هیئت یاوران زینبی
✍️زهرا کبیری پور
من از بچگی در هیئت بزرگ شدم. یک هیئتی داشتیم که برای فامیلهای مقیم مرکزمان بود و هر هفته شبهای جمعه به صرف دعای کمیل برگزار میشد.
این هیئت خاندانیِ ما دم و دستگاه ویژهایی داشت، از تابلوی چراغداری که به کمک پدر جلوی در خانه میگذاشتیم تا دیگها و ظرفهای بسیاری که برای مراسم عروسی و عزای خاندان تهیه شده بود. این هیئت خانوادگیِ ما چرخشی بود و هر هفته در منزل یکی از اقوام برگزار میشد. ابتدای جلسه با ختم قرآن شروع میشد و معمولا در هر جلسه ختم یک جزء به پایان میرسید. اگرچه هیئت ویژهی برادران بود اما وقتهایی که در منزل عموها بود، ما هم شَرف حضور پیدا میکردیم و در اتاق کوچکی که زنعموها و دخترهایشان نشسته بودند در یک فضای صمیمی در جو هیئت قرار میگرفتیم.
بگذریم... در سالهای نوجوانیِ من به دلایلی چراغ این هیئت خاموش شد، اما از آنجا که پدر و برادرهای من هیئتی بودن و دوباره از آنجایی که هیئت محلهمان بیجا و مکان مانده بود، پدرم پیشنهاد دادند این هیئت که شبهای چهارشنبهی هر هفته برگزار میشد در خانهی ما برگزار شود و از آن به بعد ما هر چهارشنبه شب، در منزلمان ذکر روضه داشتیم.
این هیئتی بودن در خون ما بود و تا بعد از ازدواجمان هم با ما ماند، تا اینکه با آمدن بچهها هیئت رفتن کمی مشکل شد.
اگرچه همچنان ادامه داشت اما نه به پر رنگیِ سالهای قبل. تا اینکه یک روز یکی از دوستان عزیزم که به واسطهی تاریخ با هم آشنا شدیم، از تأسیس یک هیئت گفتگو محور خبر داد، هیئتی که قرار بود قواعد را بر هم بزند و از حالت سنتیِ تمام هیئتهای کوچک و بزرگ خارج شود.
هیئتی که همه سخنران، روضهخوان و چایی ریز بودن و قرار بود تمام تاریخپژوهان، تاریخجویان و تاریخ دوستان را دور هم جمع کند.
بنا نبود کسی بر دیگری برتری داشته باشد و استاد و شاگرد شانه به شانهی هم وارد معرکهی مباحثه میشدند، مباحثهایی که موضوعش و منابع پیشنهادیاش چند روز قبلتر به اشتراک گذاشته میشد.
این هیئت همهجوره قواعد را بر هم زده بود و نوآوری را به اوج رسانده بود و به جای هر هفته بنا شد، یک هفته درمیان برگزار شود. طعم این هیئت با هیئتهایی که تا به حال رفته بودم خیلی فرق میکرد و اشتیاق من را بیشتر.
اینکه در یک جمع کوچک اما صمیمی مباحث تاریخی مورد تحلیل قرار میگرفت، برای من تاریخدوستِ تاریخخوان نورٌ علی نور بود.
اگرچه هنوز هم گاهی سلب توفیق میشوم اما از اینکه من هم عضو کوچکی از این مجموعه هستم، به خودم افتخار میکنم.
https://eitaa.com/Delneveshteeee/334
#ششمینخاطرهنگاریهیات
#یاوران_زینبی
#تاریخ
#انجمن_تاریخ_جامعه_الزهرا
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60