eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 🌺 🌺 ثواب تلاوت این صفحه هدیه 😍😍😍😍   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
✨او حاضر است؛ولی ظاهر نیست... ما ظاهریم؛ اما حاضر نیستیم😔 او منتظرِ حضور ماست... و ما منتظرِ ظهور اوییم... ✨خدا کند که ما حاضر شویم تا او ظاهر شود... در غیبتش مقصریم و در ظهورش موثر… 🕊🕊برای ظهورش دعا کنیم 🌾🌹 ☘🌸🍀🌸☘🌸🍀🌸☘🌸🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🌹 ❣️عطر سیبی از نفسهای دعایم می وزد می دهم بر تو سلام این بار هم از پشت بام ❣️دود اسفند محرم، شال مشکی، پیرهن خوب شد آورده ام یک سال دیگر هم دوام 💔   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
🧕 یادتونه روزای اول ؟ که شوهرتون میخواست بیاد خونتون.. اون روزای اول که تازه باهم آشنا شده بودید، انقدر باهم داشتید که شاید انگشتتون به هم نمیخورد ها؛ .... 👇👇 🌸ولی قبل از هر دیدار سه ساعت میرفتید حمام! قرار نبود باهم رابطه ای داشته باشید ها، ولی کل بدنتون رو میکردید مثل ... 🍃خلاصه کلی به خودتون میرسیدید و کلی وسواس به خرج میدادید تو انتخاب لباس و... 🌸ولی چرا الان که چند سال از گذشته، همه ی این کارهارو گذاشتید کنار؟ چرا اینقد همه چیز براتون عادی شده؟! چرا دیگه براتون مهم نیست که و تمیز بیاید به شوهرتون؟ 🍃یادتونه اونموقع ها چقد برای اومدنش لحظه شماری میکردید؟ میرفتید درو روش باز میکردید و یه استقبال گرررررم... ولی حالا همسرتون خودش کلیدو میندازه و میاد و شما اصلا انگار نه انگار! یه سلام معمولی...😞   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
نماز روزاخر ماه ذی الحجه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام عاشقان ارباب آماده استقبال از ماه محرم ارباب هستید؟ خونه هاتون رو آماده کردید؟ برنامه تون چیه برای بهره از این دهه اول محرم؟؟ از سیاهپوش کردن منزلهاتون و اماده سازی فضای خونه هاتون برامون عکس بفرستید و به ای دی @yamahdi85 ارسال کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧕 ⛔️ گیرهای الکی 🍃گاهی وقت ها پیش میاد که شوهرها سر یه مسائلی ،( بی دلیل و یا با دلیل) حساس میشن 🍃مثلا شوهرتون به اینکه شما برین خونه ی خواهرتون حساس میشه و میگه : 👈"دلم نمیخواد بری اونجا" و ... 🍃اینجاست که سیاست زنانه به درد میخوره ،وقتی اینجوری برخورد میکنن اگه واقعا میدونین دلیل رفتارشون چیه و دلیل شون منطقیه، سعی کنین باهاشون حرف بزنین اگه احیانا دیدین قانع نمیشه و حرف حرفه خودشونه، بیش تر از یبار صحبت نکنین و بگین : 👈"باشه اگه شما نیای که من هیچ جا نمیرمممم ..." 🍃خودتون رو به این قضیه حساس نشون ندین ،اگر هم دلیلش رو نمیدونین و یا میدونین که دلیل درست و حسابی ندارن بازم حساسیت نشون ندین و دائم نگین : 👈"چرا ؟ دلیلت چیه؟ مگه خواهرم چیکار کرده؟ اصلا منم خونه خواهرت نمیام!" ⛔️ 🍃یکم صبر کنین و همون جمله بالا رو اگه موقعیت مناسب بود به کار ببرین . کم کم با گذشت زمان از خر شیطون میان پایین به شرط اینکه شما "حساسیت" نشون ندین و نخواین مقابله به مثل کنین. گاهی بزرگواری نشون دادن هم خیلی خوبه و جواب میده. 🍃البته کلا این نکات به شرایط و روابط قبلی خیلی بستگی داره. راستی توی این موقعیت اصلا وقت به رخ کشیدن کارهای بد خواهرش درحق شما نیست ، چون بحث رو بی منطق جلو میبره و درست که نمیشه ،هیچ بدتر هم میشه و به نتیجه نمیرسه   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧕🧔🏻 ❌ یادتون باشه 👈برای دوام زندگی تون همیشه به همسرتون "حال و احساس خوب " بدید ! 🔵حال و احساس خوب یعنی چی؟ یعنی احساس کنه که مهمه، ارزشمنده و بهش نیاز دارید 🔹یعنی در کنار شما آرامش داشته باشه و همش نگران نباشه که نکنه الان بهش یه گیری میدید . 🔹 حس استقلال خودش رو حفظ کنه و یه موجود وابسته و چسبنده نباشه 🔹 احساس امنیت داشته باشه. بدونه که در هر شرایطی چه خوشی و چه ناراحتی یک تکیه گاه داره   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
