💕زندگی عاشقانه💕
#جلسات_همسرداری #جلسه4_قسمت12 جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو_اعلم در مهرآباد جنوبی 👇👇👇👇👇👇 👧یعنی ف
#جلسات_همسرداری
#جلسه4_قسمت13
جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو_اعلم در مهرآباد جنوبی
👇👇👇👇👇👇
دومین ویژگی حی بودن👇
2⃣ خودشکوفایی
در هر جایی که قرار می گیرد با هر چیزی که در توانِشه خودشو شکوفا کنه،
🌼
👈 یعنی هر چیزی، مثلا دونه می دن به تو، تو گلدون تحویل بده🎍
👈 بچه می دن به تو سرباز امام زمان عج تحویل بده👮
👈هر چیز ریزی بهت می دن، بهترینشو تحویل بده.
👈فلفل دلمه ای می دن به تو، نخل و ظرف سالاد تحویل بده🌴
🌈هر چیز کوچکی می بینی، اینو پردازشش کن.
👜 الان شما در کیفهاتونو باز کنید، هر چیزی که تو کیفت داری، با چیزی که داری خودتو شکوفا کن.🌻
هیچی نداری، بغل دستی تو ماچ کن. عید را بهش تبریک بگو.(میلاد امام رضا علیه السلام )😘
📅 برای بحث حی بودن با تاریخ و تقویم شمسی و قمری جلو برید.
❌ الان مثلا بعضیا می شینند می گن آخی، رجب هم تموم شد. ما هیچ کاری نکردیم، یه روز، روزه نگرفتیم. حی بودن یعنی در حال زندگی کنیم.😞
چرا خب روزه نگرفتی⁉️
❌شعبان می یاد می ره می گه من یه بار هم صلوات شعبانیه رو نفرستادم.
می گه وقت نکردم😞
✅ کسی که حی است، حال خودشو مداوم چک می کنه. محاسبه مراقبه رو برای خودش داره. ✔️
🏳🌈 تمام کشورها وقتی به هم می رسند از حال هم می پرسند.
🇮🇶 عربها؛ سلامٌ علیکم کیف حالُک، حالت چطوره؟
🇨🇺اروپاییها؛
how are you?
الان امشب شب میلاد امام رضا (علیه السلام) است. شما هم می خواین به برکت امشب حی بشین ان شاء الله ،
یه قسمت از تهران، می خواد قیام کنه برای حی بودنش، حتما امشب از الکتریکی ها ریسه بگیرید، کاغذ رنگی و مقوا و... بگیرید. 🎈🎀🎉
1⃣ خونه_تون_را_تزیین_کنید
2⃣🍇🍉 هر غذا، خوراکی، کیک، آب و میوه و... درست کردید به نیت نذری برای امام رضا علیه السلام باشه، چهار تا حدیث اگر می تونید به در و دیوار نصب کنید، لباس مرتب بپوشید👖👕👚
@zendegiasheghane_ma
درس عشقم
در کلاس چشم توآغاز شد
بر دلم چنگی زدی
وقتی که پلکت باز شد
آمدم صیدت کنم
عشق تو باریدن گرفت
قلب تب دارم
شکار دیده ی طناز شد
@zendegiasheghane_ma
فقط او را میخواندم...
در هیاهوی زندگی دریافتم...
چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالیکه گویی ایستاده بودم
چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد
در حالیکه قصه کودکانه ای بیش نبود
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود وگرنه....
نمیشود
به همین سادگی
کاش نه میدویدم نه غصه میخوردم
فقط او را میخواندم...
بخوانید...اورا💕
@zendegiasheghane_ma ❤️
حسين_اربابم💔
مرا
دمی ز کمندِ غمت
رهایی نیست
که بوده این دل ما
دم به دم
گرفتارت ..
صلی الله علیک یا اباعبدالله❤️❤️
.
