eitaa logo
زندگی مهدوی
334 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
437 ویدیو
3 فایل
🔸زندگی سرشار از آرامش 🔸خانواده ای شاد و موفق👪 🔸مسیری برای بندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی مهدوی
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت 📌 #قسمت_دهم 🔟 ❎یادم افتاد که یکی از سربازان در زمان پایان خدمت چند جلد کتاب به
🔴 📌 1⃣1⃣ 🔰نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روزِ من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. ❤️جوان پشت میز گفت: عقرب مامور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که دادی مرگ تو را به عقب انداخت. 🍃لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. همان روز خانمم زنگ زد و گفت: همسایه خیلی مشکل مالی دارد وچیزی برای خوردن ندارند. 🔆اجازه می‌دهی از پول‌هایی که کنار گذاشتی مبلغی به آنها بدهم؟ ♦️من هم گفتم آخر این پولها رو گذاشتم برای خرید موتور. اما عیب ندارد هرچه میخواهی بردار. 🌸جوان ادامه داد: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این لگد را می‌خورد ولی به نفرین ایشان پای توام شکست. ✔️ و به اهمیت صدقه و خیرخواهی مردم اشاره کرد و آیه ۲۹ سوره فاطر را خواند: ✨کسانی که کتاب الهی را تلاوت میکنند و نماز را برپا میدارند از آنچه به آنها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کنند تجارت(پرسودی)را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست. 🌿البته این نکته را باید ذکر کنم به من گفته شد که: صدقات، صله‌رحم، نمازجماعت و زیارت اهل بیت و حضور در جلسات دینی و هرکاری که خالصانه برای رضای خدا انجام دهید جزو مدت عمر حساب نشده و باعث طولانی شدن عمر میشود. 🌟بسیاری از ما انسان ها از کنار موضوع مهم حل مشکلات مردم به سادگی عبور می‌کنیم. اگر انسان بداند حتی قدمی کوچک در حل مشکلات بندگان خدا بر میدارد اثر آنرا در آن سوی هستی به طور کامل خواهد دید در بررسی اعمال خود تجدیدنظر می‌کند. 💥آنجا مواردی را دیدم که برایم بسیار عجیب بود مثلاً شخصی از من آدرس می‌خواست او را کامل راهنمایی کردم و او هم مرا دعا کرد و رفت. ✨نتیجه دعای او را به خوبی در نامه عمل میدیدم ما در طی روز حوادثی را از سر میگذرانیم که میگوییم: خوب شد اینطور نشد، نمیدانیم بخاطر دعای خیر افرادی است که مشکل از آنها برطرف کردیم. ♦️این را هم بگویم که واقعاً است...👌 آنقدر خیرات و برکات در این دعا است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم. 🔅 یادم می آید که در دوران دبیرستان بیشتر شبها در مسجد و بسیج بودم، یک نوجوان دبیرستانی در بسیج ثبت نام کرده بود، چهره زیبا داشت و بسیار پسر ساده ای بود. ☘️ یک شب پس از اتمام فعالیت بسیج، ساعتم را نگاه کردم یک ساعت بعد از آن صبح بود من به دارالقرآن بسیج رفتم و مشغول نماز شب شدم. 💠ناگهان این جوان وارد اتاق شد و کنارم نشست. وقتی نمازم تمام شد گفت شما الان چه نمازی میخوندی؟ گفتم نماز شب... نماز مستحب است...این نماز را بخوانیم خیلی ثواب دارد. 💠 گفت به من هم یاد می‌دهی؟ به او یاد داده و در کنارم مشغول نماز شد. ☘️ می‌دانستم از چیزی ترسیده...گفتم اگر مشکلی برات پیش آمده بگو من مثل برادرتم.... گفت: روبروی مسجد یک جوان هرزه منتظر من بود و می‌خواست من را به خانه اش ببرد تا نیمه شب منتظر مانده بود و فرار کردم و پیش شما آمدم. 🌿 روز بعد یک برخورد جدی با آن جوان هرزه کردم و حسابی او را تهدید کردم و دیگه به سمت بچه های مسجد نیامد. ✅مدتی بعد از دوستان من که به دنبال استخدام در سپاه بودند خیلی درگیر مسائل گزینش شدند اما کل زمان پیگیری استخدام من یک هفته هم بیشتر طول نکشید. ⚜️همه فکر کردند که من پارتی داشتم اما در آن وادی به من گفتند: زحمتی که برای رضای خدا برای نوجوان کشیدی باعث شد که در کار استخدام کمتر اذیت شوی و کار شما زودتر هماهنگ شود. ♻️ این پاداش دنیایی، پاداش اخروی هم در نامه عمل شما محفوظ است... 🖇 ادامه دارد... .... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @zendegi_mahdavi