💕زندگی عاشقانه💕
#ازجهنم_تابهشت #قسمت57 کلاسای معارف طبقه دوم بود. بیخیال آسانسور از پله ها رفتیم بالا. سمت راست ی
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت58
فاطمه_ خب دیگه مامان اینم از سالاد ، دیگه؟
خاله مرضیه_ هیچی دیگه برید استراحت کنید.
_ خاله😳 . کلی کاری که میگفتید این بود؟
خاله مرضیه_ اره دیگه.
با فاطمه راهی اتاقش شدیم. تازه ساعت 5 بود و مامان اینا اگه خیلیم زود میخواستن بیان ساعت 7 میومدن.
_ فاطمه؟ میشه نماز خوندنو بهم یاد بدی خیلی یادم نیست؟
فاطمه _ اره عزیزم حتمااااا.
فاطمه باذوق رفت و دوتا سجاده با چادر اورد و سجاده هارو پهن کرد رو زمین. یکی از چادرا رو سرش کرد و اون یکی چادر رو به طرف من گرفت ، با تردید بهش نگاه کردم با دیدن لبخندش دلم گرم شد . فاطمه دونه دونه ذکرای نماز رو برام یادآور شد ، یاد نمازای زورکی افتادم که تو مدرسه میخوندیم ، خوشبختانه حافظم خوب بود و خیلی زود ذکر ها و طریقه نمازخوندنو یادم اومد .
با شنیدن صدای الله اکبر ، آرامشم بیشتر شد و متاسف تر شدم برای سالهایی که این خدایی که تازه به لطف امیرعلی و فاطمه و فاطمه سادات شناخته بودم رو ستایش نمیکردم.
با تموم شدن اذون بدون اینکه منتظر حرفی از جانب فاطمه بشم قامت بستم.
_ سه رکعت نماز مغرب میخوانم به سوی قبله عشق قربت الله . الله اکبر.......
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
نماز عشق میخوانم قربة الله
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت59
به روایت حانیه
.................................................................
صداای زنگ در نشانگر اومدن مامان اینا بود. وای که این نماز چقدر آرامش بخش بود از آرامشش,شنیده بودم ولی هیچ وقت درکش نمیکردم ، وقتی به این فکر میکنی که لیاقت پیدا کردی در برابر پروردگار خودت بایستی و باهاش صحبت بکنی این ناب ترین حسه دنیاس . انگار یه پشتیبان و پناهگاه داری . با ذوق و شوق تمام ، سجاده رو جمع کردم و چادر رو تا کردم و دوییدم تو پذیرایی. با دیدن مامان پریدم بغلش و گفتم مامان نماز,خوندم . با دیدن اشکای مامان اول ذوقم کور شد ولی بعد فهمیدم که اشک شوق بوده. اون شب نماز خوندنم رو همه بهم تبریک گفتن و خوشحال ترین فرد جمع فکر کنم امیرعلی بود.
خاله مرضیه_ خب بچه ها بیاید بریم سفره رو بندازیم.
_ چشم.
.
.
.
_ای وای بابا من گوشیمو جا گذاشتم. وایسید یه لحظه.
بابا_ بدو بدو.
_ چشم.
سریع درو باز کردم و دوییدم پایین. زنگ درو زدم....
فاطمه_ جونم خانوم حواس پرت.
_ فاطی گوش...
فاطمه_ بله. تشریف بیارید داخل بی حواس خانوم. 😂
_ خب درو بزن......... باز شد.
فاطمه دم در ورودی وایساده بود با یه پلاستیک آبی
_ مرسی نفس.
فاطمه_ اینم برای شماست.
و بعد پلاستیک رو به طرف من گرفت.
_ چیه ؟
فاطمه _ یه هدیه. ببخشید ولی دوبار ازش استفاده کردم.
داخل پلاستیک همون سجاده و چادر نمازی بود که باهاش نماز خوندم.
_ ولی فا...
فاطمه_ خب دیگه مصدع اوقاتم نشو سرده.
_ مرسی
فاطمه _ بهش برسی
_ همچنین
فاطمه_ فدامدا
_ بابای
فاطمه_ خدانگهدارت
یه مکث کوچیک کردم و حس خوبی به این کلمه داشتم، بهم یادآوری میکرد که یه پشتیبان خوب و محکم دارم.
_ خدانگهدار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه194ازقرآن🍃
#جز_ده🍃
#سوره_توبه🍃
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به#شهید_حسن_زمانی😍
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
📚#در_محضر_بزرگان
💠آیتالله انصاریهمدانی(ره):
💢ظهور نزدیک است ولی اگر دعا
بکنید نزدیک تر می شود.
