eitaa logo
یادداشت‌💌✍
402 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
107 ویدیو
14 فایل
📚۱عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) ۲روش‌های آموزش صید مروارید علم ۳زمزمه‌ قلب من ۴بر دین‌حسین علیه‌السلام ۵ره‌آورد پژوهش۲ ۶تاریخگذاری روایات وحی ✍️نجمه‌صالحی: مدرس‌حوزه و دانشگاه @salehi6 سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ «9/تکویر» چه نکته دقیقی است در این تصویر👌‌ رابطه علم و تقوا و هنر و معنویت: اگر علم بی تقوا باشد، اگر هنر بی معنویت شود؛ کماندار برای نمایش هنرش گلوی شیرخواری را نشانه می‌گیرد؛ تا هنرش در چشم عمرسعد جلوه کند.😔 «کنار گاهواره مادر چشم انتظاری هست برایش می برد با دست خون آلوده پیغامی...» 🖋حمیدرضا برقعی 🥀امان از دل رباب...🥀 «السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ‌ الطِّفلِ‌ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ...» http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
چه لحظهٔ دردناکی😔 هرچه می‌خواست بیاید به حرم باز نشد یک نفر کاش که تا خیمه پدر را بِکِشَد باید او قبر کَنَد خاک کُنَد شرح دهد آه این سینه غَمِ چند نفر را بِکِشَد 🖋حسن لطفی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
آه از لحظه‌ای که نظم تنت به هم ریخت علی جان😭 پسر زخمی، پدر افتاد، پسر در خون، پدر جان داد پسر ناله، پدر فریاد، میان هلهله، غوغا پسر از زخم آکنده، پسر هر سو پراکنده پدر چون مرغ پرکنده،  از این صحرا به آن صحرا 🖋سيد حميد رضا برقعی 🥀فَـقَـطَّـعوهُ بِـالسُّیـوف اِربـاً اِربـاً🥀 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
☝️نگاره " حضرت ابوالفضل (علیه السلام) باامویان در حین آوردن آب می جنگد " ، مقتل آل رسول (صلی الله علیه و آله) ، اواخر قرن ۱۶م 🔰مقتل آل رسول(صلی الله علیه و آله) نسخ مختلف دارد که نگارگری هاشان متفاوت است و این نسخه با توجه به مشخصات آن به زبان ترکی است و هم اکنون در کتابخانه بریتیش نگهداری می‌شود. 🥀با نفس های تو هر مرده دلی زنده شود ای دَمِ تو دَمِ صد حضرت عیسی (ع) ، عباس (ع)🥀 🥀السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِمْ وَسَلَّمَ🥀 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
☝️☝️روضه مصور😔، تابلو " معرکه آب " ، اثر حسن روح الامین، معاصر 🍂 در شب عاشورا اول کسی که نسبت به اباعبدالله اعلام یاری کرد، همین برادر رشیدش ابوالفضل بود. بگذریم از آن مبالغات احمقانه‌ای که می‌کنند، ولی آنچه که در تاریخ مسلم است، ابوالفضل بسیار رشید، بسیار شجاع، بسیار دلیر، بلند قد و خوشرو و زیبا بود که او را «ماه بنی هاشم» لقب داده بودند. اینها حقیقت است.  📚کتاب ص۲۴۵ و ۲۴۶ و ۲۵۶ استاد مطهری 🍃 یاحسین در سلام بر تو دست برسینه می گذاریم،تا قلب از جایش کنده نشود ...🍃 «صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین 🖤» 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
بصیرت در بخشی از زیارتنامه حضرت عباس (علیه السلام)می‌خوانیم:«لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ، وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ حالَ بَيْنَكَ وَبَيْنَ ماءِ الْفُراتِ...» « یا عباس! لعنت خدا بر کسی که برحق تو جاهل است» نکته مهمی در عبارت فوق وجود دارد، عدم معرفت به حق عباس بن علی بن ابیطالب (علیهماالسلام)انسان را شایسته لعن کرده است،این نشان می دهد که قمر منیر بنی هاشم (علیه السلام) دارای مقام عظیمی بوده‌اند که هر کس به این مقام اذعان نداشته باشد و یا جاهل باشد، شایسته لعن است...