eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
2.5هزار ویدیو
82 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 برگرفته از حوادث خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است. نویسنده : فاطمه ولی نژاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت30 💠 سردسته‌شان هم عباس بود، با عجله این طرف و آن طرف می‌رفت، دستور می‌داد و ا
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 💠 اما جای جراحت جملات دیشبم به جانش مانده بود که حرف را به هوای عاشقی برد و عصاره احساس از کلامش چکید :«نرجس! بهم قول بده باشی تا برگردم!» انگار اخبار به گوشش رسیده بود و دیگر نمی‌توانست نگرانی‌اش را پنهان کند که لحنش لرزید :«نرجس! هر اتفاقی بیفته، تو باید محکم باشی! حتی اگه آمرلی اشغال بشه، تو نباید به مرگ فکر کنی!» 💠 با هر کلمه‌ای که می‌گفت، تپش قلبم شدیدتر می‌شد و او عاشقانه به فدایم رفت :«به‌خدا دیشب وقتی گفتی خودتو می‌کُشی، به مرگ خودم راضی شدم!» و هنوز از تهدید عدنان خبر نداشت که صدایش سینه سپر کرد :«مگه من مرده باشم که تو اسیر دست داعش بشی!» گوشم به حیدر بود و چشمم بی‌صدا می‌بارید که عباس مقابلم ظاهر شد. از نگاه نگرانش پیدا بود دوباره خبری شده و با دلشوره هشدار داد :«به حیدر بگو دیگه نمی‌تونه از سمت برگرده، داعش تکریت رو گرفته!»... ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
✍️ 💠 و صدای عباس به‌قدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس می‌کردم فکرش به‌هم ریخته و دیگر نمی‌داند چه کند که برای چند لحظه فقط صدای نفس‌هایش را می‌شنیدم. انگار سقوط یک روزه و و جاده‌هایی که یکی پس از دیگری بسته می‌شد، حساب کار را دستش داده بود که به‌جای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلماتش برای من تپید :«نرجس! یادت نره بهم چه قولی دادی!» 💠 و من از همین جمله، فهمیدم فاتحه رسیدن به را خوانده که نفسم گرفت، ولی نیت کرده بودم دیگر بی‌تابی نکنم که با همه احساسم خیالش را راحت کردم :«منتظرت می‌مونم تا بیای!» و هیچکس نفهمید چطور قلبم از هم پاشید! این انتظار به حرف راحت بود اما وقتی غروب رسید و در حیاط خانه به جای جشن عروسی بساط تقسیم آرد و روغن بین مردم محله برپا بود تازه فهمیدم درد جدایی چطور تا مغز استخوانم را می‌سوزانَد. 💠 لباس عروسم در کمد مانده و حیدر ده‌ها کیلومتر آن طرف‌تر که آخرین راه دسترسی از هم بسته شد و حیدر نتوانست به آمرلی برگردد. آخرین راننده کامیونی که توانسته بود از جاده کرکوک برای عمو آرد بیاورد، از چنگ گریخته و به چشم خود دیده بود داعشی‌ها چند کامیون را متوقف کرده و سر رانندگان را کنار جاده بریده‌اند.   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌹 🌹 🌹 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
برپا بشود محشر ڪبرے شب جمعه آید ز حرم ناله ے زهرا شب جمعه یک هفته نگه داشته غم هاے دلش را تا لحظه ے دیدارِ پسر تا شب جمعه زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه با قامت خم، چادر خاڪے، رخ نیلی تا صبح ڪند زمزمه برپا شب جمعه پیراهن خونے شده بر دست بگیرد آشفته شود عرش معلّا شب جمعه مادر گره ے معجر خود باز نموده در لحظه ے بوسیدن رگها شب جمعه آن موے به هم ریخته ڪه در پَسِ در سوخت گردد ته گودال هویدا شب جمعه این بوسه ڪجا! بوسه ے گودال ڪجا و یادے ڪند از زینبِ تنها شب جمعه شب زيارتى حضرت سيدالشهدا عليه السلام التماس دعا یاعلی   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام آقا جانم دوباره جمعه و ما در صف چشم انتظاران تو هستیم بیا پایان بده بر این همه دلواپسی ها اجرک الله یا صاحب الزمان   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧕🏻 آقایان هم بخونند بد نیست😉 ✅بسیاری از زنان و مردان با نیت خیر اقدام به آغاز گفتگو با هم می کنند و با سوالاتی که شبیه بازجویی است صحبت ها را آغاز میکنند 🔺مثلا مرد وارد خانه می شود و زن بلافاصله به استقبال او می رود با این سوال : چه خبر؟ 🔺دراینجا نهایتا با این جواب مواجه می شود : سلامتی 🔺زنی که با هدف ایجاد رابطه و توجه به خود آغاز گر یک دیالوگ بوده ناراحت میشود و دوباره امتحان میکند و با سوالاتی به دنبال ایجاد رابطه و ادامه گفتگو است مثلا : امروز چطور بود؟ جواب مرد : خوب بود یا مثل بقیه روزها ✅پس به هنگام مواجه با طرف مقابل به جای بازجویی به دنبال همدلی باشید 🔺به جای سوال کردن که چه خبر؟ میتوانید به چهره او نگاه کنید و همانی که هست را به او برگردانید اگر خسته است میشود همین موضوع را به او انعکاس داد به این شیوه : 🔺عزیزم خسته نباشی معلومه روز سختی رو داشتی 🔺یا : عزیزم چقدر خسته شدی //توجه کنید همدلی با همدردی کاملا متفاوت است 🔺بعضی خانم ها به همسرشان میگویند : 🔺عزیزم خسته شدی ها منم مثل تو خسته شدم (واین همدردیه نه همدلی ) 🔺جواب مرد : مگه توی خونه چه کار کردی و ... خودتان آخراین مکالمه رامیدانید....   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹 🧔🏻🧕🏻 🔴 💠 وقتی لولای درب، صدای گوش‌خراش می‌دهد به آن می‌زنند. روغن باعث می‌شود صدای جیر جیر درب از بین برود و یا صدای آن بسیار شود. 💠 در زندگی مشترک گاهی رفتارهای زن یا مرد مثل صدای لولای درب، و آزار دهنده است؛ مثل زود عصبانی شدن، بددهنی کردن، بهانه‌گیری زیاد، زورگویی، زخم زبان و ... 💠 یکی از تکنیک‌های بسیار مهم و اساسی برای درمان یا کنترل اینگونه رفتارهای ناملایم، یعنی رفتار نرم، مدارا کردن، محبّت، مهربانی، سازگاری، کوتاه آمدن و ایثار است که نقش بسیار اثرگذاری دارد. 💠 نکته‌ی مهم این است که در مواجهه با بسیاری از رفتارهای خشن و نامناسب همسر، بکارگیری اخلاق روغنی نیاز به آموزش و راهنمایی مشاور خانواده دارد. چرا که کلامی و رفتاری زیادی وجود دارد که با آموزش آنها با سرعت بیشتری به نتیجه خواهید رسید. از آموزش این تکنیک‌های معجزه‌آسا نشوید.   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══