🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹
#سلام_اربابم
میان این همه تشویش و بیقراری شهر
«حسین» امنترین تکیهگاه نوکرهاست!
صلی الله علیک یا اباعبدالله🌹
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞
بےعشق مهدے در دلم لطف و صفا نیسٺ
لایق بہ خاک اسٺ آن دلے کہ مبتلانیسٺ
هر روز باید از فراقش نالہ سر داد
مهدے فقط آقاے روز جمعہ ها نیسٺ
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج💚
#یاصاحب_الزمان_عج🌸
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞
#تقویم_شیعه
🗓 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۲۴ مهر ۱۳۹۷
میلادی: Tuesday - 16 October 2018
قمری: الثلاثاء، 6 صفر 1440
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️14 روز تا اربعین حسینی
▪️22 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️23 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️28 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️31 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞
🍃🌼
خدا را...
در دلت احساس کن...
به او توکل کن
و قدم هایت را
محکم بردار
لحظاتتون
معطر به عطر حضور خدا...🍃🌼
سلام همراهان خوب خانواده زندگی عاشقانه😊😊
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از زندگی عاشقانه
زن هوشمند مرد را اداره میکند
وظایف زن در بیانات رهبری🖕🖕
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞
#چادرانه
بعضیا میگن
باحجاب ها و چادری ها از همه بدترن. "😳"
واسه همین منم هیچوقت نمیخوام باحجاب باشم😒
اما...✋
1⃣ #اولا :
بد بودن رفتار یا گفتار بعضی افراد با حجاب و چادری، هیچ ارتباطی به حجاب اون ها #نداره☝️
این حرف مثل این میمونه که کسی بگه :👇
من از عینک دودی خیلی بدم میاد چون بعضی از اونایی که عینک دودی میزنن از همه خشنترن !! 😳😡
هرکی بشنوه میگه : چه ربطی به عینکشون داره خب؟؟ 😟
تو باید از رفتارشون بدت بیاد نه از عینکشون 😐
2⃣ #دوما :
فرض کنید یه آقایی خیلی با خانوم خودش خوب رفتار میکنه، 😘
خیلی با خونوادش مهربونه😊
خیلی به خونوادش میرسه 🤗
اما مثلا معتاده😷 🤕
به نظرتون این حرف درسته که ما بگیم چون فلانی که اینقدر با خونوادش خوبه معتاده ؟؟!!😏
پس منم دیگه هیچوقت با خونوادم خوب برخورد نمیکنم چون از اعتیاد اون بدم میاد؟!!😒
به نظرتون این حرف درسته؟؟؟؟🤔
معلومه که نه !!☺️
ما باید از خوبیای هر کس الگو بگیریم اما بدیاش رو بذاریم واسه خودش😊🌹
از خوش اخلاقی این مرد الگو بگیریم ❤️
اما اعتیادش بمونه برا خودش 🤐🤕
پس یه کم دور از انصافه اگه بگیم چون بعضی از با حجاب ها رفتارهای خوبی ندارن پس من دیگه با حجاب نمیشم😉🤔
چرا که مجازات بی حجابی سر جای خودش و مجازات باحجابای گنهکار هم سر جای خودش
اگه یه وقت یه خطایی از یه خانم با حجاب سر زد انصاف داشته باشیم و اونو به حساب خودش بذاریم نه حجاب و چادرش😊
⚡️ آیا هنوز وقتش نشده یه کمی بیشتر در مورد
🍎 نوع حرف زدنمون
🍎 نوع عمل کردنمون
🍎 و نوع پوششمون
فکر کنیم؟!⚡️
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹
#همسرانه
💕❣💕❣
مردان چه زن هایی را ترک میکنند؟
❌ زنان توجه طلب (هیسترونیک)
زنانی هستند که دوست دارند مورد توجه واقع شوند، دلشان میخواهد گرم و قدرتمند به نظر برسند در صورتی که به شدت در پشت صحنه، یخ زده اند.
❌ زنان مهرورز حمایتگر
این گروه از زنان، مردان را با کودکان خود، اشتباه گرفته اند. دلشان میخواهد مانند یک مادر، شش دانگ مراقب شوهر خود باشند.
