#حدیث_عشق
پیامبر اکرم (ص):
🖍لبخندهای زن و شوهری به روی هم، هنگام برخورد با یکدیگر و یا هنگام خداحافظی صدقه است و به اندازه ی انفاق فی سبیل الله ارزش دارد...
📚کافی، جلد5، صفحه569
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
بیا نور چشمای دنیا.... بیا....🥺
بیا ای مسیحای دلها... بیا....🥺
هوای دلا بی تو بارونیه...😭
بیا ای دل آرام زهرا.... بیا....😭
💔 تو که نیستی حال ما خوب نیست مهدی جاااانم...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه_والمستشهدین_بین_یدیه
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#حسین_جان🍃❤️
نشان بہ اینڪہ شب جمعہ اشك و آهے بود
ببخش روز حسابم اگر گناهے بود
تویے ڪه بوده نگاهٺ همیشہ و هرجا
بہ من، منے ڪه دلم با تو، گاه گاهے بود
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙
شبتون پر از آرامش
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
کاش لحظهای خالی از #انتظار نباشیم
💠امام صادق علیهالسلام:
تَوَقَّعْ أَمْرَ صَاحِبِكَ لَيْلَكَ وَ نَهَارَك
شب و روز،
منتظر امر ظهور صاحب خود باش
📚بحارالانوار ج۹۵ص۱۵۹
#کاش_این_جمعه_بیاید
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند 🧕
*📌سه شکایت مردان اززنان:
🔹اینکه زنان موقع ناراحتی سکوت میکنند
🔹اینکه مدام ازگذشته ی مردسوال میپرسندوکارهای اورابه اویادآوری میکنند
🔹وسوم اینکه به اوبگویند تو عرضه ی فلان کار رانداری 😫😫
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#آقایان_بخوانند 🧔🏻
💟 بعضی از هدیه ها ارزش مالی آنچنانی ندارند. اما در نظر داشته باشید با عشق و محبت برای شما خریداری شده است.😍
خانمی با سلیقه خود، بلوزی برای همسرش خریداری میکند و با دنیایی ازعشق و هیجان تقدیم اومیکند. آقا از رنگ و جنس لباس کلی ایراد میگیرد😏
🔸اگر به شما هدیه ای میدهند که مورد نیاز شما نیست و نمیپسندید وظیفه شما تشکر کردن است.🙏
✔️ درسته خواست خدا، براین بوده که خانم تربیت شود اما به خاطر نکوهش و دلشکستگی درجاتی به ایشان میدهند.👌👌
آقا هم به خاطر رفتار ناشایستی که داشته است بازخواست میشود. 😌😎
شما بعضی از هدایا را دوست ندارید ، اما فردی که به شما هدیه داده است را دوست دارید.
هر چه از دوست رسد نیکوست.♥️
*👈ما باید این تصور را در برابر پروردگار عالم داشته باشیم.*
✅ مصیبتی سخت بر من وارد می شود با اینکه ظاهری تلخ دارد اما چون خدا راضی است من هم قبول می کنم و راضی به رضای خدا هستم.🤲
چون میگم خداجون عاشقت هستم عاشق این مصیبت هم هستم. 🕋
✅ اگر در هر امتحانی نگاه زیبا مثل حضرت زینب(ع) را داشته باشیم با مدد خودشان از مسئله عبور میکنیم.🤲
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم 🧕🧔🏻
#زندگی_زیر_یک_سقف
موقع صحبت کردن با همسرتون به این نکات توجه کنید
احترام و صمیمت
❤️به همسرتون ابرازعلاقه کنید و مراقب باشید حتی موقع عصبانیت هم به حریمهای شخصی هم بیاحترامی نکنید.
گوش دادن
❤️موقع گفتگو بکار دیگهای مشغول نشین،به حرفهای همسرتون باعلاقه گوش بدید و واکنشهای مناسبی نشون بدید.
