یادداشت💌✍
. میلاد دومین علی از آل الله ✍نجمه صالحی آینهی اسرار الهی بود؛ سر به سجادهی معرفت و زبانش از منا
.
تاریخچهی یک شعار" شهادت، کرامت ما"
✍نجمه صالحی
ظلم و ستم را با جملاتی چون: "أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ" به چالش کشید و نشان داد که شهادت نه تنها پایانی نیست، بلکه آغازی است برای جاودانگی و کرامت و این چنین شعار شهادت طلبی را در تاریخ به ثبت رساند.
او که همواره در برابر ظلم، پایداری و مقاومت نشان داد، با مناجاتها و دعاهایش راهی برای نجات و رهایی از بندهای ظالمانه گشود.
امام زینالعابدین (علیهالسلام) نه تنها یک امام مظلوم و بیمار نبود، بلکه مبارزی بیباک و شجاع بود که با تمام توان خود در برابر طاغوتها ایستاد و از جهاد و شهادت نهراسید. زندگی او همچون چراغی است که مسیر حقجویی و مبارزه را برای ما روشن میکند و یادآور میشود که در هر زمان و مکانی، میتوان با ایمان و توکل به خداوند، در برابر ظلم و ستم ایستاد و به سوی حقیقت قدم برداشت.
درود بر امامی که هزار و چهارصد سال است با شهامت و استقامت خود، جهان و جهانیان را به قیام و مبارزه دعوت میکند و با کلماتش، خونها را به جوش میآورد و غیرتها را برمیانگیزد. امامی که همچنان در دلهای ما زنده است و به ما یادآوری میکند که شهادت کرامتی است که باید با افتخار به دنبال آن باشیم.
#میلاد_امام_سجاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@zemzemh60
.
پرواز واژهها
✍نجمه صالحی
هر نقطه، آغازِ دایرهای است که پایانش به زندگی سراسر امید گره خورده و هر صفحه، دری است به جهانِ موازیِ احساس؛ همانجایی که کلمات، بال میشکنند تا پرواز را از نو تعریف کنند و سکوت، آواز میخواند تا شنوندهای باشد برایِ آنچه هرگز گفته نشد...
قصه از جایی آغاز میشود که واژهها نفس میکشند و فاصلهها به رقصی بیپایان درمیآیند. همانجا که سایه خاطرهها با نوک پنجه بر دیوارِ زمان خط میکشند و نسیم، برگِ کهنه تقویمِ زمین را ورق میزند. در سکوت شب، هر چیز ناگفتهای طنینی است که از دلِ خلأ سر برمیآورد، مثلِ آوازِ ناشنیدهی قطرات شبنم بر گلوی گُلِ پژمرده، یا نجوای ستارههایی که پیش از غروب، رازهایشان را در چاهِ تاریک میریزند.
در آن هنگام، زندگی نه فصلها را میشمارد، نه عدد را باور دارد؛ تنها ردِّ پای باد را روی شنهایِ بیابانِ خاطره دنبال میکند و دستی به موهایِ مه میکشد که از ابرهایِ گمشده آویزان است. شاید، تنها کسی باشد که چراغِ پنجره را روشن میگذارد تا گذرِ نور از لایِ پردههای کهنه، نقشِ خیال را بر دیوارِ وجودش بیندازد؛ نقشی از پروانههایِ بیقرار، از رودهایی که به دریا نمیرسند و از آدمهایی که هنوز در پیچوخمِ کوچههای تنهایی، دنبالِ آینهای میگردند تا تصویرِ گمشدهٔ خود را در آن بیابند...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@zemzemh60
.
#زمستان
✍نجمه صالحی
زمستان همچون نمایشی است که اسرار طبیعت را در پوششی از سپیدی و خنکی نمایان میکند. زمانی که طبیعت به خواب فرو میرود و جهان به لباس سرد و زیبای برف آراسته میشود، با خود رازها و زیباییهای نهفتهای را به همراه دارد.
لبخندی سرد و زمخت بر لبان کسی که در جستجوی رازهای هستی است نقش میبندد؛ همچون فردی که هر فصل را به دقت و حیرت مینگرد و زمستان را به عنوان نمادی از دگرگونیهای جهان هستی میداند. این فصل نه تنها الهامبخش تغییر، بلکه فرصتی برای تحلیل و درک عمیقتر معجزات طبیعت است.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@zemzemh60
.