@zendegiasheghane_ma
❣ سلام_امام_زمانم ❣
اول صبح فداے تو شدن
را عشق اسٺ✨
غزلے ناب براے تو شدن
را عشق اسٺ✨
خواب آلوده ام و
مَنگ و خُمارم اما✨
مسٺ در حال و هواے
تو شدن را عشق اسٺ✨
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ🌼🍃
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@zendegiasheghane_ma
#تلنگر
حـــق الناس یعنی : ؟!
گناه من ڪه ظھور آقا را به تاخیر بیاندازد...
و...
عاشقان آن حضرتـ نتوانند
روی ماه یوسفِ زهرا را ببینند...
اَللهُم عَجِلـ لِوَلیِڪَ الْفَرجـ
ــــــ 🌸🍃
@zendegiasheghane_ma
#حدیث_عشق
پیامبر ص :
ﻟﺒـ😊ـﺨﻨﺪ ﻫﺎے ﺯﻥ ﻭﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻢ
ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎیڪدیگر ﻭ ﯾﺎﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺪﺍﺣﺎفظے ﺻﺪﻗﻪ ﺍست وﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻧﻔﺎﻕ فے ﺳﺒﯿﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ
📚ڪافے ﺝ۵ ﺹ۵۶۹
@zendegiasheghane_ma
ای مردم به واقع ماه خدا به شما رو کرده است که در آن به مهمانی خدا دعوت شده اید....
مهمانی به صرف خدا .... نوش جانتان🌹🌹🌹
@zendegiasheghane_ma
#سلامت
هرگز نوشیدنی یخی ننوشید‼️🍺🍺
✍ تحقیقات نشان میدهد نوشیدنی های یخی و خیلی سرد موجب کاهش ضربان قلب و سکته قلبی میشود⚠️
👈 همچنین باعث گلودرد و آسیب به سیستم گوارشی میشود📛
@zendegiasheghane_ma
#سلامت
⭕️اگر دست ها وپاهای شما همواره سردهستند ممکن است با مشکل سطح پایین آهن دربدنتان مواجه باشید‼️
👈 گوشت قرمز،ماهی ،تخم مرغ،سبزیجات برگدار،غلات،شیرو مکمل های آهن استفاده کنید
@zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#جلسات_همسرداری #جلسه4_قسمت13 جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو_اعلم در مهرآباد جنوبی 👇👇👇👇👇👇 دومین
#جلسات_همسرداری
#جلسه4_قسمت14
جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو_اعلم در مهرآباد جنوبی
👇👇👇👇👇👇
👌شما هر چی می خوای زوجیت_غریزی رو برای شوهرت انجام بدی برای شوهرتون گیرایی نداره. در کنارش اخلاقیات مهم است
مهم ترین بحث رفتاری شما در خانواده بحث اخلاق شما است.
🔴 چیزی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم براش مبعوث شده، در بحث اخلاقی #محبت حرف اول و آخر را می زنه. هل الدين إلا الحب
آیا دین چیزی جز محبت است
❓❓❓
👌تا می تونید به بزرگترها احترام بگذارید و به کوچک ترها محبت کنید. این محبته چند دسته ست؛
یکیش کلامیه🗣
یکیش رفتاریه😊
یکیش هدیه ست🎁
یکیش خوراکی. 🍐
🍎مثلا یکی از دوستان ما هر وقت می یان کلاس تو کیفشون خوراکی دارن
👈 به این می گن محبت، و بدون توقع_تشکر و بدون توقع_جبران.
🌸 در دعای عرفه امام حسین علیه السلام اینجوری گفتند؛ خدایا به من این نعمت هارا دادی،مادرم زهرای اطهر سلام الله علیها و پدرم آقا امیرالمومنین علی علیه السلام....
خدایا نعمت را به من تمام کردی.
کجا این راشنیدیم که نعمت بر ما تمام شده⁉️❓
عید غدیر
✅کسی که بخواد به بلوغ_عاطفی برسه. ابتدا باید به ولایت_پذیری برسه.
✅گفتند ابراهیم سر اسماعیل را ببر.
