#مـهدے_جان💞
💐چہ مےشود ڪه مرا هم بہ #آسمان ببرے
🌿بہ میهمانے سبزِ #فرشتگان ببرے
💐چہ مےشود ڪه مرا مثلِ #عاشقان خودٺ
🌿سہشنبہهاے اجابٺ بہ #جمڪران ببرے
#سہ_شنبہهاے_جمکرانی🌹
💞 @zendegiasheghane_ma💞
🌹⚡️🌹⚡️🌹⚡️🌹⚡️🌹⚡️
ویژه #عقد_کرده_ها
#مهارتهای_انتخاب_همسر
👈توسل ،ریسمانی آسمانی
📌ازدواج نقطۀ اتصال تو به #آسمان است، پس در این راه به ریسمانی چنگ بزن که تو را به #اوج آسمان برساند، نه به عمق زمین.
🔰این نکته بر تمام نکتهها حکومت میکند.🔰
از ابتدا تا #انتهای مسئلۀ ازدواج، توسّل را فراموش نکنید.
⚠️حتّی اگر کسی نخواهد در هیچ کدام از مسائل زندگی، به اهلبیت علیهم السلام توسّل کند، در ازدواج باید #متوسّل شود؛ زیرا هر چه قدر هم که نکات گفته شده در این نوشتار را به دقّت مراعات کنید، باز هم احتمال اشتباه وجود دارد.
🔆 پس باید #تکیهگاه مطمئنّی پیدا کرد و آن تکیهگاه مطمئن، چیزی جز آستان مقدّس اهل بیت علیهم السلام نیست.
✅وقتی خواستید #جواب مثبت هم بدهید، به درِ خانۀ اهل بیت علیهم السلام بروید و بگویید: «من وظیفهام را انجام دادهام. #احساسی و عاشقانه تصمیم نگرفتهام. معیارهایم را فراموش نکردهام. #تحقیق کردهام و پیش مشاور هم رفتهام. حالا به این نتیجه رسیدهام که این شخص به دردم میخورد. این، #نتیجهای است که من به آن رسیدهام؛ امّا شما که #مظهر علم خدا هستید و صلاح و فساد کارم را بهتر از من میدانید، اگر واقعاً این مورد به #صلاح من نیست و ما نمیتوانیم زندگی موفّقی داشته باشیم، #خودتان قبل از ازدواج به هر بهانهای که شده، آن را منتفی کنید. اگر هم به هر دلیلی در زندگی دچار #مشکل شدم، مشکلات زندگی را مایۀ #رشد من قرار دهید».
📛جدایی از اهل بیت علیهم السلام و #اعتماد بر یافتههای خویش در مسئلۀ ازدواج، چیزی نیست که بگویید: #امتحانش مجّانی است! این امتحان، گاهی آن قدر #گران تمام میشود که باید گفت: قیمت آن، یک# زندگی است.
📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۰۸ _ ۱۰۷
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
استاد #عباسی_ولدی
💞 @zendegiasheghane_ma
مولا جان
بگذار زمین و زمان
درختان🌴 و دشت ها
#آسمان و رودها
در گذار زمان رنگ عوض کنند🍁
بگذار فصل ها بیایند و بروند
برگها بریزند🍂
و جوانه ی دوباره بزنند🌱
من تا #نیایی ساکن خزانم🍁🍂
تو نیستی😔 و چهار فصل دلم #پاییز است ...
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج 🌸🍃
شبتون نورانی
یا علی
💞 @zendegiasheghane_ma
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#تنها_میان_داعش #قسمت74 💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت
#تنها_میان_داعش
#قسمت75
💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در #آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم.
دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریهای که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»
💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانیاش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه میکشید.
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#مهدیجان❤️
بگذار زمین و زمان
درختان و دشت ها
#آسمان و رودها
در گذار زمان رنگ عوض کنند
بگذار فصل ها بیایند و بروند
برگها بریزند
و جوانهی دوباره بزنند
ما تا #نیایی ساکن خزانیم
تو نیستی و چهار فصل دلمان #پاییز است...
در ششمین روز از فصل پاییز زمزمہ میڪنیم👇
#اللهــمعجـللـولیکالفــرج
#تعجیل_فرج_صلوات🌷🌷
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