eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.6هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
حی شدم لواشک درست کردم از زردآلو های باغمون البته زرد آلو و هلو هستن🍑😋 💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر) 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت217 #فصل_شانزدهم از طرفی خیلی هم برایش مهمان می آمد. دست تنها
به برادرم نگاه کرد و گفت: «سفارش ما را پیش خواهرت بکن.» برادرم به خنده گفت: «دعوایش نکنی. گناه دارد.» بچه ها که صمد را دیده بودند، مثل همیشه دوره اش کرده بودند. همان طور که بچه ها را می بوسید و دستی روی سرشان می کشید، گفت: «اسمش را چی گذاشتید؟!» گفتم: «زهرا.» تازه آن وقت بود که فهمید بچه پنجمش دختر است. گفت: «چه اسم خوبی، یا زهرا!» 🔸فصل هفدهم سال 1365 سال سختی بود. در بیست و چهار سالگی، مادر پنج تا بچه قد و نیم قد بودم. دست تنها از پس همه کارهایم برنمی آمدم. اوضاع جنگ به جاهای بحرانی رسیده بود. صمد درگیر جنگ و عملیات های پی درپی بود. خدیجه به کلاس دوم می رفت. معصومه کلاس اولی بود. به خاطر درس و مدرسه بچه ها کمتر می توانستم به قایش بروم. پدرم به خاطر مریضی شینا دیگر نمی توانست به ما سر بزند. خواهرهایم سخت سرگرم زندگی خودشان و مشکلات بچه هایشان بودند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات 💞 @zendegiasheghane_ma
حال ما بی‌ تـو خراب است ،کجایی آقا؟ نقش ما بی‌ تو سراب است ،کجایی آقا؟ عمر بیهوده ی ما ،بی‌تو چه ارزد!! تو بگو زندگی بی‌تو سراب است کجایی آقا؟ اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج 🕊🕊🕊🕊🍃🍃🍃🕊🕊 شبتون پر نور 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روزِ ماست ، مستِ "سلامٌ عَلَی الْحُسَین" آغوش ما پر است ، ز صدها بغل "حسین" 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🌹✨🌹✨🌹 🌹✨🌹 🌹 👌پنج چیز قلب را نورانی میکند: ①زیاد قل هوالله احد را خواندن ②کم خوردن ③نشستن با علماء ④نماز شب خواندن ⑤و راه رفتن در مساجد 📚مواعظ العددیه ص۲۵۸ 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز چرا 21 تیر روز حجاب و عفاف است؟ روز 21 تیرماه به عنوان روز حجاب و عفاف نامگذاری شده است. علت این نامگذاری رویدادی است که 82 سال پیش رخ داد. 82 سال قبل، در 21 تیرماه 1314 بغض ایرانیان از اختناق استبداد در شهر مشهد ترکید و تجمع کنندگان در مسجد گوهرشاد به جرم دفاع از حیثیت و عفت بانوان ایرانی به خاک و خون کشیده شدند. سالروز گرامی باد 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🌹✨🌹✨🌹 🌹✨🌹 🌹 "لطفا همسرتان را به همه ترجیح دهید!!!" 👈 دوستان مجازی: 🔹 زمان‌های طولانی گوشی به دست نشستن و چت کردن، کار ساده‌ای است. حتی اگر همسرتان هم در همین اتاق باشد و شما مشغول گوشی‌تان و بالا و پایین کردن صفحات و کامنت گذاشتن برای دوستان و آشنایان باشید که حتی خیلی از آنها را ملاقات هم نکرده‌اید، زمان ارزشمندی را که می‌توانید در کنار همسرتان بگذرانید از دست می‌دهید. 🔸 مطمئنا سپری کردن لحظات در کنار همسرتان بسیار مهم‌تر و زیباتر از وقت گذاشتن برای آنهایی است که حتی نقش کوچکی هم در زندگی‌تان ندارند. مراقب باشید، دوستان مجازی‌تان، توجه و انرژی‌تان را جذب نکنند! 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز سالروز گرامیداشت شهدای مسجد گوهرشاد و روز هست بنابراین پستهای کانال عاشقانه حلال امروز مخصوص آقایونه برای اینکه بفرستند برای بانوان شون و ازشون تشکر کنند 💥 به همین دلیل مخاطب پستهای امروز در این کانال هم بیشتر آقایونند میخوایم خانمها رو حسابی تحویل بگیریم. مطالب کانال عاشقانه های حلال رو از دست ندید👇👇 ❤️ @asheghanehalal ❤️ 💞 @zendegiasheghane_ma
