از #نوشتن #نمیهراسد، معمولا انسان درونگرایی است که به جای سخن گفتن، مینویسند، #واژهها برای او حکم تریبون همگانی دارد، مینویسد تا آنچه در خاطرش میگذرد و طرحی که به ذهنش خطور کرده ثبت شود، گاه در مسائل حقیقی و به روز مینویسد و گاه در مورد فانتزیهای تخیلی.
#نویسندگی
#تولید_محتوا
https://virasty.com/najmehsalehi/1683713184666706717
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
.
🍃تأثیر کلمات
✍️نجمه صالحی
میتوان از كتاب نه برای تزئین کتابخانه بلکه برای پویا بودن و فهم بیشتر و عمیقتر شدن بهره برد. میتوان با کلماتِ کتاب همراه شد و قرن به قرن، سال به سال و شهر به شهر در جهان گردش کرد.
میتوان از كلمات، نه برای توصيف موقعيت، بلكه برای تغيير آن استفاده کرد. میتوان مهربانی، سلامتی و همدلی را در دنیای واژگان نظاره کرد.
میتوان دردها را در قالب کلمات ریخت و طعم شیرین آرامش را چشید. میتوان نوشت تا فراموش نشود که امواج ناآرام اقیانوس زندگی همیشگی نیست و آرامش پس از آن دیدنی است.
میتوان از نوشتن نهراسید و سرنوشت را جانی دوباره داد و این چنين اندیشه را در قالبی نو پایهریزی کرد. میتوان با واژهها همقدم شد، دوباره نوشدن اصلا زندگی را از سر نوشت چون تأثیر کلمات، شگفتانگیز است.
#کتاب
#کلمات
#نوشتن
#نویسندگی
#کتابخوانی
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
بمان و بساز
✍نجمه صالحی
نوشتن نوعی ساختن است، حتی جبران شکستنها! نوشتن نوعی پوشش جدید واژهها در قالب جملات است! نوشتن زبان خاموش دریا را تفسیر میکند تا به ساحلی آرامشبخش برسد!
نوشتن روح را قویتر میکند، هر نقطهی قلم، امواج دریا را به تصویر میکشد و در هر زبان قلم، کشفی نو تراشیده میشود! دریا فراخترین کرانهها را میشناسد و با هر پیکان قلم، موجی پدیدار میشود که خلق اثری بیمانند را رقم میزند.
#قلم
#دریا
#نوشتن
#نویسندگی
https://virasty.com/najmehsalehi/1698267765597290390
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@zemzemh60
.
شوق قلم در نور
✍نجمه صالحی
مشغول نوشتن مطلبی بودم که برقها رفت، دخترم با نور موبایل کنارم آمد و شروع کرد به حرف زدن. نور روی صورتش افتاده بود. چهرهاش برایم واضحتر شد، انگار نور، روی کلماتی که میگفت، افتاده بود و حرفها شکل داشتند و گذر عمر و خاطرات را برایم تداعی میکردند! گویی ذهن فراموشکارم تا به حال کلماتش را نشنیده بود و جزئیات آن را فراموش کرده بود! نور باعث شده بود خاطرات با جزئیات جان بگیرند!
شاید گاهی حس را باید نزدیک نور عقل برد؛ یا راهی سادهتر این است که حس را باید روی کاغذ آورد! وقتی حس روی کاغذ میآید مثل نوری میشود که روی چهرهای تابیده است؛ تازه خط و خطوط احساس را میبینیم و میتوانیم ترجمهاش کنیم.
گاهی لایههای ذهن ما از لایۀ اوزون هم ضخیمتر میشود! گاهی باید در آن نفوذ کرد و نور را به آن تاباند. گاهی باید برخی از حسها را زیر گرمای خورشید ذوب کرد و برخی دیگر را آب داد تا رشد کند و ثمر دهد. برخی حسها را دفن کرد و برخی را پروراند!
هنگامی که حس را در بند کلمات و کاغذ نمیآوریم، گویی به شیوه انسانهای نخستین آتشی از دور روشن میکنیم و با دودش به خودمان پیام میدهیم که چه شده است و گاهی اصلا سر در نمیآوریم دلیل حسمان چیست!؟
گاهی باید نور را نزدیکتر آورد. حسها هم شکل دارند تا زیر نورِ عقل نباشند رنگ و رخشان هويدا نمیشود!