حال ادا کردن حق این بزرگوار،چگونه باشد نمی‌دانم ولی جای تأمل دارد... حضرت عباس علیه السلام به مقام امامت و حق امام بصیرت داشت.بصیرت یعنی انتخاب درست در بزنگاه های زندگی و عباس علیه السلام بصیر زمانه اش بود... امام‌صادق علیه السلام فرمود:عمويمان بن على عليه السلام ، تيزبين بود و ايمانى استوار داشت . همراه ابا عبد اللّه عليه السلام جنگيد و آزمونى نيكو داد و به شهادت رسيد. شیخ صدوق در کتابهای الأمالي و خصال از امام سجاد علیه السلام روایت کرده: خدا حضرت عباس را رحمت كند! حقا كه امام حسين را بر خويشتن مقدم داشت و جان خود را فداى آن حضرت نمود تا اينكه دستهاى مباركش قطع شد. خداى مهربان در عوض دستهاى عباس‏ عليه السّلام دو بال‏ به وى عطا كرد تا بوسيله آنها در بهشت با ملائكه پرواز نمايد. كما اينكه اين نعمت را نيز به جعفر بن ابى طالب عطا كرد. ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
اشک شمع اشکِ شمع‌هایی که در دستان زن و مرد و کوچک و بزرگ بود و داغی آتش آن دستان و چادر زنان را می سوزاند،روشنی‌بخش خیابان‌ها می‌شد تا اباعبدالله علیه السلام مشتاقان شهادت را ببیند. با اشکِ چشم، دل‌ها پاک می‌شد؛ مردم در کوچه و خیابان‌ها با نالهٔ محزونِ مکن ای صبح طلوع می‌چرخیدند. دخترها و پسرها از سر شب طبل‌ها و پرچم‌ها و شمع هایشان را آماده می‌کردند و برنامه می‌چیدند که شمع‌های سفید و لاغر و کوتاهشان را چطور دست بگیرند که دستشان نسوزد . پدرها جلوی دسته و مادرها بعد از مردان حرکت می‌کردند، دستهٔ عزاداری خیلی سوزناک بود...اما همیشه بابای من به جای جلوی دسته ایستادن و زنجیر زدن و طبل زدن، بالای سر دیگ غذای نذری سیدالشهدا علیه السلام بود و با هم زدن غذای نذری طبل عزا می‌زد و با تحمل گرمای اجاق و عرق ریختن اشک می‌ریخت و غم امام شهید را به جان می‌خرید ... امسال نه دسته ای هست،نه سینه زنی و نه شمع گردانی در خیابا‌ن ها و نه بابایی که هر سال تا عاشورا و شام غریبان نمی‌دیدمش، کسی جز دیگ و اجاق و امام حسین علیه السلام با او ملاقات نداشت،امسال بابای من سر سفره اباعبدالله الحسین مهمان است،خوش به حالت بابا ... ✍️ فاطمه خانی حسینی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
ای بهترین بهانه برای گریستن؛حسین 🖤 یا حسین غم ما در مقابل غم شما اهل بیت علیهم السلام غم نیست... در یک نیم روز انواع غم برخاندان شما وارد شد غم از دست دادن اولاد غم از دست دادن برادر غم از‌دست دادن بهترین یار و رفیق غم از دست دادن طفل شیرخوار و بی‌قراری مادر غم یتیمی و بی پدری.... غم رقیه‌ای که تا امروز در دامان پدر بود و فردا با سر پدر همسفر😔 امان از دل زینب.... مصائب زینب سلام الله علیها از امروز شروع خواهد شد. از این لحظه پیام عاشورا و فرهنگ سبز حسینی در دستان زینب و زینب های زمانه قرار می‌گیرد تا تمام هویت زن در اسلام به تصویر کشیده شود ... امان از این لحظهٔ بی قراری زینب سلام الله علیها 🥀لایوم کیومک یا ابا عبدالله🥀 ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فراق این روزها حال ‌و هوای دلم غرق در دریای دلتنگی است،اندیشیدن به حال و هوای زیارت و نفس کشیدن در فضای بین‌الحرمین وجودم را مالامال از شادی و شعف می‌کند‌ و آسمان دلم را ابری و رویم را بارانی. حال و هوای پیاده روی اربعین به سرم زده، جادهٔ عشق که گویی به جای گام نهادن روی زمین، چند متری از آن بالاتر بودم و سر‌مست از رایحهٔ جانفزای حرم آن هم شبانه در کنج ضریح. همیشه با آمدن محرم، بغض، گریبان دل را تنگ در آغوش می‌کشد و هق‌هق ناله‌ها تا دامان ستاره‌ها پر می‌کشد. دو سال