eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.3هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 برای حل مشکل حرف گوش نکردن کودک دو ساله به جای پرسیدن سوالاتی که معمولا به هیچ جایی نمی‌رسند، دقت کنید و ببینید که کودک شما دقیقا در همان لحظه چه احساسی دارد. در واقع، به یاد داشته باشید که کودک معمولا درک نمی‌کند که احساساتی که تجربه می‌کند، چه علتی دارند. او فقط احساس می‌کند و تصمیم می‌گیرد که تصمیم خود را در همان لحظه عملی سازد. به همین دلیل است که زمانی که از کودک دو ساله‌ی خود می‌پرسید: «چی شده؟» یا «چرا این کارو انجام ندادی؟» یا «چرا داری گریه می‌کنی؟» پاسخ او به شما، گریه‌ی شدیدتر، سکوت، تکرار کاری که انجام می‌داده، فریاد زدن یا هر پاسخ اتفاقی دیگری خواهد بود. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسیار مهم است که در تنبیه کودکان به کودک ابراز علاقه هم بکنید تا کودک بداند این رفتار نادرست باعث نشده که محبت شما به او کم شود. ◀️ به عنوان مثال با حالت جدی و ناراحت به کودک خود بگویید: «با اینکه خیلی دوستت دارم ولی این کارت رو دوست ندارم، تو خیلی بچه خوبی هستی ولی این کاری که کردی اصلا خوب نیست.» وقتی در حالت تنبیه این جملات را به کار می‌بریم به کودک می‌گوییم که ما مشکلی با او نداریم و همیشه در هر شرایطی دوستش داریم ولی به خاطر کار اشتباهش ناراحتیم و بهتر است کودک بداند به خاطر چه موضوعی تنبيه شده. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبت و نوازش تان را به صورت جسمانی به كودك نشان دهید مثلا او را در آغوش بگیرید، صورت او را ببوسید و ... این کار باعث ایجاد احساس نزدیکی و صمیمیتی ناب بین شما و فرزندتان میشود. 👧🏻👶🏼 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - ذکر علی ولی الله روی لبم - جواد مقدم.mp3
4.4M
🌸 (ع) 💐ذکر علی ولی الله روی لبم 💐قید همه دنیارو با علی زدم 🎤 👏 👌فوق زیبا 🌷گلچین بهترین های روز ♨️ @Maddahionlin 👈 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 💠 پدر بود. همه او را صدا می كنند. ✍️در شب (ع) و یادی کنیم از مردانی شجاع و عاشق، که رفتند تا نگذارند اینبار فرزندان امیرالمومنین در میان یزیدیان زمانه تنها بمانند، مردانی که رفتند آنسوی مرزها تا با اهدای خون پاکشان نگذارند معجر از سر ناموس مسلمانی کشیده شود. 👈آری مردانی از جنس نور که در کربلای حسین نبودند اما برای یزیدیان دوران، عاشورای به بزرگی دفاع از حرم ساختند تا بگویند، مردان ایران زمین تا زمانی که زنده هستند، نخواهند گذاشت حرم امن الهی جولان گاه خوک صفتان باشد. 💠امروز در میلاد مولایمان حضرت علی(ع) بیاید با فرزندان شهیدان و مدافعان حرم یک صدا شویم و این روز را به تمام شجاع دلان عرصه مبارزه با استکبار تبریک بگوییم. 🌺روز میلاد امیر المومنین 🌺بر شما تبریک علمداران دین 🌺ای شبستان ولایت را قمر 🌺کلنا عباس زینب‌ها به سر 🌺رخت عباسی زینب کرده بر 🌺بر شما فرخنده این 🌷 را یاد کنیم با ذکر 🌷 تقدیم به روح تمام پدران آسمانی ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دِلبَــرترینِ عالَـم 🌸 میلاد امیرالمومنین(ع) مبارک. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان نویسنده : ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
✍️ #دمشق_شهرعشق #قسمت142 💠 تازه می‌فهمیدم پیکر برادرم سپر من بوده که پیراهن سپیدم همه از خونش رن
