* #رزق زیاد
گاهی اگر خدا در حق بندهای چیزی بخواهد و مصلحت ببیند، اگر بنده طالبِ آن چیز باشد، به آن میرسد. یکی از این خواستهها ممکن است رزق و روزی زیاد باشد.
از مولا علی علیهالسلام نقل شده است: اگر رزق و روزی و ثروت زیادی میخواهی و دوست داری از هر بنده و آزادی بینیاز باشی و به زودی به آرزوهایت برسی و از غلوغش و حیله در امان باشی؛ پس «فاتحة الکتاب» را بخوان که اسرار عجیبی در آن نهفته است.
برای رسیدن به آرزوها و حاجتهایت، این سوره را در پنج نوبت (صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا) 100 مرتبه تلاوت کن.
*خواص آیات قرآن کریم، محمدتقی نجفی، ص66
@zendagibazendagishohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*مهلت دادن به اسرائیل اشتباه است*
امام خمینی(ره):
ما گفتهایم مکرر که اسرائیل- این جرثومه فساد- اکتفا به قدس، اکتفا به بیت المقدس، نخواهد کرد. و اگر مهلت داده شود، تمام دوَل اسلامی در معرض خطر است.....
@zendagibazendagishohada
*سبک زندگی #شهید_محمد_حسین_مرادی
با اینکه در هر سفرش احتمال داشت برنگردد اما برای زندگی اش برنامه داشت
شاید بعضی ها این تصور را دارند که زندگی با کسی که دایما در معرض شهادت است و خودش هم تمنای شهادت را دارد خیلی سخت است . اما برعکس زندگی محمد حسین خیلی پرشور بود .
با اینکه در هر سفرش احتمال داشت برنگردد اما برای زندگی اش برنامه داشت . حتی کار های کارشناسی اش را داشت انجام می داد .
خیلی به خانواده اش اهمیت می داد . کوچکترین فرصتی که گیر می آورد من را به گردش می برد .
با اینکه ساکت بود موقعش هم شوخی می کرد . با اینکه کار سنگین نظامی داشت همیشه با لبخند و گل می اومد . من هم همه آن گل ها را خشک کردم و نگه داشتم .
روز های جمعه که می شد صبح زود پا می شد تند تند کار ها را می کرد ، صبحانه و نهار را آماده می کرد ، لباس ها را می شست و......
در همه این کارها می خواست محبتش را ثابت کند .
نسبت به #پدر و #مادرش هم همین طور بود . حتی نسبت به مادر من . خیلی به برادر کوچکترش حواسش بود.
@zendagibazendagishohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*هرچه می تونی بردار.....
@zendagibazendagishohada
*اینو حتما امتحان کنید.....
#شهید_ابراهیم_هادی....
@zendagibazendagishohada
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند يک هفته قبل از، امتحان پايان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر به خوش گذراني پرداختند.
اما وقتي به شهر خود بازگشتند متوجه شدند که در مورد تاريخ امتحان اشتباه کرده اند و به جاي سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است بنابراين تصميم گرفتند که با استاد
صحبت کنند و علت جا ماندن را براي او توضيح دهند.
آنها به استاد گفتند: ما به شهر ديگري رفته بوديم که در راه بازگشت لاستيک خودرويمان پنچر شد.
و از آن جايي که زاپاس نداشتيم مدت زماني طول کشيد تا کسي را براي کمک بيابيم و به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم...
استاد پذيرفت که آن ها روز بعد امتحان بدهند.
روز بعد استاد آنها را براي امتحان به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر يک ورقه امتحاني داد.
آنها به اولين سوال نگاه کردند که (5) نمره داشت...
سؤال خيلي آسان بود و به راحتي به آن پاسخ دادند سپس ورق را برگرداندند تا به سؤالي که (95) نمره داشت پاسخ بدهند سؤال اين بود:
کدام لاستيک پنچر شده بود؟؟؟؟؟؟؟
#صداقت، تنها امتحاني است که در آن
نمي توان تقلب کرد.
@zendagibazendagishohada