❌ زنان بچسب (وابسته)
این گروه از زنان، به شدت گیر میدهند. در محبت و بی محبتی، افراط میکنند. دلشان میخواهد همه جا به همسر خود منگنه شوند. این گروه از زنان گاهی آن قدر در مهرورزی افراطی هستند که مردان را از خود دور میکنند.
❌ زنان شکاک
این گروه از زنان به طرز شگفت انگیزی به همسر خود شک دارند. به طور مداوم در جست وجوی نشانه ای از خیانت، هستند. این زنان بدون مقدمه به دنبال مردشان راه می افتند و او را تعقیب میکنند.
❌ زنان مردنما
این خانم ها، دوست دارند کارهای مردانه انجام دهند و به طرز عجیبی از ظرافت زنانه، دور مانده اند. مردانی که با این گروه زندگی میکنند؛ مردانگی خود را از یاد میبرند.
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از زندگی عاشقانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
جلسات سرکار خانم #محمدی
#نظموهدف1_جلسه6_قسمت22
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
👌روایت داریم از سر مشک وظرفی مانند پارچ آب ننوشید. دستانتان را بشویید آنگاه در آنها آب بنوشید چرا که هیچ ظرفی پاکیزه تر از دست نیست.
🌸امام حسن مجتبی علیه السلام میفرماید چهار نکته واجب، چهار نکته مستحب وچهار نکته از ادب است.
یکی از اون چیزهایی که مستحبه وسنت هستش #شستن_دست_قبل_از_غذاست.
❌ ما از راه میایم میریم سر یخچال آب و برمیداریم میخوریم.شیشه آب و میدیم بالا. آقایون معمولاً این کارو میکنن، کم کم عادت می شه شما این کارو نکنید⛔️
👈یکی از مواردی که موقع غذا خوردن باید رعایت شود از سمت چپ بر بدن نشستن است،حتی تو نشستن وغذا خوردن ما داریم که مثلا چه جوری بشینید.
👈 یکی از موارد با سه انگشت خوردن و لیسیدن انگشتان در پایان غذاست.
⛔️ ببینید وقتی که مادر میخواد کتلت درست کنه می یاد دستکش دست میکنه،
🖐 به جای این کار دستتونو بشویید تا این کتلت هم اون موادی که توش مغذی هست از طریق پوست شما جذب بدنتون بشه هم از طریق پوست دست شما عشق ومحبتی که درونتون هست به درون بافت اون غذا بره.دو طرفه است. این ادویه ی عشق است.
🍃یکی از موارد ادب؛ از جلوی خود خوردن، لقمه ی کوچک برداشتن، خوب جویدن است.
😱 میگه چقدر کوچولو کوچولو میخوری،بخور یه دفه تموم شه دیگه.دو لقمه ی چپش کن. بخور تموم بشه. ❌
✅حدیث داریم هر کس #ریزههای_سفره را بخورد خدا اورا بیامرزد.
✨پیامبر صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام میفرمایند یا علی غذایی را که در سفره ات میریزد بخور چرا که #فقر را از تو دور میکند و آن مهریه ی حورالعین است وهر کس آن را بخورد قلبش سرشار از #علم و #حلم و #ایمان و #نور شود.
🌯 امام علی ( ع) میفرمایند ریزه های سفره را بخورید که شفای هر دردی است.
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
بدرقه زیبای خانم خونه از پسر گلشون و همسر محترمشون👌
✍اجرتون باخانم فاطمه زهرا قلب تپنده خونه😊❤️
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا 👇
یه شال داشتم بلااستفاده بازش کردم یه لباس باهاش دوختم برا نی نی مون☺️
✍ماشاالله به این خانم هنرمند و مادر نمونه عالی👌👌👌
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
#مبارزه_بادشمنان_خدا
نویسنده: شهید سید طاها ایمانی
داستان واقعی
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 #مبارزه_بادشمنان_خدا #شهیدایمانی #قسمت15 #قسمت پانزدهم داستان دنباله دار مبارزه با د
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
#مبارزه_بادشمنان_خدا
#شهیدایمانی
#قسمت16
#قسمت شانزدهم داستان دنباله دار مبارزه با دشمنان خدا: آغاز یک پایان
فاطمیه تمام شده بود اما ذهن من دیگه آرامش نداشت ... توی سینه ام آتش روشن کرده بودن ... .
