*⚘﷽⚘
#سلام_امام_زمانم
ای منتقم خون شهيدان برگرد
از مشرق پر فروغ ايمان برگرد
با سيصد و سيزدہ مسيحائی دم
با همت و چمران و چمران برگرد
🔸یوسف رحیمی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شبتون پر نور یاعلی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
﷽❣ #امام_زمانم ❣﷽
🍃لحظه لحظه بوى ظهور مى آید
🍃عطر ناب گل حضور مى آید
🍃سبز مردى از قبیله عشق
🍃ساده و سبز و صبور مى آید
☀️تعجیل در ظهورو سلامتی مولاعج پنج #صلوات☀️
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
التماس دعای فرج🙏
#حدیث_عشق
پیامبر ( ص)
خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد.
مستدرک الوسائل . ج 14 . ص 162
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💑 برای صمیمی شدن با همـسرتان به او بگوییـد «دوستت دارم»
❣درست است که میدانید همسرتان شما را دوست دارد و او هم از علاقــه شما نسبت به خودش مطمئن است، اما این دلیل نمیشــود که شما و یا همسرتان از ابراز علاقه نسبت به یکدیگر امتناع کنیــد.
❣همه افراد نیازمند شنیدن این جمله هستند، ولو آن که جملــه تکــراری باشد. تاکیــد به این حس هیچ گاه از ارزش شمــا نمی کاهد و یا همــسرتان را پرتوقع نمی کنــد.
❣به همسرتان بگویید: دوستش دارید و از این که او کنارتان هست، احساس آرامش و خوشبختی می کنیـــد.
❣«دوستت دارم»، جمله معجزه گری است که شنیدن به موقع آن، گـوش همــسرتان را مینوازد و به زندگی شما امید تزریق میکند.
#صمیمیت_با_همسر
#هردوبخوانیم
════༻❤༺════
@asheghanehalal
#هردوبخوانیم
#تذکر_کپسولی 💊💊
💠 #گَرد داخل کپسول، #تلخ است اما پوشش کپسول، خوردن آن را آسان کرده و مانع احساس تلخی آن توسط #بیمار میشود.
💠 در زندگی مشترک باید سعی کنیم تذکرمان به همسر، #کپسولی باشد.
💠 اگر لازم شد گاهی به همسرتان #تذکر جدی دهید، اولاً حتیالمقدور تذکر خود را #طولانی نکنید بلکه خیلی کوتاه بیان کنید تا زمینه پذیرش در همسرتان ایجاد شده و زمینه #لجبازی در او کمرنگ شود.
💠 ثانیاً تذکر خود را خیلی #نرم و با ژست مهربانانه بیان کنید تا #تلخی آن، برای همسرتان #شیرین گردد.
💠 حتماً پس از تذکر خود به همسر، فضا را به فضای طبیعی و عادیِ قبل از تذکر برگردانید یعنی تذکر شما نباید باعث شود که رابطه گرم و صمیمی شما حتی در زمان کوتاه، قطع گردد. یعنی پساز تذکر خود، همه چیز را فراموش کنید و انگار نه انگار که گلایه داشتید و تذکر دادید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند 🧕
#یه_تکنیک
✍گاهی اوقات یه همچین پیام هایی به همسرتون بدید و دلشو ببرید؛
💌 پنج تا از اعضای بدنتو نام ببر؛
➕آقامون، معده، کلیه، چشم،
گوش😌
😳 آقاتون...؟!
➕بله؛ آقامون قلبمه😍
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
استاد #عباسی_ولدی
#قسمت68 👇👇👇
❌ امروزه یک اشتباه بزرگ در میان جوانان، به صورت فرهنگ در آمده که سالها پس از ازدواج، از خداوند تقاضای فرزند میکنند. این را هم فرهنگ و به قول خودشان، کلاس میدانند.
📛 متأسّفانه برخی از بزرگترها هم به این مسئله دامن میزنند و به جوانترها توصیه میکنند چند سال اوّل زندگی را به دنبال خوشیهایتان باشید، بعد به سراغ فرزند بروید.
❌ این مسئله، هم از نظر پزشکی و هم از نظر تربیتی، اشتباه است.
⚠️ امروزه متخصّصان زنان و زایمان و نازایی میگویند: فرزند اوّل، باید در همان سالهای اوّل زندگی به دنیا بیاید تا باروری پدر و مادر، امتحان شود و اگر مشکلی وجود داشت، هر چه زودتر، قبل از بالا رفتن سن، مداوا انجام بگیرد. از نظر تربیتی هم اشکال دارد.
