باید کتاب را بست باید بلند شد
در امتداد وقت قدم زد
گل را نگاه کرد ابهام را شنید
باید دوید تا تهِ بودن . .˘˘'💙›
‹مَن دلم تنگ که نه ، غمزده چشم تو بود
درسرم درد که نه ، زمزمهاسمِ تو بود› 🤍🔒'
مرا پیدا کن ,
شماره ام را بگیر ,
صدایم بزن ,
من که جای دوری نرفتهام
نزدیکم به هر جایی که تو بخوانیام🤍🖇
من نوشتم عاشقش هستم ولی او در جواب
هی نوشتُ هی نوشتُ و هی نوشتُ و پاک کرد ...⌦