اعتماد کردن
❤️صادق باشین،با شک،واکنشهای اشتباه وسختگیریهای بیمورد همسرتون رومجبور به دروغ گفتن نکنین وحس اعتماد رو در زندگیتون از بین نبرید.
پرهیز از بیان نقطه ضعفها
❤️بجای بیان اشتباهات همسرتون، رو نقاط قوت شخصیتش تمرکز کنید واز خوبیهاش تقدیر کنید.
ذهنخوانی نکردن
❤️اجازه بدید همسرتون حرفش تموم شه. حدس زدن حرفهاش وقطع کردن صحبتهاش،روش درستی نیست.
توجه به زبان بدن
❤️موقع گفتگو دست به سینه نشینید. با لبخند به همسرتون نگاه کنید،سرتون روتکون بدید وبه چشمهاش نگاه کنید.
ربط ندادن موضوعات به هم
❤️درمورد هرمشکلی که حرف میزنید،وارد مسائل دیگه نشید و اونا رو بهم ربط ندید.
اصلاح لحن بیان
❤️همسرتون رو با اسم قشنگ خطاب کنید و از لحن تهاجمی وتحقیرآمیز پرهیز کنید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم 🧔🏻
🔵وقتی همسرتون آخر روز درباره مشکلاتش با شما صحبت میکنه لازم نیست به اون راه حل بدین!لازم نیست که مشخص کنین اشتباه کرده ! لازم نیست که بگین بهتر بود فلان کار رو میکرد بهتره.
🔵طوری باهاش حرف بزنین که حس کنه واقعا داره شنیده میشه این حس رو بهش بدین که حق داشته ناراحت باشه ، حس کنه شما میفهمیدش ! تا میشه هم دردی کنین و بهش حق بدین بذارین خونه پناهگاه بیان همه ی حس های نگفته اش باشه
مثلا در جواب درد و دلش میتونین بگین واقعا حق داری ... منم جای تو بودم همین کار رو میکردم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿به وصالت نرسیدیم....
آخرین جمعه ی ماه رجب سال ۹۹
#جمعه
اللهم عجل لولیک الفرج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
رمان #ناحله
نویسندگان : فاطمه زهرا درزی ؛ غزاله میرزاپور
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ناحله #قسمت19 #پارت_دوم با دیدن قیافش خندم گرفت زدم رو دماغش و گفتم _چیهه بازم قهریی ؟؟؟ حق ب
#ناحله
#قسمت20
#پارت_اول
کسی که پشت خط بود و هنوز نفهمیده بودم کیه بلنددد گفت :
+ دوست ریحان جونم . ممنون میشم گوشیش و بدین بهش
بعد تموم شدن جملش تماس قطع شد
با چشایی که از جاشون در اومده بودن به صفحه گوشیم نگاه کردم و بلندزدم زیر خنده
که ریحانه زد رو بازوم و گفت :
+هییییس بابا بیدار شد
صدام و پایین تر اوردم ولی نمیتونستم کنترل کنم خندمو
از تو اینه ب ریحانه نگاه کردم و گفتم : _واییی تو چجوریی کنار این دوستای خلت دووم میاری
ریحانه :
+چیشدد کییی بوووود چی گفتتتت !؟
_اوووو یواااش نمیرییی از فضولی زنگ بزن بش میگم بهت بعدش
+ حداقل بگو کی بود
_فک کنم این دوست جیغ جیغوت بود ک دم مدرستون ازش خداحافظی کردی
از اینکه دوسش و جیغ جیغو خطاب کردم خندش گرفت و گفت:
+نه بابا فاطمه خیلی خانوم و آرومه
_بعله کاملاا مشهوده چقدر آروم و خانومه
داشت شماره میگرفت ک گفت :
+عه داداش من گوشیم شارژ نداره
گوشیم و دادم بهش و گفتم :
_ بیا با گوشی من بزن
ریحانه از تعجب چشاش چهارتا شد و گفت
+چییییییی؟؟؟ با گوشییییییییی تو زنگ بزنممم ب دوستم ؟؟؟؟؟؟دختره ها!!
