فکر کنم، چسبش تا آن ساعت تنظیم شده بود. ساعت هوشمند تنظیم وقت، چه تکنولوژی قویی داشتند معاونت پژوهش و پژوهشگاه!
✍️نجمه صالحی
#درحاشیه_مراسم_تجلیل
#طنزنوشت
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
✨شیرینترینرویداد دورهپژوهش
از کلاس زودتر خارج شدم تا به مراسم برسم، ساعت ده آغاز میشد و نیم ساعت تأخیر داشتم.
ورودم در جلسه با #روضه #مادر سلام الله علیها همزمان شد، دلم آرام گرفت انگار. چند قطره اشک شستشو داد وجودم را.
اولین بار بود در یک محفل علمی پژوهشی میدیدم که مراسم با یاد#اهلبیت علیهمالسلام گره خورده است.حضور در آن جلسه برایم شیرینتر شد.
باید در جایگاه ویژه برگزیدگان مینشستم، صدای ریز و آرام کودکان پشت سر، توجهم را جلب کرد. همراه مادران پژوهشگر آمده بودند تا از کودکی با فضای علمی مأنوس شوند و گهگاهی تذکر میشنیدند، هیس!
گزارشهایمصور از فعالیتهای پژوهشگاه و معاونتپژوهش جلوی دیدگانمان رژه رفت. پژوهشگر کنار دستیام آرام گفت:«چقدر رسانه و تصویر اثر دارد، با وجود اینکه ما در اینجا هستیم انگار از زاویه جدیدی به پژوهشگاه پرداخته شده.» گفتهاش را تصدیق کردم و دوباره نگاه به تصاویر.
خانم دکتر برقعی مدیر جامعه الزهرا سلام الله علیها و دکتر شریفی رییس دانشگاه قم هم، سخنرانی کردند.
برنامه آخر قدردانی از پژوهشگران منتخب بود. اولین نفر که نامش خوانده شد، استاد عزیزم خانم دکتر ناهید طیبی بود، مثل همیشه به خود بالیدم که شاگردی ایشان را کردهام، به ترتیب نام بانوان دیگر خوانده شد و جوایز گرفته، آخرین نفر نام خودم اعلام شد!
این نقطه آغاز قدردانی از استاد و پایان آن از شاگرد را نشانهای یافتم، نشانه شاگرد پروری و رشد و پویایی و کنار هم رشد کردن استاد و شاگرد! چه اتفاق زیبایی شد من در کنار استادم تقدیر شدم، شیرینترین رویداد پژوهشی.
الحمدلله علی کل حال
✍️نجمه صالحی
🍃گردنآویز دلتنگی
کمی بیشتر فکر کن! مشکل از او نیست
ایراد از دلِ توست که وقت و بیوقت، گاه و بیگاه، با بهانه و بیبهانه میگیرد!
اما انگار هر بار دلت میخواهد گردنآویز دلتنگی را گردن وقتی خااص بیندازی!
گاه این گردن آویز را به گردن غروب میآویزی، گاه نیمه شب، گاه پاییز و گاه روزهای طولانی زمستان و بیشتر از همه گردن این روز مهربان، جمعه!!
اما جمعه مهربانتر از این حرفهاست کهبه دل بگیرد! او ته تغاری هفته است، مثل تهتغاری خانوادهها، تجربهاش زیاد است، عاقلتر از این حرفهاست!
جمعه با مهربانی کنارت مینشیند، مشتی آسودگی خیال کفدستت میریزد و دغدغههایت را فورا میخرد!
جمعه از خانوادهای اصیل است، استوار بودن را به تو میآموزد، امیدی بر جانت تزریق میکند تا قوی بایستی و منتظر گشایش باشی!
گشایشی از نوع دلگرمکننده و تمام نشدنی! گشایشی که بیشک گردنآویز دلتنگی را به کناری میاندازد! اندکی صبر سحر نزدیک است...
✍️ نجمه صالحی
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
#جمعه
#امام_زمان
#فاطمیه
#بازنشر
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
تلنگر مادرانه
جلوی ساختمان ایستاده بودند که به آنها ملحق شدم، به غیر از یک نفر که دیروز خیلی کوتاه دیده بودمش، اکثر آنها را نمیشناختم.
