دست و نقد
✍️نجمه صالحی
دیشب پیام داد: « دخترم فردا دستم باش! » نوشتم: «چشم حتما!» دوستش دارم و همواره تلاش و تواضعش را میستایم، امروز سعی کردم دستش باشم!
استاد عزیزم چند هفته پیش در اثر حادثهای دست چپش شکسته بود و امروز باید کرسی ترویجی برگزار میکرد، مقدمات جلسه از مدتها قبل برنامهریزی شده بود و به ناچار این روز باید میآمد و به لطف خدا امروز من دست او شدم!
جلسه با تاخیر شروع شد، مثل همیشه مسلط و عالی ارائه داد، هنگامیکه ناقدان شروع به صحبت کردند و یکی از ناقدان محترم کولهباری از نقد را تقدیم استاد کرد، او با خوشحالی انتقادات را پذیرفت و گفت نقد همچو هدیهای است برای من! با دقت آنها را یادداشت میکرد و خرسند بود که میتواند مقاله را با تغییرات جدید برای نشریات علمی پژوهشی ارسال کند.
استاد عزیز امروز هم درس دیگری به من و حاضرین داد؛ اینکه از نقد نهراسیم! نقد مانند هرس کردن برگهای زائد است نه تنها از ارزش متن یا شخص نمیکاهد بلکه موجب رشد او میشود.
ناقد به ما امکان میدهد قضایا را از زاویهای دیگر و با نوری متفاوت، ببینیم و نقاط کور یا مغفول را شناسایی کنیم. با کشف نقاط کور، شناخت بیشتری در مورد خودمان به دست میآوریم و به تعالی و رشد نزدیکتر خواهیم شد.
به قول دوستی بعد از هر بار انتقاد جشن بگیر چون مورد توجه قرار گرفتهای و فرصت اصلاح داری! برای همین بود که استادم شاد بود از انتقاد و این انتقادپذیری بالایش برای من بسیار درسآموز بود!
🍃الحمدلله علی کل حال 🍃
#نقد
#استاد_طیبی
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60