💢 چون دعای شما خیلی موثر است.
هرچـه می توانید برای ظهور
حضـرت دعا کنید.
🔅مولاجان
یا صاحب الزمان...
شما نباشی چه خوشیای؟
چه امیدی؟ چه دلی؟
بدون شما ما مُردهی در گورِ تنِ خویشتنیم...
#تانیاییگرهازکاربشروانشود
🌿🌿🕊🌿🌿🕊🌿🌿🕊
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
خواهی که در
پناه کرامات سرمدی
ایمن شوی ز فتنه و
ایمن زِ هر بدی
لبریز کن زِ عطر گل
نور سینه را
با ذکر یک صلوات
بر نبی وآل نبی
🌸 اللهم صلی علی محمد
وآل محمدو عجل فرجهم 🌸
سلام به روی ماهتون، روز بارونی پاییزیتون بخیر و شادی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#دلنوشته_های_یک_مشاور
#تلنگر
بعضی از واژه ها و کلمات هستند که به خودی خود بار منفی دارند،، تکرارشون هم حال آدمو بد میکنه!
مثلا "خیانت "،،، به نظرم خیلی کلمه زشتیه،، اصلا دلم نمی خواد برای هیچ کس، و در هیچ موردی ازش استفاده کنم.
هفته گذشته با یه خانوم جوان مشاوره داشتم که کلی مشکلات داشت و همه ی شرایط خیانت به همسر رو هم داشت،،، اما،، با اکراه!!! به زندگي زناشویی اش متعهد بود. خیلی برام عجیب بود، چی میشه که یه خانم زیبا، جوان، فعال اجتماعی، غیرمذهبی و آزاد چارچوب ها رو حفظ میکنه و علی رغم میلش( در حالی که با شوهر به شدت مشکل داشت )پایبند تعهد زناشویی اش می مونه؟
به نظرم دو چیز باعث میشه که یک زن هیچ وقت به همسرش خیانت نکنه،،
یکی حیای ذاتی و نهادينه شده در شخصیت زن
و دیگری پاک بودن همسر!
در مورد این خانم، هر دو مورد صدق میکرد. ایشون در خانواده مذهبی با تربیت دینی و فرهنگ اسلامی رشد کرده بود اما بعد از ازدواج به خاطر شرایط زندگی و شغل شون، ظاهرا تغییر کرده بودند اما ارزش هاشون رو حفظ کرده بودند.
دومین دلیل برای من خیلی جالب تر بود!
وقتي اتفاقی با همسرشون صحبت کردم متوجه شدم،، بسیار چشم و دل پاک هستند و حریم نگاه شون رو کاملا حفظ می کنند. با اینکه شغل شون ایجاب می کرد با خانومها در ارتباط باشند اما توانسته بودند متعهد به اخلاق و شئونات اسلامی باشند و به گفته خودشون حتی فکر و دل شون رو از نامحرم پاک کنند.
چقدر این مطلب برام جالب و تاثیر گذار بود، "مردانی که به ناموس دیگران چشم ندارند، ناموس شان محفوظ می ماند."
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
سلام سلام سلام 😍😍😍😍😍
صبح روز سه شنبه تون پر از انرژی های مثبت💐💐💐💐💐💐
انشالله روز خوبی رو آغاز کنیم 💪💪💪
امروز ثواب تمام کارهامون رو از کوچیک تا بزرگ هدیه میکنیم به #شهیده_ناهید_فتحی😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
انشالله خود شهیده تو کارها کمکمون کنند✅
مراقبه👌
توجه کردید یک کم بیشتر حواسمون جمع شده هنگام کارها👌
خدا رو شاکریم که روزمون رو با نام شهدا آغاز میکنیم 💐💐💐💐
التماس دعا از همه بزرگواران✅
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
خانم #شاکری
#ویژه_عقدکرده_ها
سوال یه تازه عروس 👇👇
ســـلام
من چند ماهه ڪه عقد ڪردم
الان احساس میکنم ک همسرم بم بی تفاوته
اوایل زنگ میزدن احواالپرسی میکردن صحبت میکردیم ولی این چندماهه اصن زنگ نمیزنه تاوقتی ک کاری داشته باشه
پی ام هم کم میدن
خودش هم میگه نمیدونم چم شده دیگه هیچ شوقی برای عروسی ندارم
میگه روحیم یجوری شده..