تمام کارهای ماموریتم رو کنار گذاشتم ... غیر از ساعات درسی فقط توی کتابخونه بودم ... حتی شب ها خواب درستی نداشتم ... تمام کتب تاریخی شیعه و اهل سنت ... فارسی و عربی رو زیر و رو کردم ... هر چه بیشتر می خوندم و پیش می رفتم، شعله های این آتش بیشتر می شد ... .
کم کم کارم داشت به جنون می کشید ... آخرین کتاب رو از شدت عصبانیت پرت کردم توی دیوار و از خوابگاه بیرون زدم ... به بهانه حرم خوابگاه نرفتم ... تا صبح توی خیابون ها راه رفتم و فکر کردم ... .
گریه ام گرفته بود ... به خاطر اینکه به ایران اومده بودم عصبانی بودم و خودم رو سرزنش می کردم ... بین زمین و آسمان، و حق و باطل گیر کرده بودم ... .
موضوع علی و خلفا و شیعه و سنت نبود ... باور کشته شدن دختر پیامبر با چنین شان و جایگاهی در کتب شیعه و سنت، اون هم به دست خلیفه اول و دوم برام غیر ممکن بود ... .
یک لحظه عمل اونها رو توجیه می کردم و لحظه بعد ... یادم میومد دشمن فاطمه زهرا، دشمن خداست ... خدا ... خدا ... خدا ... .
آتش خانه فاطمه زهرا، به جان من افتاده بود ... .
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
#مبارزه_بادشمنان_خدا
#شهیدایمانی
#قسمت17
#قسمت هفدهم داستان دنباله دار سرزمین زیبای من: 3 بار بی هوش شدم
.
.
دیگه هیچی برام مهم نبود ... شبانه روز فقط مطالعه می کردم ... هر کتابی که در مورد شیعه و اهل سنت و شبهات بود رو خوندم ... مهم نبود نویسنده اش شیعه است یا سنی ... و تمام مطالب رو با علمای عربستانی مناظره و مقایسه می کردم ... .
.
آخر، یه روز رفتم پیش حاجی ... بهش گفتم بزرگ ترین اساتید حوزه رو در بحث مناظره شیعه و سنی می خوام ... هزار تا حرف و بهانه چیده بودم و برای انواع و اقسام جواب ها، خودم رو آماده کرده بودم ... اما حاجی، بدون هیچ اما و اگری، و بدون در نظر گرفتن رده و جایگاه علمی من، فقط یه جمله گفت ... همزمان مناظره می کنی؟ ... .
.
دو روز بعد، با سه نفر از بزرگ ترین اساتید جلسه داشتم ... هر کدوم دو ساعت ... شش ساعت پشت سر هم ...
.
با هر شکست، کلی کتاب و مطلب جدید ازشون می گرفتم و تا هفته بعد همه اش رو تموم می کردم ... به حدی فشار درس و مطالعه و مناظرات زیاد شده بود که گاهی اوقات حتی فراموش می کردم غذا نخوردم ... بچه ها همه نگرانم بودند ... خلاف قانون کتابخونه برام غذا میاوردن اما آتشی که به جانم افتاده بود آرام نمی شد ...
.
.
از شدت فشاری که روم وارد شده بود 3 مرتبه از حال رفتم و کار به اومدن آمبولانس و سرم کشید ... و از شانس بدم، دفعه آخر توی راه پله از حال رفتم ... با مغز رفتم وسط کاشی ها و جانانه بخیه خوردم و دو شب هم به زور بیمارستان نگهم داشتن ... .
حاجی هم دستور داد دیگه بدون تاییدیه مسئول سالن غذا خوری، حق ورود به کتابخونه حوزه و امانت گرفتن کتاب رو ندارم ... اما نمی دونست کسی حریف من نیست و کتابخونه حرم، خیلی بزرگ تره ...
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
#مبارزه_بادشمنان_خدا
#شهیدایمانی
#قسمت18
#قسمت هجدهم داستان دنباله دار سرزمین زیبای من: کاروان محرم
.
.