بی تفاوتی ماشینی
✍نجمهصالحی
▫️در عصر مدرن، شهرها به نمادهایی از پیشرفت و رفاه تبدیل شدهاند، اما در پشت این نمای درخشان، بحرانهایی مانند تنهایی، گسست از طبیعت و بیهویتی به چشم میخورد. جامعهای که در چرخهٔ مصرفگرایی و فردیت محض غرق شده، موجوداتِ حاشیهای را به فراموشی میسپارد. میدانِ شهر، با وجود حضور ماشینهای لوکس و ثروتمندانی که از پشت شیشههای مات به بیرون مینگرند، به فضایی از سکوتِ معنادار تبدیل میشود. این سکوت، نه نبودِ صدا، که نبودِ توجه و همدلی است. ماشینهای براق نمادِ جامعهای هستند که ارزش انسانها را با داراییهای مادی میسنجد، گویی افراد معمولی جایی در این نظام ندارند.
▫️کنشهای به ظاهر ساده، مانند پیرمردی که امروز کنار درخت ایستاده و سیگاری روشن کرده بود تا لرزش درخت را کاهش دهد و آن را گرم کند، شاید جلوهای از پاسخ به بیتفاوتی شهری بود. این عمل او نمادی از نیاز ذاتی انسان به ارتباط با طبیعت و بازتاب «اخلاق مراقبت» است؛ مفهومی که بر مسئولیتپذیری نسبت به «دیگری» تأکید دارد. در جامعهای که مهربانی به کالایی لوکس تبدیل شده، پیرمرد با تقسیم گرمای اندک وجودش، مقاومتی کوچک در برابر سرمای حاکم نشان میدهد.
▫️چه بسا پیری پیرمرد، نمادی است از نحوه برخورد نظام شهری با کسانی که در چارچوب بهرهوری اقتصادی نمیگنجند. او به موجودی «زائد» تبدیل میشود، درست مانند درخت نیمه خشکیدهای که شهر حاضر نیست منابعی برای حفظ آن هزینه کند. آیا شهرهای آینده میتوانند جایی برای درختان لرزان و پیرمردهای فراموششده باشند؟ پاسخ به این پرسش نه در بلندای برجها، بلکه در عمق نگاه ما به انسانیت و طبیعت نهفته است. تنها زمانی میتوانیم به شهری انسانی دست یابیم که مهربانی را نه استثنا، بلکه اصل بنیادین زیست جمعی بدانیم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@zemzemh60
.
قرائت سوره واقعه✔️
طالب جنت شدم نه محض ناز و نعمتش
آرزو دارم ببینم آب مینوشد حسین...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین💔
#شب_جمعه
#قرار_هفتگی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@zemzemh60
.
🍃یا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّت قُلوبَنا عَلی دینِک🍃
اميرالمؤمنين علی علیهالسلام درباره دوران پیشوای دوازدهم میفرمایند :" قائم ما دورهی غيبتی دارد كه مدت زمان زيادی طول خواهد كشيد. گویی شيعيان را هماكنون با چشم خود میبينم كه در آن دوره، همانند گلهای بیسرپرست در دشت و صحرا پراكنده شدهاند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتی میگردند اما آن را پيدا نمیكنند. ای مردم آگاه باشيد در چنان شرايطی اگر كسی در دين خود ثابت قدم باشد و با طولانی شدن دورهی غيبت، قلب او قساوت پيدا نكند در روز قيامت با من خواهد بود.*"
و شرط این ثابت قدم ماندن، انتظار حقیقی و دعا برای ظهور است. آیت الله سید علی قاضی (ره)، سفارش کردهاند:" بعد از هر نماز حتماً برای امام زمـان ارواحنا فداه دعـا کنید و بدون دعا کردن برای آن حضرت از سجاده کنار نروید!"
* اكمال الدين و اتمام النعمه. ص۳۰۳، ح۱۴.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@zemzemh60
.
همکاری یا رقابت؟
✍نجمهصالحی
در اتاق جلسه، عدهای از متخصصان دور هم جمع شده بودند. موضوع، پیشبرد یک پروژه علمی مهم بود، اما چالش اصلی، همپوشانی کارها و اتلاف منابع در مسیرهای موازی بود. قرار بود همافزایی شکل بگیرد، وظایف مشخص شود و هر کس بخشی از مسیر را به دوش بکشد تا مقصد، زودتر و دقیقتر فتح شود.