🍀مشاور:با خانواده تون مشکل ندارند؟
امکان نداره بدون دلیل سرد شده باشند.
_ن اصن هیچ مشکلی نی
خونوادش بشون میگن ک چشمتون زدن
🍀مشاور :شما خوبین؟ اخلاق و رفتار تون موردی ندارید؟
با عشق ازدواج کردین؟
_بنظرمن رفتارم خوبهــ
بمون معرفی کردن واومدن خواستگاری وقسمت هم دیگه شدیم
مشکل من اینه که کم حرفم فقط همین
نمیدونم واس این کم حرف بودنم چڪارکنم
خودشونم ڪم حرفن.
مشاور :
شما هم کم حرف هستید، هم زود عصبی میشین، درسته؟
_درستــه ولی اصن وقتی ک پیششونم عصبی نمیشم حتی اگه بشم هم برو خودم نمیارم.
🍀مشاور :
بهتره خودتون زندگی تون رو گرم کنید،،احتمالا هر دوتون کم حرف و درونگرا و سرد مزاج هستید،،و همش منتظر اون یکی هستید که مثلا تلفن بزنه یا پیام بده یا محبت کنه،،، اینطوری بین تون فاصله بوجود میاد همینطوری که الان بوجود اومده.
توی رابطه زناشویی، خانومها بیشتر گرم هستند، هر روز حالش رو بپرسید، بهش پیام بدین، با خانواده اش صحبت کنید،
سعی کنید شما گرم باشید بعد از یه مدت حتما ایشون هم مثل شما گرم و صمیمی خواهند شد ان شا الله.
_من هرچند ساعت باشون تماس میگرم پیام میدم ولی ایشون سرشون گرمه..من هر روز به مادرشو خواهراش زنگ میزنم
مشکلم اینه ک نمیدونم درمورد چی باش صحبت کنم.
خیلی ناراحتم ازاین موضوع همش توخودمم انگار افسرده شدم
من الان تاجایی ک میتونم صحبت میکنم شوخی میکنم ولی ایشون یکم خشکن
نمیدونم چکارکنم بخـــدا
عاشقشم میترسم ازدستش بدم..
🍀مشاور : کم حرفی که مشکل نیست خانوم گل 😄😄
اگه یکی تون اجتماعی و گرم و پر رفت و آمد بود و یکی تون کم حرف و درونگرا و سرد،،، بله مشکل ساز بود اما شما هر دو شبیه هم هستید، این بد نیست.
علاقمندیهای شوهرت رو پیدا کن و درمورد اونها صحبت کنید.
در مورد خانواده هاتون،، آرزوها،، افکارتان،، اتفاق های روزمره،، احادیث،، چیزهایی که می شنوید،،، تعداد فرزندان تون در آینده،، آرزوهاتون برای بچهها،، خونه،، عروسی،، و خیییییلی چیزهای دیگه میتونید صحبت کنید.
✅👈سعی کن هیچوقت شکایت و گله شوهرت رو پیش خانواده خودش نکنی چون همسرت به شدت ناراحت میشه و محبت و عشق اش نسبت بهت کم میشه. 👉✅
لازم نیست در مورد خلوت و تنهایی تون کسی دیگه چیزی بدونه مخصوصا خانواده ها تون.
توی دوران عقد این مسائل بین همه زوج های جوان اتفاق میافته،، سعی کنید زودتر مقدمات عروسی رو فراهم کنید.
عروس خانم 💗
احساس ناراحتی شما، گله و شکایت از همسرتون پیش خانواده اش و حمایت مادر و خواهر و خانواده همسرتون از شما باعث میشه شوهرت فکر کنه:
👈 مجبوره دوستت داشته باشه،، ⛔
یا باید دایم به مادرش جواب بده که چرا شما ناراحتی، چرا ساکتی، چرا..⛔
این رفتار بچگانه و بسیار اذیت کننده ست.
دخترم،، مادرشوهرت خیلی دوستت داره اما دخالت ها و دلسوزی هاش برای زندگی دونفره تون خوب نیست.