نه شک کرد
نه دلش گرفت
نه توقع هیچی رو داشت
رفت انجام بده،
تو این مسیر شیطون هفت مرتبه اومد
او را گول بزنه، حضرت چی کار کرد بهش؟ سنگ زد.
👹 در بحث بلوغ عاطفی شما وقتی بخواین خوب بشید شیطون نمی زاره. شیطون را دفع کنید، با اون کارهایی که جلسه اول گفتیم؛ دائم_الوضو بودن و...
🗣 پس اگر یه حرفی از ولی می شنوی، از اهلبیت علیهم السلام می شنوی از قرآن می شنوی، انجام دادی به بلوغ عاطفی رسیدی، اگرنه، انقلت داشته باشی و چون و چرا بیاری از کجا معلوم اینا درست می گن، از کجا معلوم تو این زمان جواب بده، تو هنوز حتی به شیعه بودن خودت هم باید شک کنی.
✅ ولایت_فقیه که ادامه بحث ولایت امیرالمؤمنین هستند از ما بحث ازدیاد نسل را خواستند ولی مثلا من که عکس رهبر عزیزمون تو خونه هست، می گم ما یکی داریم، تربیتش سخته، ولش کن.
👈حضرت آقا فرمودند شما ولایتی ها راحت طلبید. 😭
یعنی زمانی که موقع عمل می رسه ما رو تنها می زارید و فقط عکس ما رو تو اتاق هاتون می زارید، بعد چفیه ما رو به نشانه اینکه از ما هستید دور گردنتان می اندازید.
👶 الان بحث اصلی که جامعه ما مخصوصا شیعه بهش نیاز داره، بحث ازدیاد_نسل است
💉 در مدارس دخترانه فلسطین وارد می شن، به عنوان واکسن های بهداشت، بهشون واکسن عقیمی می زنند. یعنی اینا بیچاره ها اگر ازدواج هم کنند اقدام هم کنند، باردار نمی شن
🎁 ولی خودشون به زنانشان که زیاد زایمان می کنند کادو می دهند و می گویند خون یهود نباید به خون مسلمانها آغشته بشه خودشون فقط با خودشون ازدواج می کنند که الان از این تعداد آدم کره زمین، دوازده میلیون یهودی هستن.
حالا خودتون باید ببینید می خواین چی کار کنید می خواین برای شیعه کار کنید یا می خواین به اهداف اونا جامه عمل بپوشانید.
انتخاب باشماست♦️✅
❓⁉️❓❓⁉️❓⁉️❓⁉️❓⁉️❓
@zendegiasheghane_ma
#همسرانه
#روانشناسی
تحقیقات روانشناسان بر روی ۲ هزار زوج ، نشان داد که زن و شوهری که قبل از خواب همدیگر رو در آغوش گرفته و میبوسند 💋💋💏خوابشان ۴ برابر عمیق تر از دیگران است !
@zendegiasheghane_ma
#تربیت_فرزند 👶👶👶
فراموش نكنيد که
«فرزندان شما هیچوقت شجاع نمیشوند اگر صدمه نبینند
هیچوقت یاد نمیگیرند اگر اشتباه نکنند و هیچگاه موفق نمیشوند اگر شکست نخورند.»
💕🍃تربیت فرزند🍃💕
@zendegiasheghane_ma
#تربیت_فرزند 👶👶👶
زمانی که فرزندتان، شما را به دنیای خیالی خود دعوت می کند، دعوتش را بپذیرید
با او سوار قایق شوید،سوار بر سفینه فضایی پرواز کنید
و همه موارد رهبری بازی را برعهده فرزندتان بگذارید.
💕🍃تربیت فرزند🍃💕
@zendegiasheghane_ma
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
اینک شوکران
ماجرای یک عشق بی پایان
زندگینامه شهید منوچهر مدق و همسرش
به روایت همسرش
این داستان رو حتما بخونید...
@zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#اینک_شوکران #قسمت_40 ✍ مــریـم بـرادران 🌹قسـمـت چهـلـم ﮐﺒﻮﺗﺮ ﻫﺎ ﺳﻔﯿﺪ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﻮدﻧﺪ ﯾﺎ ﯾﮏ ﻃﻮق ﮔﺮدﻧﺸﺎ
#اینک_شوکران
#قسمت_41
✍ مــریـم بـرادران
🌹قسـمـت چـهـل و یکم
{ ﮔﺎﻫﯽ از ﻧﻤﺎزش ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ دﻟﺘﻨﮓ اﺳﺖ. دﻟﺘﻨﮓ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ، ﻧﻤﺎز ﺧﻮاﻧﺪﻧﺶ زﯾﺎد ﻣﯽ ﺷﺪ و ﻃﻮﻻﻧﯽ. دوﺳﺖ داﺷﺖ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺜﻞ او فکر کند، مثل او ببیند، مثل او فقط خوبی ها را ببیند.اﻣﺎ ﭼﻪ ﻃﻮري؟ منوچهر می گفت: " اگر دلت با خدا صاف باشد، ﺧﻮردﻧﺖ، ﺧﻮاﺑﯿﺪﻧﺖ، ﺧﻨﺪه ﻫﺎ و ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎت ﺑﺮا ي ﺧﺪا ﺑﺎﺷﺪ، اﮔﺮ ﺣﺘﯽ ﺑﺮا ي او ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮي، آن وﻗﺖ ﺑﺪ ي ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯽ،ﺑﺪي ﻫﻢ نمی کنی، همه چیز زیبا میشود." و او همه ی زیبایی را در منوچهر می دید. با او می خندید و با او گریه میکرد. با او تکرار میکرد
«نردبان این جهان ما و منیست/
عاقبت این نردبان بشکستنیست/
لینک آن کس که بالاتر نشست/
استخوانش سختتر خواهد شکست»
چرا این را میخواند؟ او که با کسی کاری نداشت. پُستی نداشت. پرسید. گفت: " برای نَفسم میخوانم."
اما من نفسانیات نمی دیدم. اصلاً خودش را نمی دید. یادم هست یک بار وصیت کرد « وقتی من را گذاشتند توی قبر، یک مشت خاک بپاش به صورتم»
پرسیدم چرا؟
گفت: "برای این که به خودم بیایم. ببینم که بهش دلبسته بودم و به خاطرش معصیت کردم یعنی همین."
گفتم: "مگر تو چقدر گناه کردهای؟"
گفت: "خدا دوست ندارد بندههاش را رسوا کند. خودم می دانم چه کارهم."
ﺣﺎل ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ روز ﺑﻪ روز وﺧﯿﻢ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ.ﺑﺎ ﻣﺮﻓﯿﻦ و ﻣﺴﮑﻦ دردش را آرام ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ. دي ﻣﺎه ﺣﺎل ﺧﻮﺷﯽ ﻧﺪاﺷﺖ. ﻧﻔﺲ ﻫﺎش ﺑﻪ ﺧﺲ ﺧﺲ اﻓﺘﺎده ﺑﻮد. ﮔﻔﺘﻢ: "وﻟﺶ ﮐﻦ اﻣﺴﺎل ﺑﺮاي ﻋﻠﯽ ﺟﺸﻦ ﺗﻮﻟﺪ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ."
راضی نشد. گفت: "ما که برای بچه ها کاری نمی کنیم. نه مهمانی رفتنشان معلوم است، نه گردش و تفریحاتش. بیش ترین تفریحشان این است که بیایند بیمارستان عیادت من."
خودش سفارش کیک بزرگی داد که شکل پیانو بود. چند نفر را هم دعوت کردیم.
ادامه دارد...