تقرییا هفت ماه از فاطمیه گذشته بود ... و من هفت ماه در چنین وضعیتی زندگی کرده بودم ... حتی تمام مدت تعطیلات، جزء معدود طلبه هایی بودم که توی خوابگاه مونده بودم ... .
دیگه حاجی هم هر بار منو می دید به جای تعریف و تشویق، دعوام می کرد ... شده بود مثل پدری که دلش می خواست یک کشیده آبدار به پسرش بزنه ... حالت ها، توجه و نگرانیش برای من، منو یاد پدرم می انداخت و گاهی دلم شدید براش تنگ می شد ... .
.
در میان این حال و هوای من، محرم هم از راه رسید ... از یک طرف به شدت کنجکاو بودم شیعیان رو توی محرم از نزدیک ببینم ... از طرف دیگه، فکر دیدن قمه زنی از نزدیک و فیلم هایی که دیده بودم به شدت منزجرم می کرد ... این وسط هم می ترسیدم، شرکت نکردنم در این مراسم، باعث شک بقیه بشه .
.
بالاخره تصمیم گرفتم اصلا در مراسم محرم شرکت نکنم ... هر چه باداباد ... دو شب اول، خودم رو توی کتابخونه و به هوای مطالعه پنهان کردم و زیر چشمی همه رو زیر نظر گرفتم ... موقعی که برمی گشتن یواشکی چکشون می کردم ... همه سالم برمی گشتند و کسی زخمی و خونی مالی نبود ... .
.
روز سوم، چند تا از بچه ها دور هم جمع شده بودند و درباره سخنرانی شب گذشته صحبت می کردند ... سخنران درباره جریان های فکری و سیاسی حاضر در عاشورا صحبت کرده بود ... خیلی از دست خودم عصبانی شدم ... می تونستم کلی مطلب درباره عاشورا و امام حسین یاد بگیرم که به خاطر یه فکر احمقانه بر باد رفته بود ...
.
.
همون شب، لباس سیاه پوشیدم و راهی حسینیه شدم ...
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
#مبارزه_بادشمنان_خدا
#شهیدایمانی
#قسمت19
#قسمت نوزدهم داستان دنباله دار سرزمین زیبای من: خون علی اصغر در میان قلبم جوشید
.
.
هر شب یک سخنران و مداح ... با غذای مختصر حسینیه ... بدون خونریزی و قمه زنی ... .
با خیال راحت و آرامش می نشستم و مطالب رو گوش می کردم و تا شب بعد، در مورد موضوع توی منابع شیعه و سنت مطالعه می کردم ... سوالاتی که برام مطرح می شد و موضوعات جانبی رو می نوشتم تا در اسرع وقت روشون کار کنم ... بدون توجه به علت کارم اما دیگه سراغ منابع وهابی ها نمی رفتم ... .
.
همه چیز به همین منوال بود تا شب سخنرانی درباره علی اصغر ... اون شب، یک بار دیگه آرامشم طوفانی شد ... خودم تازه عمو شده بودم ... هر چی بالا و پایین می کردم و هر دلیلی که میاوردم ... علی اصغر فقط شش ماهه بود ... فقط شش ماه ... .
.
حتی یک لحظه از فکر علی اصغر و حضرت ابالفضل خارج نمی شدم ... من هم عمو بودم ... فقط با دیدن عکس برادرزاده ام توی اینترنت، دلم برای دیدنش پر می کشید ... این جنایتی بود که با هیچ چیز قابل توجیه نبود ...
.
.
اون شب، باز هم برای من شب وحشتناکی بود ... بی رمق گوشه سالن نشسته بودم ... هر لحظه که می گذشت ... میان ضجه ها و اشک های شیعیان، حس می کردم فرشته مرگ داره جونم رو از تک تک سلول هام بیرون می کشه ... این اولین احساس مشترک من با اونها بود ... .
اون شب، من جان می دادم ... دیگران گریه می کردند ...
.💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
#مبارزه_بادشمنان_خدا
#شهیدایمانی
#قسمت20
#قسمت بیستم داستان دنباله دار سرزمین زیبای من: در تقابل اندیشه ها
.
.