خندیدم و گفتم :
_اره بزن.اینی که من دیدمم باید بره با عروسکاش بازی کنه خطرناک نیس !
ریحانه هنوزم ترید داشت
بلاخره شماره دوسش و گرفت
تو فکر بودم .
اصلا متوجه حرفاشون نشدم .
با خداحافظی ریحانه از دوستش به خودم اومدم .
یادِ اون شب دوباره عصبیم کرده بود.
از تو آینه به ریحانه نگاه کردم .
_ریحانه جان
+جانم داداش؟
_این دوستتو چقد میشناسیش؟ *
#نویسنده✍
#غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
ادامــه.دارد....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ناحله
#قسمت20
#پارت_دوم
+هیچی تقریبا در حد یه همکلاسی .با اینکه چند ساله باهمیم زیادم صمیمی نیستیم
راستش دخترِ خیلی آرومیه .
دوس نداره زیاد با کسی دم خور شه .
برا همین با هیچکس گرم نمیگیره .
_اها پس مغروره
+نه اتفاقا. فاطمه دختر خیلی خوبیه
_تو که میگی نمیشناسیش بعد چطور دختره خوبیه ؟
+عه خب کامل نمیشناسمش و از جزئیات زندگیش خبر ندارم ولی میدونم دختر خوبیه
_که اینطور . داداش داره ؟
+تک بچه اس
_ازدواج کرده ؟
زد زیر خنده
+اوه اوه تو چیکار به اونش داری اقا دادا؟
_عهههه پروشدیااا
اخه یه جا با یه نفر دیدمش ...
لا اله الا الله
لبشو گزیدو محکم زد رو دستش .
+ای وایِ من .
محمد!!!!داداشم تو که اینطوری نبودی !!.
از کی تا حالا مردمو دید میزنی ؟
از کی تا حالا داداشم آبرویِ یه مومن و میبره ؟؟
وای محمددد!! باورم نمیشههه این حرف از دهن تو در اومده باشه .
محمد خودتی اصن ؟ ببینمت !!
چجوری قضاوت میکنی اخه !
چی میگی توووو !؟
از یه ریز حرف زدنش خندم گرفته بود.
راسم میگف بچه !
خودمم دلیل تغییر یهوییمو نفهمیده بودم.
نمیدونم چرا انقد رو مخم بود .
دوباره از آینه نگاش کردم
_خلاصه زیاد باهاش گرم نشو . ب نظر دختر خوبی نمیاد .
+محمد خدایی از تو توقع این حرفا رو ندارم .
از کی تا حالا انقد مغرور و از خود مطمئن شدی که تو یه نگاه تعیین میکنی کی بده کی خوب ؟
مگه من دست پرورده ی خودت نیسم !؟
عه عه عه . ببین دوستات چقدر روت تاثیر منفی گذاشتن.
بهتره تو روابطتو با اونا قطع کنی ن من .
اینو گفت و از پنجره محو تماشای جاده شد .
یهو انگار که چیزی یادش اومده باشه برگشت سمتم.
+نگفتی واس چی ریسه رفتی از خنده؟!
_وای دوباره یادم اوردی .
اینو گفتمو زدم زیر خنده .
_این دوستت پزشکیَم میخاد قبول شه لابد ؟
+خب اره چشه مگه ؟
_هیچی خواهرم هیچی
زنگ میزنه به گوشیت میگه الو بفرمایین!دختره ی خل و چل !
ریحانه چن ثانیه مکث کرد وبعدش زد زیر خنده
انقدر باهم خندیدیم و بیچاره رو سوژه کردیم ،دل درد گرفتیم
___
نزدیکای تهران بودیم زدم کنار که یه کش و قوسی به بدنم بدم .
به ریحانه نگاه کردم که مظلومانه زیر چادر خوابیده بود .