با شوهرت صادقانه صحبت کن، بگو:
"من سن ام کمه تجربه ندارم، الان متوجه شدم این رفتارها درست نبوده، اینم به خاطر محبت زیادم به شماست. منو ببخش و کمکم کن تا بتونم همسر خوبی برات باشم. "
موفق باشید دختر خوبم 💗
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
برداشت هایی از کتاب #مفاتیح_الحیاة
#قسمت95
#استقبال_گرم_از_مؤمن
🔰🔰🔰
🌸 امام سجاد علیه السلام فرمودند؛ هر کس به برادرش #خوشامد بگوید، خدا تا روز قیامت برایش خوشامدگویی می نویسد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❤️ خانوم خونه ❤️
👈 #یادمون_باشه هر چقدر استقبال از مؤمنین خوبه، استقبال از همسر خوبتره
👌👌 #یادمون_باشه توی این دنیا هیچ معامله ای بهتر از معامله با خدا نیست، اینکه فکر کنی یه نفر بهت کم محلی کرد پس موقعی که دیدی ش بهش کم محلی کنی و ازش استقبال نکنی، شاید ظاهراً یک نفعی هم برایت داشته باشد ولی ضرر آن بیشتر است چرا که معامله بزرگتری را از دست داده ای ؛ #معامله_با_خدا
✏️ #یادمون_باشه برای استقبال از اعضای خانواده و نزدیکان و اقوام و دوستان می شه برنامه داشت🔰
👈 مثلاً برای استقبال از پدر و مادر ، #دستی_بوسی یادت نره ، یا برای استقبال از همسر و بچه ها #غافلگیر کردن یادت نره...
🔔🔔 این روزا رو یادمون نره که چقدر تشنه حداقل رفت و آمد و مصافحه و دیده بوسی ها هستیم ، نعمتهایی رو که داریم #شکر کنیم و کفران ها مون رو #استغفار.
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
برداشت هایی از کتاب #مفاتیح_الحیاة
#قسمت96
#نامه_نگاری_به_مؤمن
🔰🔰🔰
🌸 امام صادق علیهالسلام فرمودند؛ پیوند برادران در وطن به #دیدار و در سفر با #نامه_نگاری است
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❤️ خانوم خونه ❤️
☎️ #یادمون_باشه این روزها که به خاطر کرونا ، خانه نشین شدیم از تلفن زدن و پیام فرستادن به پدر و مادر و نزدیکان و اقوام غافل نشویم
💌 می تونیم حتی برای همسر و فرزندان مون هم با خط خودمان #نامه بنویسیم تا از لذت آن خودمان را بهره مند کنیم
👌 #یادمون_باشه فرصت ها رو دریابیم
🔔🔔 #یادمون_باشه ما به هیچ بهانه ای اجازه #قطع_رحم نداریم ، اون زمان که این همه وسیله ارتباطی نبوده ، سفارش کردند اگر نتوانستید باهم دیدار کنید، نامه نگاری کنید.
حالا که تلفن و گوشی و انواع و اقسام پیام رسان ها وجود داره، در پیشگاه خداوند متعال هیچ توجیهی برای بی خبری و غفلت از هم وجود نداره.
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه ای که به آن پرداخته نمی شود و مخفی می شود
@darhamsara
#کرونا
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ازجهنم_تابهشت #قسمت59 به روایت حانیه ...........................................................
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت60
به روایت امیرحسین
...................................................................
_جونم داداش ؟
محمدجواد_ سلام . خوبی؟
_ مرسی. توخوبی؟
محمد جواد_ مگه تو دکتری؟ دهع.
_ نه په تو دکتری. حالا کارتو بگو میخوام برم. خوب بودن به تو نیمده پسره پرو.
محمدجواد_ اوا خواهر نفرمایید. ببخشید مصدع اوقاتتون شدم خواستم عرض کنم خدمتتون که..... خب.... میگفتم که....
_ جواد بگو الان کلاس شروع میشه.
محمدجواد_ دانشگاه بدون من خوش میگذره ؟
_ عالی. کارتو میگی یا قطع کنم.
محمد جواد_ خیلی خب بابا. راهیان هستی دیگه؟
_ وای معلومه که اره. از خدامه. کی؟
محمدجواد_ خیر سرت خادمیا. خجالت بکش. پنج شنبه حرکته.
_ اوه اوه استاد اومد فعلا.....
بهترین خبر برای من همین رفتن به راهیان بود ، البته اگه بابا مثله تابستون بهانه نیاره و مانع رفتنم نشه.
.
.
.تنها چیزی که میتونست خستگی 8 ساعت کلاس پشت سر هم رو از بین ببره ، صدای سرشار از محبت مامان بود.
مامان_ کیه؟
_ بازکن مامان جان.
مامان_ خوش اومدی عزیزم.
.
.