@zendegiasheghane_ma
#اینک_شوکران
✍
#قسمت_42
مــریـم بـرادران
🌹قسـمـت چـهـل و دوم
{ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﻮد و ﺧﻮﺷﺤﺎل. ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﻮد ﭼﻮن ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را داﺷﺖ، ﺧﻮﺷﺤﺎل ﺑﻮد ﭼﻮن ﻋﻠﯽ و ﻫﺪي ﭘﺪر را دﯾﺪﻧﺪ و ﺣﺲ ﮐﺮدﻧﺪ. و ﺧﻮﺷﺤﺎلﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ وﻗﺘﯽ ﻣﯽ دﯾﺪ دوﺳﺘﺶ دارﻧﺪ. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﺮاي ﻋﯿﺪ ﯾﮏ ﻗﺎﻧﻮن ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺑﻮد، ﺧﺮﯾﺪ از ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻪ ﺑﺰرگ.اول ﻫﺪي ﺑﻌﺪ ﻋﻠﯽ ﺑﻌﺪ ﻓﺮﺷﺘﻪ و ﺑﻌﺪ ﺧﻮدش. وﻟﯽ ﻧﺎ ﺧﻮد آﮔﺎه ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﻣﯽ اﯾﺴﺘﺎدﻧﺪ ﺑﺮاي اﻧﺘﺨﺎب لباس ﻣﺮداﻧﻪ...ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ اﻋﺘﺮاض ﻣﯽ ﮐﺮد اﻣﺎ آﻧﻬﺎ ﮐﻮﺗﺎه ﻧﻤﯽ آﻣﺪﻧﺪ. روز ﻣﺎدر ﻋﻠﯽ و ﻫﺪي ﺑﺮا ي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺧﺮﯾﺪه ﺑﻮدﻧﺪ. ﺑﺮاي ﻓﺮﺷﺘﻪ ﯾﮏ اﺳﭙﺮي ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ و ﺑﺮاي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺷﺎل ﮔﺮدن، دﺳﺘﮑﺶ، ﭘﯿﺮاﻫﻦ و ﯾﮏ دﺳﺖ ﮔﺮﻣﮑﻦ. اﯾﻦ دوﺳﺖ داﺷﺘﻦ، ﺑﺮاﯾﺶ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻮد. }
به بچهها میگویم «شما خوش بختید که پدر را دیدید و حرفهاش را شنیدید و باهاش درد دل کردید. فرصت داشتید سوالهاتان را بپرسید و محبتش را بچشید. به سختیهاش میارزد.»
دو روز ﻣﺎﻧﺪه ﺑﻪ ﻋﯿﺪ ﻫﻔﺘﺎد وﻧﻪ ﺑﻮد ﮐﻪ دل درد ﺷﺪﯾﺪي ﮔﺮﻓﺖ. از آن روز ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮدم ﺗﻤﺎم ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.آن ﻗﺪر درد داشت که میگفت: "پنجره را باز کن، خودم را پرت کنم پایین."
درد ﻣﯽﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮي ﺷﮑﻢ و ﭘﺎﻫﺎ و ﻗﻔﺴﻪي ﺳﯿﻨﻪاش. ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺘﯽ را ﮐﻪ روز آﺧﺮ دﯾﺪم، آن روز ﻫﻢ دﯾﺪم. ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ از ﺧﺪا ﻓﺮﺻﺖ ﻣﯽﺧﻮاﺳﺘﻢ. ﻫﻤﯿﺸﻪ دﻋﺎ ﻣﯽﮐﺮدم ﮐﺴﯽ دم ﺳﺎل ﺗﺤﻮﯾﻞ داغ ﻋﺰﯾﺰش را ﻧﺒﯿﻨﺪ. دوﺳﺖ ﻧﺪاﺷﺘﻢ ﺧﺎﻃﺮهي ﺑﺪ ﺗﻮي ذﻫﻦ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺑﻤﺎﻧﺪ.
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮدم ﺑﺎﻻي ﺳﺮش.ﮐﺎري ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺴﺘﻢ ﺑﮑﻨﻢ. ﯾﮏ روز و ﻧﯿﻢ درد ﮐﺸﯿﺪ و ﻣﻦ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﻮدم. ﻣﯽﺧﻮاﺳﺘﻢ ﻋﻠﯽ و ﻫﺪي را ﺧﺒﺮ ﮐﻨﻢ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن، ﺳﺎل ﺗﺤﻮﯾﻞ را چهارﺗﺎﯾﯽ ﮐﻨﺎر ﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ. ﮐﻪ ﻣﺮﺧﺼﺶ ﮐﺮدﻧﺪ. دﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮاﺳﺖ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺳﺠﺪه ﮐﻨﻢ. میدانستم مهمان چندروزه است. برای همان چند روز دعا کردم. بین بد و بدتر انتخاب میکردم. منوچهر می گفت: " بگو بین خوب وخوبتر، و تو خوب را انتخاب می کنی. هنوز نتوانستهای خوب تر را بپذیری. سر من را کلاه میگذاری."
