eitaa logo
“منازل الاخره” تلنگر 📑 جهت عضویت و ثبت نام وام تایید یا پیوستن بزتید باشعاترنراددتو
866 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
32 فایل
‌﷽ در میان مشغله های زندگی با ما باشید برای ساختن زندگی دنیا و آخرت . . . . 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 پس از مرگ معاویه یزید خلافت را به ارث برده بود... 🔹مولایم را شبانه احضار کردند به دارالعماره مدینه، میخواستند از امام بیعت بگیرند، ایشان قبول نکردند و از مجلس خارج شدند.. ⚫️ مدتی بعد امام شبانه از مدینه به سمت مکه 🕋 حرکت میکند، موسم حج بود و شرایط برای روشنگری در مکه مساعد تر👌 🔰 مردم گروه گروه به زیارت امام می آمدند، حاکم مکه مانع نمیشد شاید میترسید شاید هم نه❗️هرچه بود یزید مدتی بعد عزلش کرد. 🔹خبر بیعت نکردن امام به کوفه رسیده بود و روزی نبود که نامه📜 دعوت از امام به کوفه دست ایشان نرسد. ⏳مولایم فرمودند برای بررسی شرایط به کوفه بروم، جدایی از مولایم برایم سخت بود، هنگام وداع امام مرا در آغوش گرفت و همراه من گریست، لحظه ای خودم را در بهشت احساس کردم💓💓💓 _ با هزار مصیبت خودم را به کوفه رساندم 🔸با علنی شدن حضورم گروه گروه کوفی با من به نیابت بیعت میکردند 🤝 🔹ظرف چهل روز آنقدر بیعت کردند که قانع شدم به مولایم بنویسم 📝 که به سمت کوفه حرکت کند... ⭕️با حیله پسر زیاد ظرف یک نصفه روز چند هزار کوفی را که به حمایت از هانی همراه من دار العماره کوفه را محاصره کرد بودند پراکنده شدند❗️ _ هزار افسوس که بیعت کوفی جماعت به سستی تار عنکبوت🕸 است _ 💔در آن لحظه فقط به این می اندیشیم که چگونه مولایم را مطلع کنم😔 _نه کسی برایم مانده بود که نزد امام علیه السلام بفرستم😔 _نه اجازه خروج من را از کوفه میدادند😔 اما حتی اگر مولایم را مطلع هم بکنم دیگر هیچ جا برای او امن نیست... نه کوفه نه مدینه نه مکه... @emamzaman3_1_
🌹﷽🌹 ▪️کنج خرابه نشسته بود... 🔺سرش را به دیوار تکیه داده بود... مرور اتفاقات چند هفته گذشته آزارش میداد 😭 🔺به آهستگی  صورتش را لمس کرد... دست جنگی و آفتاب داغ 🌞 خرابه بی سقف شام با صورت نازدانه بیش از آنکه تصور کنید خشن بوده 😔😔 🌌 نیمه های شب آشفته از خواب بلند شد و گریان😭سراغ عمه اش را گرفت من این جایم عزیز عمه 💗 گویا خواب پدرش را دیده بود😔 با گریه از پدر سخن میگفت، از گریه او تمام خرابه به گریه افتاد😭😭😭 صدا به گوش یزید رسید 👹 علت را پرسید و برای آرام شدن خرابه دستور داد، سر را به خرابه بردند پیش روی نازدانه گذاشتند 😰😰 رو پوش را کنار که زد..... 😭😭😭 🔹بعدها از عقیله بنی هاشم نقل شده؛ با هر منزلی ‌که رو به رو شدیم مصیبتی به ما وارد شد، لیکن جور جفا در شام بر ما کامل شد.. 💔 اما مصیبت برادر زاده ام رقیه مویم را سفید و کمرم را خم کرد..... 🖤😔😔😔 (س) @emamzaman3_1_3
🕋°| ﷽ |°🕋 💢 دیگر از اصحاب و بنی هاشم کسی نمانده بود😔 🏴 وقت میدان رفتن خود سید الشهداء بود 👈 به دم خیمه ها⛺️ آمدند به جهت خداحافظی با اهل حرم💗✋ 🔹عقیله بنی هاشم جلو آمدند، کودک شش ماهه را در آغوش پدر 💞 گذاشتند و فرمودند :دیگر طاقت ندارد برایش از این لشکر آب💧طلب کن آب طلب شد 🙏 اما 👈 امان امان امان 😭😭😭 از پاسخی که حرمله 👿 به این طلب آب داد 😱 ⭕️ تا قیام قیامت جگر دلسوختگان اهلبیت میسوزد از حرمله و تیرش🏹😔  🔰السلام علیک یا باب الحوائج علی اصغر(علیه السلام)
🕋﷽🕋 💢 از اصحاب و بنی هاشم دیگر کسی نمانده بود 😔 ✨سید الشهدا خود عزم میدان کرد از میانه میدان صدای تکبیر سبط اصغر دل حرم را آرام میکرد 💗 مولایمان هنوز پا به رکاب اسب 🐎 دارد و قبضه شمشیر🗡 به دست✋ ⭕️ هنوز تا اسارت فاصله است، هر چند اندک مدتی گذشت صدای تکبیر قطع شد❌ بر تمام خیام⛺️ سکوت حاکم شد 🤫 همه با تمام وجود تمنای شنیدن یک تکبیر دیگر داشتند 😫 🔸در این میان عبدالله طاقت نیاورد 👈عمه به توصیه عمو مراقب بود مبادا عبدالله خودش را به میدان برساند✅ اما ناگهان از خیمه بیرون آمد😰 به سرعت رو به میدان شروع به دویدن کرد، عمه هرچه کرد نتوانست به او برسد😔 🔹کنار عمو که رسید دست را، سپر🛡 تیغ از خدا بی خبری کرد که به عمو نخورد روی سینه عمو💖 که افتاد، یاد برادر و علقمه و دست در خاطر عمو گذشت 😔 صبر کن عزیز عمو❤️ اندک مهلتی نمیگذرد با جدت رسول خدا رو به رو میشوی که به پیشوازت آمده 💐 ▪️تیر حرمله 👹 بود که داغی دیگر بر جگر سید الشهدا گذاشت 🖤   ✦‎‌خاص خداست💚 @emamzaman3_1_3
💗﷽💗 ✝مسیحی مسلک بود 💢در خواب مسیح بن مریم علیه السلام را دیده بود؛ ✍به او فرموده بود : ✨این شخص که در کنار من است پیامبر آخر آلزمان است 🍃 به او ایمان بیاور 💯 ✅در خواب شهادتین را گفته بود..💖 🏝حال به مدینه آمده بود تا مسلمان شود❣ 🏚خانه بزرگ مدینه را خواسته بود 🏕محله بنی هاشم و خانه ابا عبدالله را نشانش داده بودند... 💢آمده بود خدمت ابا عبد الله که مسلمان شود👌 🕍اباعبد آلله فرمود : به مسجد برویم و مسلمان شدنت را جشن بگیریم ✨ 🕍در مسجد  آماده شهادتین گفتن شد که ناگهان جوان زیبا رویی را دید😍 🔸گفت : به خدا قسم این زیبا رو را در خواب دیدم🍃 ✍امام حسین ع فرمود؛ 👈آن که تو در خواب دیدی جدم رسول خدا  صل الله علیه وآله بود✨👌 ✨ و این فرزندم علی است...✔️ 💐 اشبه الناس خلقا و خُلقا  ومنطقا به رسول الله..🌹 علیه‌السلام ✦‎‌خاص خداست💚 @emamzaman3_1_3