بابا_ همین که گفتم نه نه نه. اونجا امنیت نداره
_ ممنون که منو بچه 5 ساله فرض کردید پدر جان. سوریه رو میگید نه یه چیزی. ولی پدر من اینجا که دیگه تو کشور خودمونه . بچه که نیستم. تابستون گفتید گرمه میری حالت بد میشه دقیقا دلیلی که برای یه بچه 3. 4 ساله نهایتا قانع کنندس. الانم میگید امنیت نداره.
بابا_ کی؟
_ نوکرتونم به خدا. پنجشنبه
بابا_ خیلی خب. من که حریف تو نمیشم.
_ پس با اجازتون من برم خبر بدم که میرم.
با ذوق دوییدم سمت اتاق.
شماره محمد جواد رو گرفتم ، بعد از 3 تا بوق برداشت.
_ سلام محمد. ببین من میام بلاخره بابا راضی شد. فقط ساعت و روزشو اینارو بگو. راستی لازم نیست بیام برای هماهنگی. به قول تو خیر سرم خادمم. راستی خاک توسرت که زودتر به من نگفتی. بیچاره کسی که قراره زن تو بشه. همه کارات سربه زنگاس .
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت61
اون طرف خط_ سلام مادر. نفس بکش. من مادر محمد جوادم. واقعا هم بیچاره زنش
_😱😱😱ای وای سلام حاج خانوم. شرمنده من فکر فکر کردم که... چیزه.... یعنی....
حاج خانوم _ اشکال نداره مادر. محمد جواد خواب بود من گوشیشو برداشتم.
_ بازم شرمنده. ببخشید بدموقع مزاحم شدم. یاعلی
حاج خانوم _ دشمنت شرمنده. علی یارت مادر.
وای ابروم رفت 😂😂😂.خب شد نخندیدم ضایع بشم.
.
.
.
_ جواد به خدا یه بار دیگه کله سحر زنگ بزنی به منا میکشمت..
محمدجواد _ که خاک تو سرم اره ؟ بیچاره زنم اره؟😂
_ عه. راستی یکی طلبم. ابروم رفت.
محمدجواد_ مگه داشتی؟
_ نه په تو داشتی؟
محمدجواد_شنیدم که اومدنی شدی.
_ اره بابا اجازه رو صادر کرد.
محمدجواد_ خب پس پاشو بیا مسجد که حاج آقا حسابی کارت داره.
_ الان مسجدی؟
محمدجواد_ بله. مجبورم جور نیومدنای تورو هم بکشم.
_ کله سحر مسجد چیکار میکنی؟
محمدجواد_ تو شهر ما ساعت 10 کله سحر نیست . شهر شما رو نمیدونم.
_ خب حالا. باش. من 11 اونجام
محمدجواد_ خسته نشی یه وقت
_ نگران نباش. خدانگهدار مزاحم نشو
محمدجواد_ روتو برم هی. خداحافظت.
خدایا این دوست خل منو شفا نده خواهشا 😂.
مامان_ امیرحسین. نمیخوای پاشی؟
_ بیدارم مامان.
مامان_ خب بیا صبحانه.
_ مامان نمیخورم مرسی باید برم مسجد.
.
.
.
_ سلام حاج آقا
حاج آقا _ علیک سلام. یه وقت نیای مسجدا بابا جان.
_ اوخ. ببخشید. یه مقدار درگیر دانشگاه بودم.
حاج آقا _ بله از محمد جواد جویای احوالت هستم. راهیان نور میای دیگه؟
_ بله حاج آقا.
حاج آقا _ خب شما مسئول اتوبوسایی . چک کردن اعضا و اینا. حدود 7.8 تا اتوبوس میشه با حسینیه ها و بچه های موسسه.
_ بله چشم حاج آقا. پارسال هم مسئول اتوبوسا بودم. خیالتون راحت. فقط لیستا رو ....
حاج آقا _ همون روز حرکت میدم که ثابت شده باشن دیگه.
_ پس فردا حرکته دیگه؟
حاج آقا _ بله.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
اینجا چقدر با همه جا فرق میکند
اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگریس
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه195ازقرآن🍃
#جز_ده🍃
#سوره_توبه🍃
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به#شهید_ابوالفضل_کاظمی😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✨مولاجان
🔸لبریزِ استجابت هر چه دعا بزودی..
🔸یا سامعَ ٱلشکایا؛ رفعِ بلا بزودی...
🔸کارِ جهان گره خورد عجّل علیٰ ظهورک
🔸برگرد ای امامِ مشکل گشا بزودی...
#اللهمعجللولیکالفرج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
🌱🦋🌱🦋🦋🌱🦋🦋🦋🌱