ادامه دارد...
@zendegiasheghane_ma
#اینک_شوکران
#قسمت_43
✍ مــریـم بـرادران
🌹قسـمـت چـهـل و ســوم
ﺳﺎل ﻫﻔﺘﺎد و ﻧُﻪ اﻧﮕﺎر آﮔﺎه ﺑﻮد ﺳﺎل آﺧﺮ اﺳﺖ.ﺑﻪ دل ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺮات ﺷﺪه ﺑﻮد. ﻫﺮ ﺳﻪ دﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮدﯾﻢ. ﻫﺪي روي ﻣﯿﺰ ﮐﻨﺎر ﺗﺨﺖ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ، ﺳﻔﺮه ي ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻦ را ﭼﯿﺪ و ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ دور ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﮐﻪ روي ﺗﺨﺘﺶ ﻧﻤﺎز ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ. ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎي آﺧﺮ ﻫﺮ ﺳﺎل ﺳﺮ ﻧﻤﺎز ﺑﻮد و ﺳﺎل ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﺷﺪ.ﺳﺠﺪه ي آﺧﺮش ﺑﻮد. ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﺷﺶ داﻧﮓ ﺣﻮاﺳﻤﺎن ﺑﻪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﻮد. از اﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮد ﻧﺒﺎﺷﺪ، اﺷﮑﻤﺎن ﻣﯽ رﯾﺨﺖ. و او ﺳﺮ ﻧﻤﺎز اﻧﮕﺎر ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ. ﭘﺮ از آراﻣﺶ ﺑﻮد و اﺷﺘﯿﺎق.و ﻣﺎ ﭘﺮ از ﺗﻼﻃﻢ.ﻧﻤﺎزش ﮐﻪ ﺗﻤﺎم ﺷﺪ دﺳﺘﺶ را حلقه کرد دور سه تامان. گفت « شما به فکر چیزی هستید که می ترسیدید اتفاق بیفتد، من نگران عید سال بعد شما هستم. این طوری که می بینمتان. می مانم چه جوری شما را بگذارم و بروم.»
علی گفت: بابا، این حرفا چیه اول سال می زنی؟
گفت: نه بابا جان، سالی که نکوست از بهارش پیداست. من از خدا خواسته ام توانم را بسنجد. دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
تا من آرام می شدم، علی با صدا گریه میکرد. علی ساکت می شد، هدی گریه میکرد. منوچهر نوازشمان میکرد. زمزمه می کرد «سال دیگر چه بکشم که نمی توانم دلداریتان بدهم؟»
بلند شد رفت روبهرویمان ایستاد. گفت: باور کنید خستهم.
سه تایی بغلش کردیم.
گفت: هیچ فرقی نیست بین رفتن و ماندن.هستم پیشتان. فرقش این است که من شما را می بینم و شما من را نمی بینید. همین طور نوازشتان میکنم. اگر روحمان به هم نزدیک باشد. شما هم من را حس می کنید.
ادامه دارد...
@zendegiasheghane_ma
#اینک_شوکران
#قسمت_44
✍ مــریـم بـرادران
🌹قسـمـت چـهـل و چـهــارم
{ سخت تر از این را هم می بیند؟ منوچهر گفت: "هنوز روزهای سخت مانده."
مگر او چه قدر توان داشت؟ یک آدم معمولی که همه چیز را به پای عشق تحمل میکرد. خواست دلش را نرم کند. گفت: "اگر قرار باشد تو نباشی، من هم صبر ندارم. عربده می زنم.کولی بازی در می آورم. به خدا شکایت میکنم."