ارتباط موفق_17.mp3
10.68M
✘ با آنان که شایستگیِ رفاقت با تو را ندارند، و به شأنِ انسانیِ تو، ضربه می‌زنند ؛ ـ همنشینی ـ بگو و بخند ـ رفت و آمد .../ نکن! △ حتی سپری کردنِ کوتاهترین زمان‌ها، در کنار این افراد، میزانِ جذب تو را در مهربانی و صداقت دیگران، کم می‌کند. 🎤   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
پیشنهاد میکنم حتما شید به لحاظ قیمت و کیفیت کانالشون عالیه👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارباب✋ ♥️قلبِ مرا هواے تو اِشغال میڪند 💫با هر سلام با حرمٺ حال میڪند ♥️دارم یقین ڪه حضرٺِ عالے جنابِ عشق 💫ڪرببلا نصیب من امسال میڪند 💔🥀   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به قلم فاطمه امیری ‌  ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#جانم_میرود به قلم فاطمه امیری ‌  ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
ـــ لعنت بهت صورتش را با دست پوشاند و هق هق می کرد به ذهنش رسید برود و کسی را پیدا کند تا آن ها را کمک کند خواست از جایش بلند شود ولی با شنیدن آخ کسی و داد یکی از پسرها که مدام با عصبانیت می گفت ــــ کشتیش عوضی کشتیش دیگر نتوانست بلند شود سر جایش افتاد ،فقط به در خیره بود نمی توانست بلند شود و برود ببیند که چه اتفاقی افتاده امید داشت که الان شهاب بیاید و به او بگویید همه چیز تمام شده اما خبری نشد ارام ارام دستش را روی دیوار گذاشت و بلند شد به طرف در رفت در را باز کرد به اطراف نگاهی کرد خبری از هیچکس نبود جلوتر رفت از دور کسی را دید که بر روی زمین افتاده کم کم به طرفش رفت دعا می کرد که شهاب نباشد با دیدن جسم غرق در خوِن شهاب جیغی زد... در کنار جسم خونین شهاب زانو زد شوڪه شده بود باور نمے کرد که ایڹ شهاب است نگاهی به جای زخم انداخت جا بریدگی عمیق بود حدس زد که چاقو خورده بود تکانش داد ــــ آقا ـــ شهاب .سید توروخدا یه چیزی بگو جواب نشنید شروع کرد به هق هق کردن بلند داد زد ـــ کمک کمک یکی بهم کمک کنه ولی فایده ای نداشت نبضش را گرفت کند می زد از جای خود بلند شد و سر گردان دور خودش می چرخید با دیدن تلفن عمومی به سمتش دوید تلفن را برداشت و زود شماره را گرفت ـــ الو بفرمایید * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
ـــ الو یکی اینجا چاقو خورده ـ ــــ اروم باشید لطفا، تا بتونید به سوالاتم جواب بدید ـــ باشه ـــ اول ادرسو بدید ـــ ..... ـــ نبضش میزنه ـــ آره ولی خیلی کند ـــ خونش بند اومده یا نه ـــ نه خونش بند نیومده ـــ یه دستمال تمیز روی زخمش میزاری و آروم فشار میدی ـــ خب یگه چیکار کنم ـــ فقط همینـــ مهیا نزاشت خانومه ادامه بده زود تلفنو گذاشت و به طرف پایگاه رفت و یک دستمال پیدا کرد کنار شهاب زانو زد نگاهی به او انداخت رنگ صورتش پریده بود لبانش هم خشک و کبود بودند ــــ وای خدای من نکنه مرده شهاب سید توروخدا جواب بده دستمال را روی زخمش گذاشت از استرس دستانش می لرزیدند محکم فشار داد که شهاب از درد چشمانش را آرام باز کرد مهیا نفس راحتی کشید تا خواست از او بپرسید حالش خوب است شهاب چشمانش را بست ــــ اه لعنتی با صدای امبولانس خوشحال سر پا ایستاد دو نفر با بلانکارد به طرفشان دویدند بالای سر شهاب نشستند یکی نبضشو میگرفت یکی آمپول میزد مهیا کناری ایستاد و ناخن هایش را از استرس می جوید * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌺 🌺 🌺 ثواب تلاوت این صفحه هدیه   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️ کار دل که بالا بگیرد، دست اشک را می‌گیرد و می‌برد آنجا که خودش می‌خواهد. آنجا که لابه‌لای طنین «یاحسین»هایم دعای فرج می‌خوانم. یک دفعه به خودم می‌آیم و می‌بینم ساعت‌ها در فراق یار گریستم، با روضه‌ی حسین اما برای غربت مهدی! مسیر ظهورش را کنج همین روضه‌ها باید جستجو کرد. لابه‌لای همین اشک‌ها و گریه‌ها، آنجا که کار دل بالا می‌گیرد... 🏴 فرا رسیدن ماهِ عزا بر و شیعیان جهان تسلیت باد. 🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