🔴 امروزه متوسّط سن ازدواج در پسرها، حدود ۲۸ سال است. وقتی پنج، شش سال از ازدواج میگذرد و پای بچّه به خانه باز میشود، دیگر حوصله و انرژی کافی برای تربیت فرزند، وجود ندارد.
⬅️ ادامه دارد .....
📚بشقابهای سفره پشت باممان ص۲۶۲
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
استاد #عباسی_ولدی
#قسمت69 👇👇👇
2⃣ خانهداری
♦️ما در بارۀ خانهداری هم اشتباه فکر کردهایم. در شیوۀ زندگی مدرن، خانهداری را یک بار بر دوش زن میدانند؛ در حالی که زن اگر نگاه صحیحی به خود و خانه و خانواده داشته باشد، با خانهداری، احساس بزرگی و رشد میکند.
📛با تأسّف باید گفت که در نوع نگاه بسیاری از زنان امروزی، خانهداری یک کار مقدّس محسوب نمیشود. به همین دلیل هم وقتی خانهداری میکنند، احساس پیشرفت و نزدیک شدن به هدف آفرینش نمیکنند.
⚠️خانهداری هم، تنها در خانه ماندن و انجام دادن کارهای خانه نیست. زن خانهدار، زنی است که عاطفه و آرامش اهل خانه را تأمین میکند. اگر کسی به عظمت عاطفه و آرامش پی برده باشد، بزرگی خانهداری برایش روشن خواهد بود.
✨امام صادق علیه السلام فرمود:
اُمّ سَلَمه از رسول خدا صلی الله علیه السلام در بارۀ فضیلت خدمتی که زنان به همسرانشان میکنند، پرسید. فرمود: «هر زنی اگر چیزی از خانۀ همسرش بردارد و به جای دیگری بگذارد، در حالی که در این جا به جایی به دنبال صلاح همسرش باشد، خداوند به او نگاه [رحمت] میکند و هر که خدا به او نگاه کند، عذاب نخواهد شد».
🔆اُمّ سَلَمه گفت: پدر و مادرم به فدایت! از پاداش زنان بیچاره، بیشتر برایم بگو. فرمود: «ای اُمّ سَلَمه! زن وقتی باردار میشود، اجرش مانند کسی است که با جان و مالش در راه خدا جهاد میکند و وقتی وضع حمل میکند، به او گفته میشود: ”تو بخشیده شدی و عمل، از نو آغاز کن“ و وقتی به فرزندش شیر میدهد، به ازای هر شیردادنی برای او پاداش آزاد کردن بردگانی از فرزندان اسماعیل را مینویسند.
⬅️ ادامه دارد ......
📚بشقابهای سفره پشت باممان ص۲۶۴
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
رهبر انقلاب: بنده مثل سال گذشته سفر نخواهم رفت
🔹سال گذشته در ایام عید مردم عزیز، به توصیهها کاملا عمل و بلای بزرگی را از سر کشور دور کردند. امسال خطر بیشتر و فراگیرتر است، امسال هم همگان توصیهها را رعایت کنند.
🔹بنده که قطعا سفر نخواهم رفت مثل سال گذشته و هر چه که ستاد ملی کرونا در این زمینه بگوید عمل خواهم کرد.
👌 ولایی های عزیز توصیه ولی و رهبرمون رو جدی میگیرند و عمل میکنند ان شاءالله
❌ نشر : واجب
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
رمان #ناحله
نویسندگان : فاطمه زهرا درزی ؛ غزاله میرزاپور
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
رمان #ناحله نویسندگان : فاطمه زهرا درزی ؛ غزاله میرزاپور ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼
#ناحله
#قسمت9
به ساعت نگاه کردم تقریبا ۴ بعدظهر شده بود و من هر سه تا کتابمو تموم کرده بودم دیگه هیچ خوراکی ای هم نمونده بود برام .
احساس ضعف میکردم ولی سعی کردم بهش غلبه کنم و دربرابر گرسنگی مقاومت کنم تا بتونم تا ساعت ۷ که کتابخونه تعطیل میشه حداقل یه درسِ دیگمو هم بخونم
مشغول برنامه ریزی واسه خوندن درس بعدی بودم که با صدای ویبره تلفن به خودم اومدم.معمولا پنج شنبه ها که کتابخونه میومدم گوشی خودمو نمیاوردم . یه گوشی میاوردم که فقط بشه باهاش تماس گرفت و دیگران بتونن باهاش تماس بگیرن
مامان بود . از سالن رفتم بیرون و جواب دادم .