منوچهر خندید و گفت: "صبر میکنی."
چرا این قدر سنگ دل شده بود؟ نمی توانست جمع کند بین این که آدم ها نمی توانند بدون دلبستگی زندگی کنند و این که باید بتوانند دل بکنند. }
می گفت: "من هم دوستت دارم، ولی هر چیزی حد مجاز دارد. نباید وابسته شد."
ﺑﻌﺪ از ﻋﯿﺪ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺴﺖ ﭘﺎﯾﺶ را زﻣﯿﻦ ﺑﮕﺬارد. رﯾﻪاش، دﺳﺖ و ﭘﺎﯾﺶ، ﺑﯿﻨﺎﯾﯿﺶ و اﻋﺼﺎﺑﺶ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ رﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮد. آن ﻗﺪر ورم ﮐﺮده ﺑﻮد ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺗﺮك ﻣﯽ ﺧﻮرد. ﺑﺎ ﻋﺼﺎ راه رﻓﺘﻦ ﺑﺮاﯾﺶ ﺳﺨﺖ ﺷﺪه ﺑﻮد. دﮐﺘﺮ ﻫﺎ آﺧﺮﯾﻦ راه را ﺑﺮاﯾﺶ ﺗﺠﻮﯾﺰ کردند. برای این که مقاومت بدنش زیاد شود، باید آمپول هایی میزد که نهصد هزار تومان قیمت داشتند. دو روز بیشتر وقت نداشتیم بخریم. زنگ زدم بنیاد جانبازان، به مسئول بهداشت و درمانشان. گفت: "شما دارو را بگیرید، نسخهی مُهر شده را بیاورید، ما پولش را میدهیم."
من نهصد هزار تومان از کجا می آوردم؟ گفت: "مگر من وکیل وصی شما هستم؟ و گوشی را قطع کرد.
وسایل خانه را هم می فروختم پولش جور نمی شد. برای خانه و ماشین پند روز طول میکشید مشتری پیدا شود. دوباره زنگ زدم بنیاد. گفتم: " نمی توانم پول جور کنم. یک نفر را بفرستید بیاید نسخه را ببرد بگیرد. همین امروز وقت دارم."
گفت: " ما همیچین وظیفهای نداریم."
گفتم: "شما من را وادار می کنید کاری کنم که دلم نمی خواهد. اگر آن دنیا جلوی من را گرفتند، می گویم مقصر شمایید.
ادامه دارد...
@zendegiasheghane_ma
#همسرداری
☑️روزی ۳دقیقه به همسر خود ۳ وعده غذای عشق دهید:
1⃣وعده اول صبح قبل از این که از تخت خود بیرون بیاید، به او لبخند بزنید.
2⃣وعده دوم میان روز با گفتگوی تلفنی با همسرتان می باشد.
3⃣وعده سوم قبل از این که بخوابید حتما از او بابت زحماتش تشکر کنید.
(سعی کنید وعده ها همراه با بوسه باشه)
✍در ضمن حتما میان وعده غذایی عشقی را یادتان نرود.
میان وعده عشق به شرح زیر است:
✅وقتی از کنار او رد می شوید حتما زیبا از او استقبال کنید.😘😍
✅یک تلفن فوری بزنید و بگویید دوستت دارم.
✅او را تحسین کنید چقدر جذاب شده ای 👏👏
✅با یک نگاه یا لبخند عشق خود را نشان دهید.🙂
✅یادداشتهای عاشقانه یا پیام عاشقانه به همسرتان بدهید.
✅از سرکار برگشت لباس های خوشگلتونو رو بپوشید و به استقبالش برید و بغلش کنید.😉😊
@zendegiasheghane_ma ❤️
🌸🍃
🌺 خــدايا...
✨ برای تـو غـیر ممکنی
وجـود ندارد
✨غیر ممکنهای زنـدگی
هـمهی ما را
✨در ماه خودت ممکن کـن...
🌺الهی آمین
🍃🌸
@zendegiasheghane_ma