eitaa logo
یادداشت‌💌✍
340 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
99 ویدیو
13 فایل
📚عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) روش‌های آموزش صید مروارید علم زمزمه‌ قلب من بر دین‌حسین علیه‌السلام ره‌آورد پژوهش۲ ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/ https://eitaa.com/zemzemh60
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆جمکران درد من پیشینه دارد جمکران قدمت دیرینه دارد جمکران 🍃الحمدلله علی کل حال🍃 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
🍃بهترین باش همسرش وکیل بود، خودش دختر روستایی و دور از آموزش‌های به روز، ساده و بی‌آلایش و متاسفانه کم‌سواد! تکه تکه و با استرس، برایم حرف می‌زد، ناراحت کننده بود که نگذاشته بودند فکرش رشد کند. طاقت نیاوردم سوالات مصاحبه را کنار گذاشتم و رفتم در نقش مشاور. دلم می‌خواست هوشیارش کنم، به او بگویم که به‌خاطر زندگی‌اش تلاش کند تا بیشتر بداند. نمی‌دانم چرا شغل همسرش و موقعیت اجتماعی او برایم زنگ خطر شد و نگران آینده زندگی‌اش. برایش گفتم مطالعه را شروع کند، فایل صوتی گوش دهد، با استاد محمدعلی انصاری آشنایش کردم. اپلیکیشن منیب و اپلیکیشن اندیشه مطهر و کارکردهای استفاده از آن دو را گفتم، خیلی خوب گوش می‌کرد، انگار تشنه نوشیدن شهد علم شده بود. در آخر دیدار پرسید: «قبول شدم؟» با لبخند گفتم: «عزیزم قبول که هستی؛ اما تلاش کن بهترین همسرت و بهترین فرزندت باشی!» حس کردم وقتی که رفت با انگیزه‌تر شده بود. 🍃 الحمدلله علی کل حال🍃 ✍️نجمه صالحی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
هوای بارانی و مه‌آلود صبحگاهی، سرمای زمستان دلچسب و حضور در فضایی که مومنان برای راز و نیاز رفت و آمد دارند و توفیق خدمت. با طلوع آفتاب و آغاز صبح و دیدن دوام هوای بارانی شب قبل، ذوق‌کنان از خانه بیرون آمدم. دیدن جمکران بارانی صفای دیگری دارد؛ اما هنگامی که رسیدم تصویر تخریب حیاط اصلی جمکران و نیمه رها شدن، آن‌هم در روز و شب پر رفت و آمد زائرین کاملاً ذوق آدم را کور می‌کرد. امشب علاوه بر اینکه شب زیارتی معروف سه‌شنبه شب‌ها بود، شب میلاد امام جواد علیه السلام هم بود و حیف ... یاد چند وقت پیش افتادم که در نمایشگاه مسجد جامعه پرداز مسجد مقدس جمکران بودیم، توصیفات راوی و راهکارهایی که دادند، آینده‌نگری‌ها و چشم اندازهایی که داشتند همه نویدبخش تمدن نوین اسلامی بود اما به نظرم یکی از چیزهایی که موجب جذب حداکثری می‌شود، زیباسازی محیط است؛ شاید اگر تعمیرات مسجد شبانه انجام گیرد یا حداقل سریع‌تر تمام شود، جذبه بیشتری داشته باشد! ✍️نجمه صالحی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
. میعادگاه عشق و نور نجمه صالحی شاید هیچ وقت "شیخ حسن بن مثله جمکرانی" فکر نمی‌کرد این‌چنین یک رویا، سرنوشت عده‌ای را تغییر دهد. خوابی یا عالم مکاشفه‌ای که با دستور امام زمانش همراه بود و باید مسجدی می‌ساخت. مسجدی با سابقه‌ای بیش از ۱۰۰۰ سال! مسجدی که مورد توجه و سفارش بسیاری از علمای شیعه، شد و به یکی از زیارتگاه‌های مهم ایران تبدیل گردید. مسجدی که آداب و باورهای ویژه‌ای پیرامون آن شکل گرفت.  امروزه این مسجد دارای ساختمان اداری، هیئت امنا، دایره انتظامات، دفتر خادمین و...است. سالانه جمعیت زیادی برای خدمت به این مکان مقدس می‌آیند و بعد از مفتخر به مقام خادمی می‌شوند؛ به لطف خدا من نیز یکی از خادمین افتخاری هستم و این مدال را جز به لطف او نمی‌دانم! هر بار که برای انجام وظیفه‌ام به این مکان مقدس می‌آیم، چهره‌های مشتاقی را می‌بینم که اکثر مواقع به حال دل‌شان حسرت می‌خورم! هنگامی که دلیل آمدن‌شان و انتخاب نوکری این حریم را می‌شنوم، آسمان دلم ابری و چشمانم بارانی می‌شود! چه با عشق از آمدن به این نقطه نورانی صحبت می‌کنند! گویی خودشان از جنس نور هستند و جذب میعادگاه عشق و نور شده‌اند! جذب‌ تنها مکانی که نشان از یار غایب دارد! حس و حال غریبی است! نفس کشیدن در این فضا لطف و رزقی است از جانب حضرت دوست، که هر چه داریم از اوست! 🍃الحمدلله علی کل حال 🍃 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