نگذار که از من و تو شاکی بشود بازیچه جاعلان پاکی بشود حتما دل زهرا و علی می شکند این چادر اگر دوباره خاکی بشود شاعر :صامره حبیبی از اعضای خوب کانال😊🌹 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🌹✨🌹✨🌹 🌹✨🌹 🌹 🧔🏻🧔🏼 ⛔️ هرگـز داد نكشيـد و تحقيـر نكنيـد. 🗣 💝 مهـربـانی و نـرم سخـن گفتـن آنچـنان در دل زنـان نفـوذ می كنـد كه تـاثيـرش هــزاران برابـر فريـاد كشيـدن است💏 👈 و برعكـس، داد و فريـاد و تحقيـركـردن، آنچـنان شمـا را از چشـم همسـرتـان می انـدازد كه اگـر بدانيـد هرگز ديگــر داد نمی‌كشيـد. 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سمینار دکتر دانلود واجب برای همه😉 بسیار کاربردی و مهم 💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر) 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت218 #فصل_هفدهم به برادرم نگاه کرد و گفت: «سفارش ما را پیش خواهر
برادرهایم مثل برادرهای صمد درگیر جنگ شده بودند. اغلب وقت ها صبح که از خواب بیدار می شدم، تا ساعت ده یازده شب سر پا بودم. به همین خاطر کم حوصله، کم طاقت و همیشه خسته بودم. دی ماه آن سال عملیات کربلای 4 شروع شد. از برادرهایم شنیده بودم صمد در این عملیات شرکت دارد و فرماندهی می کند. برای هیچ عملیاتی این قدر بی تاب نبودم و دل شوره نداشتم. از صبح که از خواب بیدار می شدم، بی هدف از این اتاق به آن اتاق می رفتم. گاهی ساعت ها تسبیح به دست روی سجاده به دعا می نشستم. رادیو هم از صبح تا شب روی طاقچه اتاق روشن بود و اخبار عملیات را گزارش می کرد. چند روزی بود مادرشوهرم آمده بود پیش ما. او هم مثل من بی تاب و نگران بود. بنده خدا از صبح تا شب نُقل زبانش یا صمد و یا ستار بود. یک روز عصر همان طور که دو نفری ناراحت و بی حوصله توی اتاق نشسته بودیم، شنیدیم کسی در می زند. بچه ها دویدند و در را باز کردند. آقا شمس الله بود. از جبهه آمده بود؛ اما ناراحت و پکر. فکر کردم حتماً صمد چیزی شده. مادرشوهرم ناله و التماس می کرد: «اگر چیزی شده، به ما هم بگو.» آقا شمس الله دور از چشم مادرشوهرم به من اشاره کرد بروم آشپزخانه. به بهانه درست کردن چای رفتم و او هم دنبالم آمد. ادامه دارد...✒️ طوری که مادرشوهرم نفهمد، آرام و ریزریز گفت: «قدم خانم! ببین چی می گویم. نه جیغ و داد کن و نه سر و صدا. مواظب باش مامان نفهمد.» دست و پایم یخ کرده بود. تمام تنم می لرزید. تکیه ام را به یخچال دادم و زیر لب نالیدم: «یا حضرت عباس! صمد طوری شده؟!» آقا شمس الله بغض کرده بود. سرخ شد. آرام و شکسته گفت: «ستار شهید شده.» آشپزخانه دور سرم چرخید. دستم را روی سرم گذاشتم. نمی دانستم باید چه بگویم. لب گزیدم. فقط توانستم بپرسم: «کِی؟!» آقا شمس الله اشک چشم هایش را پاک کرد و گفت: «تو را به خدا کاری نکن مامان بفهمد.» بعد گفت: «چند روزی می شود. باید هر طور شده مامان را ببریم قایش.» بعد از آشپزخانه بیرون رفت. نمی دانستم چه کار کنم. به بهانه چای دم کردن تا توانستم توی آشپزخانه ماندم و گریه کردم. هر کاری می کردم، نمی توانستم جلوی گریه ام را بگیرم. آقا شمس الله از توی هال صدایم زد. زیر شیر ظرف شویی صورتم را شستم و با چادر آن را خشک کردم. چند تا چای ریختم و آمدم توی هال. آقا شمس الله کنار مادرشوهرم نشسته و به تلویزیون خیره شده بود، تا مرا دید، گفت: «می خواهم بروم قایش، سری به دوست و آشنا بزنم. شما نمی آیید؟!» ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات 💞 @zendegiasheghane_ma
✨وَ إِذَا مَرِضْتُ‌ فَهُوَ يَشْفِينِ(۸۰) ✨و هنگامی که بیمار می شوم ✨او شفایم می‌دهد(۸۰) 📚سوره مبارکه الشعراء ✍آیه ۸۰ 🔴 از صمیم قلب دعا کنیم برای شفای همه بیماران که این روزها درگیر کرونا ویروس هستند🙏 برای شفای همه بیماران کرونا یک حمد شفا به همراه صلوات بفرستید لطفا ❤️🙏 اللهم اشف کل مریض 🙏 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این اشفته بازارِ 👈بۍحجابۍ چادرت عَلَم این جبهه‌ےجنگ نرم است 🌷بانو🌷 تعهد بده در گردان فاطمےها مدافع حیا✊ و عفت باشی☺️ و برای امام زمانت سربازی جهادگر 👌 شبتون مهدوی 💞 @zendegiasheghane_ma