بحثها بالا گرفت. هر کس از زاویهای به موضوع نگاه میکرد، اما هنوز آن انسجام لازم شکل نگرفته بود. یکی از حاضران، نکته قابل تأملی گفت:
"در ایام دفاع مقدس، وقتی یک عملیات بزرگ طراحی میشد، همه نیروها نمیتوانستند یک مسیر را بروند. هر گروه، بخشی از خط را به عهده میگرفت، اما دلها یکی بود. کسی به دنبال نام نبود، بلکه به دنبال نتیجه بود. اخلاص، رمز موفقیت بود. هر کس به وظیفهاش عمل میکرد، اما با نگاهی کلان به هدف نهایی. حالا هم، اگر اخلاص داشته باشیم و هرکس سهم خود را با نیت درست بردارد، نه تکرار مسیر خواهیم داشت و نه هدررفت انرژی."
به نظرم اگر این تفکر در اذهان همه رسوخ میکرد، دیگر کسی به فکر اینکه "کار چه کسی مهمتر است" نبود؛ بلکه همه در این اندیشه بودند که "چگونه کارمان را به بهترین نحو در خدمت هدف مشترک قرار دهیم" و اینگونه تیمی یکپارچه شکل میگرفت با نگاهی رو به جلو و دلی آکنده از تعهد و همدلی.
اگر در مجموعهای نگاهها از جزئیات فردی به افقهای بلندتر دوخته شود و روحیه کار تیمی، جای رقابتهای بیثمر را بگیرد و اگر هرکس جایگاه خود را بیابد، نه بر اساس نام و نشان، بلکه بر اساس نیاز پروژه و توانمندیهایش، دیگر نه انرژیها هدر میرفت و نه مسیرها بر هم منطبق میشدند؛ بلکه همه، با همافزایی و انسجام، قطعات این پازل علمی را کنار هم میچیدند تا در نهایت، تصویری کامل و ماندگار از تلاش مشترکشان باقی بماند؛ تلاشی که نهتنها به نتیجه میرسید، بلکه الگویی میشد برای هر حرکت جمعی که به سوی پیشرفت گام برمیدارد.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@zemzemh60
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
استراتژی موفقیت؛ درس بزرگ از یک مسابقه کوچک
✍نجمهصالحی
دو کودک در مسابقهای شرکت کردند، چالش ساده بود: چند توپ که در یک خط چیده شده بودند را جمع کنند و داخل یک سطل بیندازند؛ اما تفاوت در روش آنها، نتیجهای متفاوت رقم زد.
کودک اول که طبیعیترین راه را انتخاب کرده بود، از نزدیکترین توپها شروع کرد. هر بار که یکی را برمیداشت، باید کمی بیشتر حرکت میکرد تا به توپ بعدی برسد. در ابتدا سریع به نظر میرسید، اما هر چه پیش میرفت، سرعتش کمتر و مسیرش طولانیتر میشد.
اما کودک دوم، تصمیم گرفت متفاوت عمل کند. او برخلاف انتظار، از دورترین توپ شروع کرد. در ابتدا مجبور بود مسافت بیشتری را طی کند، اما هرچه پیش میرفت، مسیرش کوتاهتر و کارش آسانتر میشد. سرانجام، او زودتر از رقیبش همه توپها را جمع کرد و پیروز شد.
گاهی موفقیت در نحوه برنامهریزی و انتخاب استراتژی نهفته است، نه فقط در سرعت عمل. این مسابقه میتواند یک نمونه از برنامهریزی معکوس یا مهندسی معکوس در زندگی باشد. گاهی آدمها انتخاب اول را که شاید راحتترین راه به نظر میرسد، بر میگزینند حال آنکه نتیجه مطلوب در انتخاب دوم نهفته است مثل کودک دوم که با شروع از سختترین بخش مسابقه، ادامه کار را برای خود راحتتر کرد.
در مسائل زندگی و کسبوکار، گاهی اگر از بخشهای سختتر شروع کنیم، مسیر بعدی آسانتر و هموارتر میشود. گاهی انتخاب استراتژی مهمتر از فقط سریع کار کردن است. در زندگی، اگر از سختترین کارها شروع کنیم، مسیر پیش رو هموارتر میشود و در نهایت، پیروزی از آنِ ما خواهد بود. ان شاءالله
@zemzemh60