. چتر حمایت اونجمه صالحی چند وقتی بود نتوانسته بودم در آن فضا نفس بکشم اما درست در زمانی که  سخت محتاج نگاه خاص حضرت بودم برای خدمت دعوت شدم. روزم را با تنفس در هوای خوش جمکران معطر کردم و ساعات خدمت آغاز شد. بانوانی با داستان‌های مختلف روبرویم می‌نشستند و هر کدام با تلنگر یا اشاره‌ای گوشه‌ای از زندگی‌شان را روایت می‌کردند. روایت مادر دو دختر کوچک، کاشفی بود از نگرانی و دغدغه‌های یک مادر در جامعه. او نگران بود که حجاب دخترانش در محیطی که فشارهایی بر آنها وارد می‌شود، حفظ شود. او با صبر و استقامت، تلاش می‌کرد تا عوامل منفی را به چالش بکشد و به دخترانش یادآوری کند که ارزش‌های حجاب را حفظ کنند. داستان مادر دیگری که نگران آینده علی پسر ارشدش بود، نشان می‌داد که تربیت و آموزش یک فرزند نیازمند توجه و حمایت است. او با تمام قدرت خود، سعی می‌کرد پیشرفت و موفقیت فرزندانش را تضمین کند. و داستان دختر جوانی که آزمون سپاه را پذیرفته شده بود، فرصتی برای نگاه به جرأت و قدرت دختران بود. او با شجاعت و اراده، پیش از همه چیز تصمیم گرفته بود به خدمت درآید و به این نحو نشان داده بود که زنان نیز قادر هستند و می‌توانند در صحنه‌هایی مانند سپاه و حراست از حریم‌ها، نقش اساسی داشته باشند. هر کدام از آن‌ها دغدغه‌، نیاز و رویاهایی داشتند و در جهت بهبود جهان کوچک خود، تلاش می‌کردند و در کنار همه‌ی خواسته‌هایشان، همه آمده بودند تا رخت خادمی بر تن کنند و زیر چتر حمایت پدر دلسوز شیعه، صاحب الزمان عجل الله فرجه قرار گیرند. انرژی و امیدی که امروز بدست آوردم، باعث شد تا با انگیزه بیشتری به سوی ادامه‌ی زندگی حرکت کنم و در تلاش برای خدمت به جامعه باشم؛ باشد که روزهای ظهور را به تماشا بنشینیم. 🍃 اللهم ارزقنا ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
. میان مکالمه‌ بود که گفت: یک غیبت کوتاه داشته باشم؟ گفتم: زود بیا! غیبت طولانی فراموشی میاره... و او با اشک گفت: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ... ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
. روایت نرجسنجمه صالحی با شروع سلام، حس کردم پیچ رادیو جوان را روشن کرده‌ام. با نگاه متعجب پرسیدم: "گوینده‌اید؟" با سر تأیید کرد و جایش را روی صندلی تنظیم کرد. به سوالات فرم مصاحبه یک به یک با آرامش پاسخ می‌داد. از او پرسیدم: "چه شد که قم را برای زندگی انتخاب کردی؟" بدون تأمل گفت: "آرامش!" و ادامه داد: "بخاطر اینکه هر وقت حال دلت خوب نبود، یک نفر هست که دور از هیاهوی کار و هیجانات زندگی به او پناه ببری و یک جا هست که با حضور در آنجا دلت آرام شود." با افتخار درباره نامش صحبت کرد و اینکه از کودکی یک ذوق و یک حسرت بزرگ در دل داشته است، ذوق بخاطر هم‌نامی با مادر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حسرت بخاطر اینکه هیچ وقت موفق به رفت و آمد به جمکران و حضور در این مکان معنوی نشده است. او گفت: حالا که می‌توانستم برای مکان آینده زندگی‌ام تصمیم بگیرم، قم را انتخاب کردم. نرجس با انتخاب قم برای زندگی، نه تنها به آرامش دلخواهش دست یافته، بلکه فرصتی پیدا کرده بود تا ارتباط قلبی عمیق‌تری با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برقرار کند. این خدمت به او حس خوبی می‌داد، دور بودن از هیاهوی شهر شلوغ تهران نیز در افزودن آرامشش بی‌تاثیر نبود. اعتقادش این بود که هر بار که به می‌رود، احساس می‌کند که به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک‌تر شده و این نزدیکی قلبی به او آرامش و اطمینان خاطر می‌دهد و به او این امکان را خواهد داد تا به آرزوهای دیرینه‌اش برسد و در کنار معنویت، زندگی جدیدی را آغاز کند. بعون الله @zemzemh60