هنگامی که با این نور از حس مینویسیم، تازه میفهمیم "ناراحتی" با "دلخوری" تفاوت دارد! تازه میفهمیم "دلم گرفته "با "حوصلهام سر رفته "فرق میکند! آنگاه میفهمیم "دچار سردرگمی شدهام" ترجمهاش میشود" دلم یک هم صحبت میخواهد تا حرفم را بشنود و کمکم کند!"
با تابیدن نور، شور و شوقی در جان قلم میافتد و حسی را که حجم آن بهاندازۀ تمام مغزمان شده، بهاندازۀ یککفدست میکند و راحتتر میتوان سبزی و طراوت بهار و رقص پرندگان میان آسمان آبی را لمس کرد و دید.
نوشتن نوعی ساختن است، حتی جبران شکستنها! نوشتن نوعی پوشش جدید واژهها در قالب جملات است! نوشتن روح را قویتر میکند، هر نقطهی قلم، امواج دریا را به تصویر میکشد و در هر زبان قلم، کشفی نو تراشیده میشود!
#نوشتن
#روز_نویسنده
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@zemzemh60
.
رابرت بنچلی(بازیگر و فیلمنامهنویس) میگوید:
«پانزده سال طول كشيد تا بفهمم #استعداد #نوشتن ندارم، اما ديگر نتوانستم اين كار را رها كنم چون بيش از حد معروف شده بودم.»
@zemzemh60
.
«فکر کردن»با خیره شدن به افق یا با #تلاش برای متمرکز ماندن که بسیاری از اوقات حین انجام یک عمل لازم است، شکل نمیگیرد؛ بهترین عمل برای تولید #فکر، #نوشتن است.
https://virasty.com/najmehsalehi/1723512313360338740
.
پدیدهی رها کردن
✍نجمه صالحی
تصور کنید اتفاق ناخوشایندی رخ میدهد و ناگهان تصویری آرمانی از آینده را ویران میکند؛ پس از تماشای این ویرانی، ذهن خسته، زخمی و پر از سوال است، راههای زیادی برای رفع این بحران وجود دارد اما شاید یکی از بهترین راهکارها رها کردنِ غم و تحویل گرفتنِ خود است.
گاهی برای کاهش غم و بههمریختگی روح، خوب است خود را به ضیافتی دعوت کنیم یا خود را به کاری که معمولاً انجام نمیدهیم، تشویق کنیم، مثلاً بهترین لباس خود را بپوشیم و به بهترین رستوران برویم یا کارهایی مشابه آن انجام دهیم.
گاهی باید درد را رها کرد تا جایگاهش را به مرور در زندگی پیدا کند. حتی در وقت خوشی هم نباید دو دستی آن را چسبید، باید موفقیت را رها کرد تا جایگاهش را به مرور در زندگی بیابد!
به تدریج، پس از این راهکار یعنی رهایی اولیه، با نوشتن میتوان احساسات متناقض نظیر غم و شادی را کنترل و هدایت کرد. به عبارت دیگر دربارهی این دگرگونیها یعنی درد و سلامتی، راحتی و ناراحتی، غم و شادی بنویسیم و آنها را منتشر کنیم!
با نوشتن و انتشار موضوعات و ایدههای جدید، دیگران هم به تماشای گُل افکارمان مینشینند و شاید فرصتی برای تفکر بیابند!
گاهی باید مثل شازدهکوچولو برای محافظت از شادی یا غم ارزشمند* آن را در محفظهای شیشهای نگه داشت و بعد رهایش کرد!
با نوشتن، میتوانیم از درد و رنج و حتی شادیمان فاصله بگیریم، ذهن را رها کنیم و رویدادها را از زاویهای دیگر ببینیم. نوشتن موجب شناسایی و درک درست احساسات میشود. در فرآیند نوشتن، نه تنها با خودمان صادقتر خواهیم بود، بلکه ارتباطاتمان با دیگران نیز تقویت میشود.
*ارزشمند است چون برایش هزینهٔ روحی دادهایم.
#نوشتن
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
@zemzemh60