eitaa logo
🔹🔷🌷 زندگی آرام🌷🔷🔹
766 دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
74 فایل
ادمین: @adminzendegiaram گروه آموزشی زندگی آرام مجری دوره های سبک زندگی با مدرک جهاددانشگاهی و دانشگاه تهران وابسته به موسسه فرهنگی و هنری سبک زندگی آل یاسین-قم مرکز تخصصی سبک زندگی آل یاسین پژوهشکده سبک زندگی اسلامی انتشارات تیماس
مشاهده در ایتا
دانلود
الان نگرانش باشید، نگران الانش نباشید!(2) (روان‌شناس) اما چرا این کار انجام شود؟ درست است که بازی کردن با کودک بسیار مفید است ولی این را هم باید در نظر گرفت که اگر «کودک احساس کند پدر با اکراه با او بازی می‌کند.» و اگر «کودک در پایان بازی حس بدی داشته باشد.» تأثیراتی که منتظر آن هستیم اتفاق نمی‌افتد. دو‌باره به جمله‌‌اي كه پسر در پایان بازي به پدرش مي‌گفت توجه كنيد «بابا خیلی بدی، تو اصلاً با من بازی نمی‌کنی!» درواقع کودکان خردسال وقتی با شخصی وارد بازی می‌شوند، انتظار دارند بدون هیچ محدودیتی بازی ادامه پیدا کند؛ بنابراین گفتن این عبارات که «دیگه بسه! من خسته شدم. کار دارم و...» باعث احساس ناکامی و درنتیجه احساس خشم کودک از والد می‌شود. نتیجه خشم کودک نیز چیزی نیست جز پرخاشگری کلامی (دوستت ندارم. خیلی بدی که با من بازی نمی‌کنی و...) و گاهی پرخاشگری جسمانی (زدن، پرت کردن اشیاء، آسیب زدن به وسایل خانه). واقعاً این چه بازی سودمندی است که با این رفتارهای خشن به پایان می‌رسد. برای رسیدن به سود واقعی بازی، یعنی افزایش ارتباط مثبت والد-کودک چند نکته لازم است: *روان‌شناسان معتقدند خداحافظی مهم‌تر از سلام است: از ابتدا تعیین کنید که به چه میزان بازی خواهید کرد. با این کار، کودک ناگهان غافل‌گیر و عصبی نمی‌شود؛ زیرا شما در او این انتظار را ایجاد کرده‌اید که در زمان خاصی بازی تمام خواهد شد. برای این کار بهتر است از ابتدا بدانید چه مقدار (مثلاً چند دور) و یا تا چه مدتی (مثلاً چند دقیقه) بازی خواهید كرد. ادامه دارد... ✍️🌷@zendegiaram98🌷✍️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
الان نگرانش باشید، نگران الانش نباشید!(3) (روان‌شناس) از بازی با کودک لذت ببرید: بازی با کودک نباید یک‌طرفه باشد. والدین نیز باید از بازی با کودک لذت ببرند؛ زیرا تحمل بیش‌ازحد توان، به‌مرور باعث احساس فرسودگی در والدین می‌شود. نتیجه فرسودگی نیز کناره‌گیری از ادامه بازی است؛ بنابراین اگر احساس می‌کنید بیش از 10 دقیقه بازی با کودک باعث احساس رنجشتان می‌شود، زمان بهینه برای شما 10 دقیقه است. * جنگ اول به از صلح آخر است: از ابتدا درباره مدت‌زمان یا مقدار بازی با کودک به توافق برسید. ممکن است وقتی پیشنهاد 10 دقیقه دادید کودک اعتراض نموده و بگوید کم است. این‌جا جای چانه‌زنی و انعطاف والد است. فرض کنید که توافق بر 12 دقیقه شد. این بسیار بهتر از این است که یک‌طرفه اعلام اتمام بازی کنید و بعد کودک با اصرار و چانه‌زنی نظر خود را به کرسی بنشاند. * لطفاً ایجاد آمادگی کنید: اندکی پیش از پایان بازی، کودک را برای پایان بازی آماده کنید. برای نمونه اگر بر 20 دور توافق شده باشد، در دور هجدهم بگویید 2 دور دیگر مانده است یا اگر 10 دقیقه قرار گذاشته‌اید، در دقیقه نهم بگویید 1 دقیقه دیگر مانده است. حتماً دلیل این توصیه را می‌دانید! * منتظر اعتراض کودک باشید: در دفعه اول یا دوم ممکن است با وجود توافق قبلی، کودک اعتراض کند. اگر کوتاه نیایید، دفعه سوم مطمئن مي‌شود که همان خواهد شد که در ابتدا قرار گذاشته‌اید و در نتیجه، اعتراض نخواهد کرد. این توصیه به رشد «خودمهارگری» کودک کمک می‌کند. ادامه دارد..... ✍️🌷@zendegiaram98🌷✍️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