محرم تمام شد اما هیچ چیز برای من تمام نشده بود ... تمام سخنرانی ها و سیرهای فکری - اعتقادی نهضت عاشورا، امام شناسی، جریان شناسی ها و ... باب جدیدی رو دربرابر من باز کرد ... .
هر کتابی که درباره سیره امامان شیعه به دستم میومد رو می خوندم ... و عجیب تر برام، فضایل اهل بیت و مطالبی بود که درباره اونها در کتب اهل سنت اومده بود ... سخنرانی شیخ احمد حسون درباره امام حسین هم بهش اضافه شد ... .
کم کم مفاهیم جدیدی در زندگی من شکل می گرفت ... مفاهیمی که با اطاعت کورکورانه ای که علمای وهابی می گفتند زمین تا آسمان فاصله داشت ... دیدگاه و منظرم به آیات قرآن هم تغییر می کرد ... .
شروع کردم به مطالعه نهج البلاغه و احادیث امامان شیعه ... اونها رو در کنار قرآن می گذاشتم ... ساعت ها روی اونها فکر و تحقیق می کردم ... گاهی رسیدن به یک جواب یا نتیجه، چند روز طول می کشید ... .
سردرگمی من روز به روز بیشتر می شد ... در تقابل اندیشه ها گیر کرده بودم ... و هیچ راه نجاتی نداشتم ... کم کم بی حال و حوصله شدم ... حوصله خودم رو هم نداشتم ... کتاب هام رو جمع کردم ... حس می کردم وسط اقیانوسی گیر افتادم و امواج هر دفعه منو به سمتی می کشه ... من با عزم راسخی اومده بودم امادیگه نمی تونستم حتی یه قدم جلوترم رو ببینم ... .
من که روزی بیشتر از 3 ساعت نمی خوابیدم و سرسخت و پرتلاش بودم ... من که هیچ چیز جلودارم نبود ... حالا تمام روز رو از رختخواب بیرون نمیومدم ... هیچ چیز برام جالب نبود و هیچ حسی برای تکان خوردن نداشتم ... دیگه دلم نمی خواست حتی یه لحظه توی ایران بمونم ... خبر افسردگیم همه جا پیچید ... بچه ها هم هر کاری می کردن فایده نداشت ... تا اینکه ... .
.
اون صبح جمعه از راه رسید ..
💞 @zendegiasheghane_ma
#استقبال_عاشقانه
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
اینم نذری دیروز من
دسر موزی که باژلاتین حلال و شیر و موز درست شده
منقش به اول اسم آقامون😊
✍آشپزی با نیت نذری برای اهل بیت از نکات مهم کانالمونه یادتونه
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
دیر گاهیست ڪہ ما
تشنہ ے دیدار توایم
قد رعنا بنما
جملہ خریدار توایم
گر چہ با دست و زبان
موجب آزار توایم
گل نرگس نظرے
ما همگے خار تو ایم
#سہ_شنبہ_هاےدلتنگے💖🍃
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
😔این سه جمله خواب شبهای من است...
اربعین... پای پیاده... کربلا...
😢یا غریب الغربا ویزای من را جور کن...
اربعین ایران بمانم بی گمان دق می کنم...
شبتون بخیر دوستان ان شاءالله نگاه پرمهر خدا بدرقه تمام لحظاتتون باشه
التماس دعا
یاعلی
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح
🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد
🌹اَلسلام علَی الْحسَیْن
🌹وعلی علی بْن الْحسین
🌹وعلی اولادالحسین
🌹وعلی اصحاب الحسین
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
🌹
برصبر حسن و
خوی احمد صلوات
بر اختر دوم امامت صلوات
خواهی که خداوند
ببخشد همه عصیان تورا
بفرست براین امام، بی حد صلوات
🌼اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌼
شهادت دومین اختر تابناک ولایت و امامت برشما تسلیت باد⚫️⚫️
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
خـدایـــــــا
صبحدم
امروز نیز برآمد
درود بر جادههای
بیانتهای جبروتت
تو را عاشقانه فریاد می زنم
چوڹ به تڪرار
اسمت عادت ڪردهام
🌸 بسم اللہ الرحمڹ الرحیم 🌸
سلام روزتون بخیر مطالب امروز تقدیم شما همراهان خوب😊👇
💞 @zendegiasheghane_ma