است که محرم و عاشورا به مانند هر سال مهمان خیابان‌ها و محله های قدیمی نمی‌شود. با آمدن محرم، صدای مویهٔ عرشیان به گوش می‌رسد اما با هجوم ویروس ناخوانده، صدای ندبه‌های دسته جمعی به بغض در خلوت خانه تبدیل شده است . دل‌های زلال عاشقان مکتب سیدالشهدا علیه السلام چون آب ریخته از مَشک تیر خوردهٔ قمر منیر بنی هاشم علیه السلام بی‌تاب آل الله علیهم السلام است لکن ضجه‌ها در گلو فرو کشته شده. دریغ و افسوسِ نعمت‌های از دست رفته بر وجودم سنگینی می‌کند، روزهایی که بی‌دغدغه در کنار هم می‌نشستیم و بر مصائب سیدالشهدا علیه السلام می‌گریستیم. روزهایی که شانه به شانهٔ دلدادگان حسینی در طریق عشق قدم می‌گذاشتیم و چای عراقی را همچو داروی شفابخش به جان تزریق می‌کردیم و علاج پیکر ناخوش را نفس کشیدن در این طریق می دانستیم و از بُن‌جان از گام نهادن در این طریق خرسند بودیم. اکنون رسیدن به آن‌ روزها آرزو شده و لمس ضریح شش گوشه حسرتِ مانده بر دل؛کاش این فراق به پایان رسد! ✍ نجمه صالحی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
🔰کتاب زمزمه قلب من(مجموعه یادداشت‌)☝️ ✳️مجموعه یادداشت‌های علمی و خاطرات سفر کربلا و پیاده روی اربعین سرکار خانم نجمه صالحی در کتاب «زمزمه قلب من» به چاپ رسید. 🆔https://eitaa.com/jz2602
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
یادداشت‌💌✍
#یاابا_الفضل_العباس ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
غریبانه‌ترین وداع امام او را در آغوش گرفت.تن عباس بوی رمضان بیست سال پیش را می‌داد؛ شبی که پدر دستان برادر نوجوان را در دست او گذارده بود. هنوز طنین صدای پدر در خاطرش زنده بود:«ای عباس! در کنار برادرت حسين بمان که مظلوم تر از مظلومیت او نیست.*» پدر از آن دو خواسته بود مثل همیشه در کنار هم باشند و چه خوب همراهی کرد. اگر او نبود چگونه دریای طوفانی غم فراق برادرش حسن علیه السلام به آرامش می‌رسید؟! جان و دلش به غیرت و شجاعت او گرم‌تر می‌شد. نخستین آرایه‌های شجاعت، در زندگی پسر ارشد علی و ام‌البنین علیهماالسلام لحظه‌ای جان گرفت که پدر او را«عباس»نامید. شیر بیشه‌ای که شیران از او بگریزند، او در خانه‌ای پرورش یافت که از نور ایمان سرشار بود؛ در کنار پدری رشد نمود که در کرانه‌های تاریخ و در مقابل سیلاب‌های زمانه، محکم ایستاده بود. آشکار است که عباس، خلق و خوی حیدری خواهد گرفت. از زمان پرکشیدن پدر، بیست سال می‌گذشت. دستان عباس قوی‌تر و شجاعتش بیشتر شده بود. بازوانش را محکم گرفت. باچشمانش با او حرف زد، باید حرکت می‌کردند؛ روی به شریعهٔ فرات نهادند. شیران حیدر، چشم از عالم پوشیده و لشگر گرگ‌های درنده را می‌شکافتند و متفرق می‌کردند. بین دو برادر فاصله افتاد، صاحب لوا و فحل‌الفحول حیدر، به شریعه نزدیک‌تر شد. سیل تیر و سنگ از هر طرف به سویش روان بود، شبل مرتضی، دشمنان آل الله علیهم السلام را همچون ملخانی به این و آن سو پراکنده و رجز خوانی می‌کرد: وَاللّه ِ إن قَطَعتُمُ يَميني إنّي اُحامي أبَداً عَن ديني* چشم و سر و دستش فدایی برادر شد، بر زمین افتاد، باچشم خون‌بار نظر به برادر انداخت، حسین علیه السلام به سختی خود را به او رسانده بود. زانوانش سست شد، کمرش خم شد، بر زمین نشست، بانگ ای برادر، ای نوردیده برداشت، چه لحظه دردناکی وداع دو برادر... «وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»آیه 227 /سوره شعراء *پيشگویی‌های اميرالمومنين(ع): سيد محمد نجفی يزدی *المناقب لابن شهرآشوب: ج ٤ ص ١٠٨، بحار الأنوار: ج ٤٥ ص ٤٠. ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60