ناز کُنی، نَظر کُنی، قَهر کُنی، ستم کُنی
گر که جَفا، گر که وَفا، از تو حذَر نمیکنم!
انگشت به دهان ماندهام از قاعدهی عشق ،
ما یار ندیده، تبِ معشوق کشیدیم ...
ولی من اونجایی که بغلتم...
و سرم رو سینته صدای قلبتو میشنوم با هیچ چیز عوض نمیکنم...(: 🤍🫂