عادتش بود تو ماشین اینجوری میخوابید.
چادرشو دادم کنار تا بیدارش کنم از منظره لذت ببره.
وقتی دیدم چجوری خابیده دلم رفت براش.
صورتشو نوازش کردم و بیخیال بیدار کردنش شدم .
ریحانه ی بیچاره .
تنها تکیه گاهش من بودم .
من باید جای تمام نداشته هاشو پر میکردم .
واسه همین خیلی تو رفتارم باهاش دقت میکردم و میکنم
همیشه سعی میکنم جوری باشم که همه خواسته هاشو به خودم بگه نه به غریبه !
تو همین افکار بودم که صداش بلند شد .
کلافه گفت
+رسیدیم ؟
_نه خواهری .
خسته شدم نگه داشتم.
دوس داری بیا قدم بزنیم .
اینو گفتمو نگام برگشت سمت بابا که از اول راه خواب بود و جیکَم نزد .
بیچاره .
به خاطر دردی که داشت چقدر زجر میکشید...
همیشه به خاطر این قضیه ناراحت بودم تا فهمیدم خودمم به دردش دچار شدم ...
ولی ارثیه ی فراموش نشدنیمو با تمومِ تراژدی هاش دوس داشتم
اما من فقط یک هزارم دردشو داشتم ...
و اون هر روز با هزار تا درد دیگه هم دست و پنجه نرم میکرد ...*
#نویسنده✍
# #غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
ادامــه.دارد....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه315ازقرآن🌸
#جز_شانزدهم🌸
#سوره_طه🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_محمدمهدی_عسگریان 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
📌 بیایید یکم اذیت شیم
👈 یه ویژگی چیزای خوب اینه که وقتی نیستن آدم رو خیلی اذیت میکنن... مثل مادر و پدر، مثل آب، مثل خورشید و...
🔻 و توی این مثالها یکی هست که با این جمله، جور در نمیاد یعنی همین الان نیست و ما اذیت نیستیم. شاید اونقدر که از خوبیهای مادر و پدر و خورشید و آب میدونیم هنوز چیزی از خوبیهاش نمیدونیم.😔😔
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج 🌹🌹
☘✨🌿🌾☘✨🌿🌾☘✨🌿🌾
#جانم_مهدی😍
خوش آن دمے کہ بهاران قرارمان باشد
ظهــور مهـدے زهـــرا بهـارمان باشد
#یـــــــــا_ربیـــــع_الانـــــــام🍃#جانم_مهدی😍
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
وقتےڪه دستت از
همه جاڪوتاه شدبگو:
|وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَے اللَّه
إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ|
ڪارم رابه خدا مۍ سپارم،
خداوندبه بندگانش بینا است؛)
سلام روزتون زیبا
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
#همسرداری
#غار_تنهایی
✅ غار تنهایی مردان
◀️بہ چه علت مردان به غار تنهایی خود می روند؟
مردان به دلایل مختلفی به غار تنهایی خود می روند که عبارت است از:
1⃣مرد احتیاج به آن دارد که درباره مشکلش فکر کند و راه حل مناسبی برای آن پیدا کند.
2⃣مرد زمانی که جوابی برای سوال یا مشکلش ندارد هرگز نمی گوید : وای خدای من جواب این سوال را نمی دانم و چه باید بکنم ؟
نمی گوید باید به غار تنهایی ام پناه ببرم تا جوابی برایش پیدا کنم.
اما مردان دیگر می دانند که وقتی مردی سکوت کرده در غار تنهایی اش به دنبال راه حلی و چاره ای برای حل مشکلش می گردد.
3⃣مرد هنگامی که ناراحت و تحت فشار روحی است احتیاج دارد تنها باشد تا آرامش کسب کند و بر خودش مسلط شود .
زیرا نمی خواهد عملی انجام دهد یا حرفی بزند که بعدا باعث پشیمانی اش شود.
دانستنیهای روانشناسی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══