12.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺آسیب‌زاتر از کرونا برای کودکان چیست؟ 👈 اجازه بدهید بچه‌ها در مورد کرونا سوال کنند. چون اگر پاسخ درست دریافت نکنند دچار اختلال استرس پس از ضربه می‌شوند... کلیپ ۱ از روانشناس بالینی کودک و نوجوان 📡 نشر حداکثری با شما کانال زندگی آرام @zendegiaram98 🌺🌺🌺🌺🌺
چه عاملی در به وجود آمدن ناتوانی «نه گفتن» در کودکان مؤثر است؟ عامل یادگیری از مهم‌ترین عوامل این ناتوانی است. برای روشن شدن نقش عامل یادگیری بر ناتوانی در نه گفتن به ماجرای زیر توجه کنید: فریده به یاد می‌آورد وقتی 4 ساله بود از مادرش خواست با لوازم‌آرایش بازی کند. مادر مخالف کرد، چون اعتقاد داشت ممکن است دست‌هایش با مواد شیمیایی آلوده شود و در دهانش بگذارد و مریض شود. آن روز فریده آن‌قدر اصرار و بی‌قراری کرده بود که مادر به خواسته‌اش جواب مثبت داد. البته به او گفت این آخرین بار است! این اتفاقی است که بارها و بارها در زمینه‌های مختلف در اغلب خانواده‌ها رخ می‌دهد: درخواست کودک←امتناع مادر←اصرار و گریه کودک←تسلیم شدن مادر مادر تصدیق می‌کرد که درباره فریده نیز این تنها مورد نبوده و خیلی اتفاق افتاده که به سبب گریه و سروصدایش خسته شده و حرفش را قبول کرده است. توجیه مادر این بود که خسته‌ام می‌کرد؛ حوصله سروصدایش را نداشتم؛ می‌خواستم تمامش کند. فریده بزرگ شد و وارد دبستان شد. همه‌چیز خوب پیش می‌رفت. تا اینکه روزی فریده دیر کرد. مادر به شدت نگران شد. چند بار از پنجره کوچه را دید زد؛ اما دیگر طاقت نیاورد، چادر سر کرد و با حالت پریشان رفت دنبال فرزندش. هنوز خیلی از خانه دور نشده بود که دید فریده از خانه دوستش زد بیرون. مادر از شدت عصبانیت دست او را محکم گرفت و راه افتاد طرف خانه. توجیه فریده برای رفتارش این بود: «مامان به خدا تقصیر من نبود. دوستم گفت بیا بریم خونه ما. باور کن بهش گفتم نه نمیام، مامانم دعوام می‌کنه؛ ولی اون هی اصرار کرد». شاید جمله آخر تا حدودی رابطه ماجرای 4 سالگی را با ماجرای فعلی روشن کرده باشد، ولی برای روشن‌تر شدن موضوع اجازه بدهید کمی دقیق‌تر به تحلیل روان‌شناختی آن بپردازم. وقتی فریده در 4 سالگی از مادرش درخواستی داشت و مادر «نه» گفت ولی سرانجام تسلیم شد، یک اتفاق افتاد: او نه‌تنها «نه شنیدن» را یاد نگرفت، بلکه یاد گرفت که «نه گفتن» یعنی اینکه اگر طرف مقابلت اصرار کرد، باید کوتاه بیایی. در واقع، مفهومی غلط از «نه» در ذهن او شکل گرفت. ادامه دارد.... 🔆دوستان‌تان را نیز مهمان کنید؛ ┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄ کانال زندگی آرام لینک دعوت در ایتا،سروش و تلگرام @zendegiaram98 لینک دعوت در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/D4cxk2Sm4sDCiLjaronf24