به دعوت دوستم آنجا رفته بودم، بعد از سلام و احوالپرسی و دیدن غرفههای در حال آمادهسازی، به داخل موسسه رفتیم. خانمهایی آنجا مشغول فعالیت بودند و هدایایی را برای بازدیدکنندگان آماده میکردند.
بانوانی که در کنار نقش مادری، کنشگر فعال فرهنگی و اجتماعی هم بودند. آمده بودند تا الگوی سوم زن مسلمان را به تصویر بکشند. زنی که باید تاریخ ساز باشد و از الگوی شرق و غرب پرهیز کند.
آمده بودند تا کنار یکدیگر برای روزهای سوگ فقدان مادر سلام الله علیها، محفلی با حضور بانوان و کودکان تشکیل دهند و صمیمانههایی با بانوان بازدیدکننده داشته باشند. آمده بودند کمک کنند تلنگری بخورد و غبار از ناآگاهیها بزدایند و گمشده برخی از زنان، یعنی هویت را برایشان به تصویر کشند.
با وجود مشغلههای فراوانشان، به صورت جهادی کنار یکدیگر قرار گرفته بودند و هر کس گوشهای از کار را گرفته بود. آماده سازی غرفهها کاری مردانه بود که همسرانشان عهدهدار تکمیل آن شده بودند و کارهای ظریف پشتصحنه و تزئینات غرفهها پس از تکمیل کارهای سختافزاری، بهعهده بانوان بود.
ایدههای خوبی داشتند که قرار بود از روز یکشنبه، در ایام سوگواری حضرت زهرا سلام الله علیها، اجرایی شود.
قرار بود مهربانیهای مادری به تصویر کشیده شود و اهدافشان بهطور غیر مستقیم برای بانوان به نمایش در آید.
✍️نجمه صالحی
#فاطمیه
#یافاطمه
#شبهای_مادری
#مدرسه_معصومیه_قم
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
یادداشت💌✍
تلنگر مادرانه جلوی ساختمان ایستاده بودند که به آنها ملحق شدم، به غیر از یک نفر که دیروز خیلی کوتا
دلت را خانه ما کن
مصفا کردنش با ما
#فاطمیه
#یاحضرتفاطمه
#شبهای_مادری
#مدرسه_معصومیه_قم
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
🏴جرعهای روضه
مدتی درد پهلو را تحمل کردی
خسته و غمدیده بودی، داغ عزیز بر دل داشتی اما زود عزم سفر کردی! فرزندانت دلتنگت شدهاند!
رفتنت داغ سنگینی بر دل امیرالمومنین علیهالسلام گذاشت، در دفاع از مظلومیت امام زمانت جانبازی کردی، انقلابی به پا کردی که هنوز که هنوز است پژواک غربت و مظلومیتت در گوش زمان پیچیده است!
🥀جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریه ها می کرد تا امت شود بیدار... حیف
از صدای گریه اش امت فقط بی خواب شد🥀
«السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ»
✍️نجمه صالحی
#روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
❄️قلمم یخ زده، زمستان است
نوشتن جنس دارد، گاهی زمخت و آزار دهنده، گاهی نرم و شکننده.
نوشتن صدا دارد، گاهی ضربدار و آهنگین، گاهی آرام و دلنواز.
نوشتن رنگ دارد، گاهی مانند شب سیاه در آرزوی نور، گاهی مانند آسمان و دریا، آبی، گاهی سفید چون برف.
قلم هم انگار فصلی مینویسد، بعضی از فصلها بیشتر جنب و جوش دارد، بیشتر میچرخد، بیشتر میلغزد، بیشتر...
باز زمستان شد و قلمم سرد و غمگین، گویی هنوز در سوگ رفتن پاییز نشسته است!
به قول اخوان ثالث:
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان،نفسها ابر، دلها خسته و غمگین،درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه، زمستان است.
✍️نجمه صالحی
#صبح_پنجمین_روز_زمستان
#زمستان
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60