+سلام مامان جان خوبی؟
_بح بح سرکار خانم علیهههه چه عجب
خندید وگف
+امان از دست تو.
بیا پایین برات غذا اوردم .
_ای به چشممممم جانِ دل
تلفنو قطع کردمو با شتاب دوییدم بیرون .
دم در وایستاده بود .
با دیدنش جیغ کشیدمو خودمو پرت کردم بغلش
مامان کلافه گف
+عه بسه دیگه دخدر بیا اینو بگیر دیرم شده .چیه این جلف بازیا که تو در میاری اخه
به حالت قهر رومو کردم اونور.
نایلون غذا رو به زور داد دستم و صورتمو بوسید و گفت
+خیلِ خب ببخشید .
برگشتمو مظلومانه نگاش کردم
_کجا به سلامتی؟
+میرم بیمارستان
_عه تو که گفتی ساعت ۶ میری که
+نه الان دوستم زنگ زد خواهش کرد یه خورده زودتر برم .
اخه میخاد بره پیش مادر مریضش .
دلم براش سوخت برا همینم قبول کردم .
_اخی باشه
+اره
فقط فاطمه غذاتونو پختم گذاشتم رو گاز بابا اومد گرم کنین باهم بخورین .
توعم یخورده زودتر برو خونه که صدای بابا در نیاد .
چشمی گفتم ازش خداحافظی کردم .
رفتم بالا و تو سالن غذا خوری نشستم یه نگا به نایلون غذا انداختمو تو دلم گفتم خدا خیرت بده ...
در نایلونو باز کردمو با پیتزای گوگولیم مواجه شدم و هزار بار دیگه قربون صدقه ی مامانم رفتم
یه برش از پیتزامو بر داشتمو شروع کردم به خوردن
خواستم برش دومو بردارم که یاد مراسم امشب افتادم . مث جت پریدم تو سالن مطالعه و کیفم و جمع کردم کتابامو پرت کردم توش . ساعت مچیمو دور دستم بستمو با کله پرت شدم بیرون .
نتونستم از پیتزام بگذرم
درشو بستمو با عجله انداختمش تو نایلون کولمو انداختم دوشم و نایلون غذامم دستم گرفتم و دوییدم سمت خونه .
همش خدا خدا کردم که بابام نباشه یا اتفاقی بیافته که بابام شب نیاد خونه
چقد دلممیخواست بعد این همه سال یه بار برم هیئت .
یاد تعریفایی که ریحانه از هیئت میکرد میافتادم و بیشتر دلم پر میکشید .
کاش میشد برم و تجربه اش کنم
سرمو بردم بالا و سمت آسمون نگاه کردم
صاحب مجلس خودت یه کاری کن من بیام .توراه انقد با خودم حرف زدم تا رسیدم.
کلید انداختمو درو باز کردم
از راهرو حیاط عبور کردمو رسیدم به خونه ویلاییمون وسط یه باغ ۷۰۰ متری
در خونه روباز کردم و رفتم تو.
کفشمو گذاشتم تو جا کفشی و کولمو از فاصله ۵ متری انداختم رو مبل .
خیلی سریع رفتم آشپزخونه و غذامو گذاشتم رو میز غذاخوری.
رفتم تو اتاقم و مشغول عوض کردن لباسم شدم .
یه پیرهن و شلوار صورتی پوشیدم و موهامو شونه کردم و خیلی شل پایین سرم بستم. از اتاق اومدم بیرون که برم دستشویی یادم افتاد کیفم مونده رو مبل .
خیلی سریع رفتم و آوردمش تو اتاق و گذاشتمش یه گوشه .
گوشی خودمو از تو کشو در اوردم و یه نگاهی بهش انداختم .خبری نبود .
رو تختم رهاش کردمو خیلی سریع رفتم سمت دستشویی
_
به صورتم تو آینه نگاه کردم و روش دقیق تر شدم تقریبا کبودیش محو شده بود و فقط یه اثر خیلی کم روش باقی مونده بود
از دستشویی اومدم بیرون و یه راس نگام رف پی ساعت ..
تقریبا پنج شده بود
صدای قار و قور شکمم منو برد سمت آشپزخونه ...
نشستم رو میز غذا خوری و مشغول خوردن پیتزام شدم ...
هموز پیتزام کامل تموم نشده بود که تلفن زنگ خورد .