💠 شانه‌های مصطفی از گریه می‌لرزید و داغ دل من با گریه خنک نمی‌شد که با هر دو دستم پیراهن ابوالفضل را گرفته بودم و تشنه چشمانش، صورتش را می‌بوسیدم و هر چه می‌بوسیدم عطشم بیشتر می‌شد که لب‌هایم روی صورتش ماند و نفسم از گریه رفت. مصطفی تقلّا می‌کرد دستانم را از ابوالفضل جدا کند و من دل رها کردن برادرم را نداشتم که هر چه بیشتر شانه‌ام را می‌کشید، بیشتر در آغوش ابوالفضل فرو می‌رفتم. 💠 جسد ابوجعده و بقیه دور اتاق افتاده و چند نفر از رزمندگان مقابل در صف کشیده بودند تا زودتر از خانه خارج‌مان کنند. مصطفی سر ابوالفضل را روی زمین گذاشت، با هر دو دست بازویم را گرفته و با گریه تمنا می‌کرد تا آخر از پیکر برادرم دل کندم و به‌خدا قلبم روی سینه‌اش جا ماند که دیگر در سینه‌ام تپشی حس نمی‌کردم. 💠 در حفاظ نیروهای مردمی از خانه خارج شدیم و تازه دیدم کنار کوچه جسم بی‌جان مادر مصطفی را میان پتویی پیچیده‌اند. نمی‌دانم مصطفی با چه دلی اینهمه غم را تحمل می‌کرد که خودش سر پتو را گرفت، رزمنده دیگری پایین پتو را بلند کرد و به راه افتادیم. ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
✍️ 💠 دو نفر از رزمندگان بدن ابوالفضل را روی برانکاردی قرار داده و دنبال ما برادرم را می‌کشیدند. جسد چند در کوچه افتاده و هنوز صدای تیراندازی از خیابان‌های اطراف شنیده می‌شد. یک دست مصطفی به پتوی مادرش چسبیده و با دست دیگرش دست لرزانم را گرفته بود که به قدم‌هایم رمقی نمانده و او مرا دنبال خودش می‌کشید. 💠 سرخی غروب همه جا را گرفته و شاید از مظلومیت خون شهدای در و دیوار کوچه‌ها رنگ خون شده بود که در انتهای کوچه مهتاب پیدا شد و چلچراغ اشک‌مان را در هم شکست. تا رسیدن به آغوش (علیهاالسلام) هزار بار جان کندیم و با آخرین نفس‌مان تقریباً می‌دویدیم تا پیش از رسیدن تکفیری‌ها در حرم پنهان شویم. گوشه و کنار صحن عده‌ای پناه آورده و اینجا دیگر آخرین پناهگاه مردم زینبیه از هجوم تکفیری‌ها بود. 💠 گوشه صحن زیر یکی از کنگره‌ها کِز کرده بودم، پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی کنارمان بود و مصطفی نه فقط چشمانش که تمام قامتش از اینهمه مصیبت در هم شکسته بود. ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
✍️ در تاریک و روشن آسمان مغرب صورتش از ستاره‌های اشک می‌درخشید و حس می‌کردم هنوز روی پیراهن خونی‌ام دنبال زخمی می‌گردد که گلویم از گریه گرفت و ناله زدم :«من سالمم، اینا همه خون ابوالفضله!» 💠 نگاهش تا پیکر ابوالفضل رفت و مثل اینکه آن لحظات دوباره پیش چشمانش جان گرفته باشد، شرمنده زمزمه کرد :«پشت در که رسیدیم، بچه‌ها آماده حمله بودن. من و ابوالفضل نگران تو بودیم، قرار شد ما تو رو بکشیم بیرون و بقیه برن سراغ اونا.» و همینجا در برابر ابوالفضل به من کم آورده بود که مقابل چشمانم از خجالت به گریه افتاد :«وقتی با اولین شلیک افتادی رو زمین، من و ابوالفضل با هم اومدیم سمتت، ولی اون زودتر تونست خودش رو بندازه روت.» 💠 من تکان‌های قفسه سینه و فرو رفتن هر گلوله به تنش را حس کرده بودم که از داغ دلتنگی‌اش جگرم آتش گرفت و او همچنان نجوا می‌کرد :«قبل از اینکه بیایم تو خونه، وسط کوچه مامانم رو دیدم.» چشمانش از گریه رنگ شده بود و اینهمه غم در دلش جا نمی‌شد که از کنارم بلند شد، قدمی به سمت پیکر ابوالفضل و مادرش رفت و تاب دیدن آن‌ها را هم نداشت که آشفته دور خودش می‌چرخید... ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساعتی دیوار کعبه باز شد🕋 یا علی گفتیم و ❤️ عشق❤️ آغاز شد (ع)🌺 💞 🌺 التماس دعای فرج شبتون مهدوی ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️💫❤️💫❤️💫❤️💫 بسم الله الرحمن الرحیم روزتان را معطر کنید با ذکر صلوات یک صلوات هدیه به حضرت علی (ع) یک صلوات هدیه به حضرت فاطمه سلام الله علیها صلواتی برای تعجیل درفرج امام زمان یک صلوات هم به نیابت ازامام زمان عج🌸🍃 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 ‍ ﷽ 💠 خلاصه داستان عجیب ام داوود ام داوود، خانمی بود که در زمان امام صادق علیه السلام زندگی می کرد و پسری به نام داوود داشت. روزی ماموران حاکم، داوود را دستگیر کردند و به زندان انداختند. ام داوود به محضر امام صادق علیه السلام رفت و کمک خواست. امام صادق علیه السلام هم این دعا را به او آموخت و فرمود: «این دعا، درهای آسمان را باز میکند و فورا به اجابت می رسد...».👌 ام داوود دستور امام را عملی کرد و همان شب، خواب پیامبر صلی الله علیه وآله را دید که به او مژده اجابت داد.✨ از قضا همان شب، حاکم ظالم، خواب امیرالمومنین علیه السلام را دید که فرمود: «اگر داوود را آزاد نکنی تو را به آتش خواهم انداخت». 🔥 حاکم هم همان شب، داوود را از زندان آزاد کرد. . 💠طریقه دعای ام داوود دعای ام داوود را به دو روش می توان انجام داد: مفصل و مختصر . 📌روش مفصل: سه روز 13 و 14 و 15 رجب را روزه میگیری. در روز پانزدهم، نزدیک ظهر غسل می کنی. نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به جا می آوری. بعد از نماز عصر، در جای خلوتی که کسی با تو صحبت نکند رو به قبله می خوانی: سوره حمد صد مرتبه سوره توحید صد مرتبه آیت الکرسی ده مرتبه و بعد از آن این سوره ها را می خوانی: سوره انعام سوره اسرا سوره کهف سوره لقمان سوره یس سوره صافات سوره فصلت سوره شوری سوره دخان سوره فتح سوره واقعه سوره ملک سوره قلم سوره انشقاق و سوره های بعد از انشقاق تا آخر قرآن را میخوانی (👈🏻👈🏻اگر نمی توانی سوره ها را درست قرائت کنی میتوانی به جای این سوره ها، هزار بار سوره توحید را بخوانی) پس از همه اینها، دعای ام داوود را می خوانی. . 📌روش مختصر: بزرگان بر مبنای روایات، برای کسانی که عذری دارند یا طاقت انجام روش مفصل را ندارند، طریقه های مختصری برای اعمال ام داوود بیان کرده اند که یکی از آنها این است: . سه روز 13 و 14 و 15 رجب را روزه میگیری. در روز پانزدهم، نزدیک ظهر غسل می کنی. نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به جا می آوری. بعد از نماز عصر، در جای خلوتی که کسی با تو صحبت نکند رو به قبله می خوانی: . یک مرتبه سوره حمد صد مرتبه سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ یک مرتبه آیت الکرسی (تا هم فیها خالدون) صد مرتبه اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. و بعد دعای ام داوود را می‌خوانی . 📚زادالمعاد ص26 📚 بحارالأنوار ج‏95، ص397 . 💜 این ختم را به نیت آزادی یوسف زهرا از زندان غیبت انجام دهیم.🙏 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز عیده خانمها به خودتون استراحت بدید ان شاءالله ادامه میحث و رو فردا تقدیمتون میکنیم 😊😉 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══