خانومی بی سرو صدا😍 بیا که کارت دارم🤭😎 💯💯💯 یه کانال پراز#دلبری های خاص مختص خانوماس 😍❤️ https://eitaa.com/joinchat/3812819107C27dadee671 #همراه با هدیه های #شگفتانه بهمراه ارسال رایگان♥️😳 وحیرت اور و #تکرار_نشدی🤩 برای اولین بار در ایتا 🥳🥳

🎉 جشنواره فروش نوروز فروشگاه‌های کفش ملی 🔻همراه با قرعه کشی جوایز ارزنده نظیر سفر خانوادگي مشهد مقدس ، ال سی دی،موبایل ،ایکس باکس و چندین لوازم خانگی برقی ☑️ از ۱۰ تا ۵۰ درصد تخفیف ☑️ در ۲۲۰ شعبه سراسر کشور 🔺🔖خرید اینترنتی از: 🌐 www.mellishoes.ir

‌ هر کس خبر ازدواج خان رو با رعیت زاده‌ای غریبه می شنید، با شایعه سازی از روابط پنهانی خان و اون دختر غریبه حرف سر زبون مردم می انداخت. با معلم شدن دیبا، همه از عاقبت فرزنداشون می ترسیدن که زیر دست اون، رفتارهای زشت یاد بگیرن. این وسط فقط امیرحسین بود که موضع خاصی نمی‌گرفت و در سکوت تصمیمات ارسلان رو نظاره میکرد. اما امیر بهرام هم از طعنه‌های اطرافیان به خاطر عروس رعیت شون بی نصیب نمی‌موند و حرصش رو شبها تو گوش نسترن خالی می‌کرد. نمیخواست کسی که نقش پر رنگ عمارت میشه، دختری بی اصل و نسب باشه. اما هیچ کس حال ایراندخت رو نمی‌فهمید. وقت ناهار و شام توی اتاقش می‌موند و اگه اصرار حکیمه و معصومه نبود، همون چند لقمه رو هم نمی خورد. این اعتصاب فکر ارسلان رو به هم می‌ریخت اما از حرفش برنمی‌گشت. آبروی یه دختر ملعبه ی دست کسی نبود و هیچ کس نمی تونست نظرش رو برگردونه. _ خان می تونم بیام تو؟ ارسلان دست از روی شقیقه اش برداشت، سردرد عجیبی گرفته بود. _بیا تو. دیبا آروم وارد شد، سرش رو حتی برای لحظه ای بالا نگرفت. _سلام. ارسلان بی حرف بهش دقیق شده بود، سکوتش سد شده بود و علتش رو میخواست بدونه. دیبا که جوابی نشنید پای بی حوصلگی ارسلان گذاشت و غمگین به نوار حاشیه ی دامنش چشم دوخت. _ اومدی من براندازت کنم و پی به مریضیت ببرم؟ _ مریض نیستم. ارسلان خودش رو جلو کشید و آرنجش رو روی میز قرار داد. _ پس حرف زدنت از نقد به نسیه رسیده که باید به اجبار ازت حرف کشید. دیبا دلگیر بود و هر لحظه با شنیدن کنایه‌ها بیشتر از این تصمیم و خواسته‌ی ارسلان می سوخت. گاهی از درد باید به خودش پناه ببری تا درمون بشی. _ اگه حرفی نمیزنم به خاطر اینه که نون و نمک تونو خوردم. بی احترامی یادم ندادن ولی نمیتونم گوش بگیرم از حرفایی که دست و پامو می لرزونن.. من خطا نکردم که همه به چشم یه بدکاره نگام میکنن...... 🌱@zendegi_bato

😱 این آقا رو میشناسی ؟ آقای اصغری مخترع ابردوا هستن 😍 😳 همونی که هزاران بیمار رو درمان کرده از کشورای دیگه براش میان ایران 😱 📺 صدا و سیما ازش مستند تهیه کرده بعد شما کانالشو نداری ؟ 😐 🔻اینم لینک کانال خودشون 👇 https://eitaa.com/joinchat/3582460605C6f7643a330 میتونی ازشون مشاوره رایگان بگیری 😍☝️

افرادی که از ترس تنهایی، بلافاصله وارد رابطه جدیدی می شوند، همان اشتباهات رابطه قبلی را در رابطه جدید تکرار میكنند. ذهن ما بعد از هر رابطه عاطفی نیاز به ترمیم دارد. 🌱@zendegi_bato

میجان بانو رو میشناسی؟🤔 من میجانم اولین بانوی رامسری که از جون و دل برات تو دل طبیعت آشپزی میکنم و داخل کانالم میزارم👇🥰 https://eitaa.com/joinchat/213647996Ce5a2e136f0 کانال اصلی میجان بانو اینجاست👆 همراه با روزمرگی های طبیعت شمال😍👌 جمع خانم های خانه دار جمعِ😎

اگر عاشق آشپزی روســتایی در طبیعت هستی بیا اینجا🌱😍 آموزش بیش از 70 مدل غذای اصیل شمالی😋 همراه با روزمـ‍ـرگی و بــازار گردی های گیــلانِ زیبا 😍👇 https://eitaa.com/joinchat/946471758Ccf0980a357

🔴🔵طرفدار کدوم تیم هستید؟🤔 استــــقلالیا اینجا کلیک کنید 😍💙👇 🔵 🔵 🔵💙🔵💙🔵 🔵💙💙💙🔵 🔵 💙 🔵 🔵 پرسپولیسیا اینجا کلیک کنید😍❤️👇 🔴 🔴 🔴❤️🔴❤️🔴 🔴❤️❤️❤️🔴 🔴 ❤️ 🔴 🔴 👆بمب نقل و انتقالات در راه است😍👆

روغن زیتونِ اصل طارم ۱۶۹ تومن 🤩 یَنی یه روغن زیتونِ اصلی میدم دستت ببری به هر زن و مردِ #شمالی میخای بده تست کنه !!! اگه به به چَه چَهش سر به فَلَک نرسید ! بیار شرایطِ #مرجوع بدونِ اما اگر دارم 😁👇 https://eitaa.com/joinchat/1507131589C34ea9ddab8 روغنگیریِ #حلال_واری بدونِ دخالت دست🙂☝️

همسایه پایینیمون یه زن و شوهر شمالی ان که همیشه دمِ در براشون روغن زیتون میومد ! یبار بهش گفتم خاله از کجا میدونی روغناش قاطی نداره ؟ لینک اینجا رو داد گفت ما شمالیا از دو مایلی عطرِ روغن زیتون خالصو از تقلبی میفهمیم یدرصد قاطی نداره روغناش بیا 😍👇 https://eitaa.com/joinchat/1507131589C34ea9ddab8