رفتم تو حال و تلفن و برداشتم شماره بابا بود
+الو سلام دخترم
_ سلام پدر جان
+عزیزم یه لطفی میکنی کاری رو که میگم انجام بدی
_بله حتما چرا که نه
+پس بیزحمت برو تو اتاقم
(رفتم سمت پله ها
دونه دونه ازشون بالا رفتم تا رسیدم به اتاق شخصی بابا )
_خب
+کمد کت شلوارای منو باز کن
کت شلوار مشکی منو در بیار
(متوجه شدم که خبراییه )
_جایی میرین به سلامتی؟
#نویسنده✍
# #غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
ادامــه.دارد....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه308ازقرآن🌸
#جز_شانزدهم🌸
#سوره_مریم🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_سیدمصطفی_محمدی 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#داستان_کوتاه📚
مسجــدی کنار مشروب
فروشی قرار داشت وامام جماعت آن مسجد درخطبه هایش هر روز دعا میکرد:
خداوندا زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود" روزی زلزله آمد و دیوار مسجد روی میخانه فرو ریخت و میخانه ویران شد.
صاحب میخانه نزد امام جماعت رفت و گفت:
تو دعا کردے میخانه من ویران شود
پس باید خسارتش را بدهی
امام جماعت گفت:مگر دیوانه شدی؟
مگر میشود با دعای من زلزله بیاید و میخانه
ات خراب شود؟پس هر دو به نزد قاضـی رفتند.
قاضی با شنیدن ماجرا گفت:
در عجبم که صاحب میخانه به خدای
تو ایمان دارد ولی تو که امام جماعت هستے به خدای خود ایمان نداری
ایمان_قلبی_داشته_باشیم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔸سرِ دوراهي گناه و ثواب
به حُبّ #شهادت فكر كن؛
🔸به #نگاهامامزمانت فكر كن ...
ببين می توانی از گناه بگذری؟!
از گناه كه گذشتی ، از جانت هم می گذری ...
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
#تلنگر
#اللّهمعجّللولیکالفرج 🌾🌹
🌾✨🌾✨✨🌾✨✨✨🌾✨✨✨✨
🌻در شروع هفته دهانمان را خوشبو
و زندگیمان پر برکت میکنیم
با ذکر شریف صلوات بر
حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🌻🍃
🌻🍃 اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌻🍃مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌻🍃وَعَجِّلفَرَجَهُــم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم #قسمت58 استاد #پناهیان ✅🌺 استاد پناهیان؛ وقتی اذان میگویند اگه توهمون
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت59
استاد پناهیان؛
💠خدا همه رو دونه دونه داره جداگانه حساب میرسه
زیارت جامعه کبیره بخونید
خوشا به سعادت کسانی که یه ساعت می شینند سلام به آقاعلی بن موسی الرضا (ع) میدهند .
✅🌺
برای چی ؟ برای اینکه آقا دستشونو بگیره آبادشون کنه .
زیارت جامعه بخونید ، بگید آقا ،امام رضا دست مارو تو دست خدا بگزار .
تا نمازای مودبانه متفکرانه بخونم .
🔷✅
چه قدر خوبه آدم تو نماز همه ی افکارو بگزاره کنار.
💠🔶💠
""یا اباعبدلله""
بریم کربلا ،
اباعبدالله الحسین (ع) بناشد تو کربلا ، نماز بجا بیارن .
یکی از یاران حسین (ع) اومد جلو صدا زد آقا من فدای نماز شما .
☑️☑️☑️
یه یار داشت حسین (ع) که از حسین (ع) دفاع میکرد .
😔
همراه با اباعبدلله الحسین (ع) میرفت .
💠 سر نماز از حسین (ع) دفاع کرد .
تیرها میامد به بدنش اصابت میکرد .
تا اونجاییکه میتونست با سپر و شمشیر دفع میکرد .
⚫️ اما تیرها هی خورد به بدن این کسی که سپر نماز حسین (ع) شده .
لحظات جان دادنش فرا رسید .
💠🔷☑️⚫️
گفت آقا ازم راضی شدی ؟ فدات شدم ؟
.
🔶 میدونی حسین (ع) چی فرمودند!؟
🌺 فرمودند :انت امامی فی الجنه..... تو توی بهشت هم جلوی من خواهی رفت .
همه پشت سر حسین (ع) میرن ، یک نفره داره جلوی حسین (ع) میره بهشت .
کیه این؟
فدای نماز حسین شده .
یا ابا عبدالله ، فدای نماز خوندنت 🙏
✅🔶💠😭😔
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══