eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
27.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 😍 تون را تا می تونید پررنگ کنید. ما دینمون مسیحیت نیست که بگیم مثلا یکشنبه ها برای اینکه ارتباط داشته باشیم با دینمون بریم کلیسا. 👈ما الان عید قربان را پشت سر گذاشتیم نیمه شعبان، شب قدر، عید فطر دهه اول محرم، عاشورا، هر مناسبتی را شما نگاه می کنید اینا موقعیت های زیارتی امام حسین علیه السلام است داره می گه مردم خودتونو به امام حسین علیه السلام متصل کنید ❌خودتونو، رابطه تونو قطع نکنید. ☕️ هر روز چایی می خوای بزاری صبحانه بگو این صبحانه نذری امام حسین علیه السلام است ما هر روز سر سفره امام حسین علیه السلام مهمان هستیم. 👌بعد امام حسین علیه السلام همیشه رابطه رو دو طرفه نگه می داره. فکر نکنید شما هستید که امام حسین علیه السلام را یاد می کنید و نذری می پزید 🍃مطمئنا کسی که مهمونی می ده مهمون را دعوت می کنه مهمون می یاد و قبول می کنه. سر سفره حضور پیدا می کنه. 👈ما در دهه اول محرم داریم بیعت می کنیم با اهلبیت امام حسین علیهم السلام که چی کار کنیم؟ زود برسیم و سالم برسیم 💪 ما داریم تمام تلاشمونو می کنیم که قوت بگیریم تو این مسیری که در حرکت هستیم بتونیم خودمونو مدام تقویت کنیم. 🌸 می گه خانواده مدام باید در حرکت باشه. از بودن به شدن برسه. 🔔 الان که حال حاضر من اینجا هستم «بودن» هست می خوام به «شدن» برسم. به برسم. ⛔️ در جا زدن ممنوع ⛔️ 📢 خانواده عاشورایی موقعیت خانواده خودش را سکوی رشد می دونه. نه تنها خودش وقتی خودش رشد می کنه سعی می کنه همسایه ش هم رشد کنه، فامیل خودش، فامیل شوهرش، دوستش، همکلاسی، هم محله ایش هم رشد کنند. 🤔 چه جوری؟ اون جوری که امام حسین علیه السلام عمل کرد. امام حسین علیه السلام می گه من قیام کردم برای احیای دین جدم، برای اقامه صلاة، برای امر به معروف و نهی از منکر 😔 حالا ما اکثرا در مورد و بی تفاوت هستیم. ❌الان اگر یه خانمی غیبت بکنه می گیم من روم نمی شه بهش بگم بزرگ تر از منه. 🗣 عزیزم شما باید به سلم لمن سالمکم امام حسین علیه السلام، به محبت امام حسین علیه السلام بهش بگی. 👌بگی من بهش می گم تا او هم از در خونه امام حسین علیه السلام دور نشه. با هم در خونه امام حسین علیه السلام باشیم. دوست ندارم تنها باشم. دوست دارم همه مون با هم باشیم. 😍 می بینی می ری مهمونی، میخوای بری مسافرت می گی انقدر دسته جمعی خوش می گذره. 📢📢 بچه ها در خونه امام حسین علیه السلام هم دسته جمعی خیلی خوش می گذره. به خصوص اگر که با صدیقین باشیم، با شهدا باشیم. @jalasaaat ارسال مطلب✅ کپی⛔️
💕⚫️💕⚫️💕⚫️💕⚫️ بخونید خیلی قشنگه👇👇 🔻 ❗️ بنده یه پسر ۴ ساله دارم، با هم سوار مترو شده بودیم ... 🚈 👸یه خانومی که کنار ما ایستاده بود ، شروع کرد به بازی کردن با پسرم ... ⚠️پسرم اخم کرد و بهش گفت: شما زشتی😧 یه دفعه همه برگشتن سمت ما👀 خانم گفت: چیکار کنم باهام دوست بشی؟ گفت خوشگل شو!! 😇 همه واگن توجهشون به ما جلب شده بود ، 😳 خودم تعجب کرده بودم ، ولی چیزی نگفتم. اون خانم گفت: عزیزم چیکار کنم خوشگل شم؟ 🤔 پسرم گفت مثل مامانم شو ، لبخند رو لبای خانومه خشک شد. 😕 یه نگاهی به من کرد ، بهش لبخند زدم 🙂 و گفتم شما از من زیباتری اما خب فطرت بچه که پاکه این طوری دوست داره! (به گردی صورتم اشاره کردم) حواسم بود که چند نفر خودشونو جمع کردن ، خانومه هم به طور مصنوعی دستشو برد سمت شالش ، پسرم گفت گوشوارتو بکن زیر روسریت! 😟 اونقدر حیرت انگیز بود فضا که همه متعجب بودن. یه دختری اون طرف تر با لج پیاده شد و گفت: بچه هاشونم کردن گشت ارشاد ، حال آدمو به هم میزنن ؛ 😒 اما کسی دیگه چیزی نگفت. خانومه که خودشو جمع کرده بود به پسرم گفت حالا باهام دوست میشی؟! 🙃 پسرم به من گفت: مامان منو بشون رو پات این خانومه بشینه خسته نشه. خانومه دلش ضعف رفته بود. 😍 نشست و نازش کرد. پسرم گفت جا بهت دادم منو دعا کن. 📿 بهش گفتم تو مترو و اتوبوس به هر کس جا بدیم برامون دعا میکنه ، اینو به همه خانوما میگه... خانومه گفت تو باید برای من دعا کنی🙏 و بهش شکلات داد. 🍬 فهمیدم حالش عوض شد ، راستش خودم هم بغض کرده بودم... 😢 📖منبع: کتاب «از یاد رفته،جلد ۲» • مجموعه خاطرات و ، ص۸۲ و ۸۳ • کاری از جنبش حیا 💞 @zendegiasheghane_ma
هادي پسري بود كه تك و تنها راه خودش را ادامه داد. او مسير دين را از آنچه بر روي منبرها ميشنيد انتخاب ميكرد و در اين راه ثابت قدم بود. مدتي از حضور او در بسيج نگذشته بود كه گفت: بايد يكي از مسائل مهم دين را در محل خودمان عملي كنيم. ميگفت: روايت از حضرت علي (ع)داريم كه همه اعمال نيک و حتی جهاد در راه خدا در مقايسه با امر به معروف و نهی از منکر، مثل قطره در مقابل درياست. براي همين در برخي موارد خودش به تنهايي وارد عمل ميشد. يك سي دي ‌فروشي اطراف مسجد باز شده بود. بچه‌هاي نوجوان كه به مسجد رفت و آمد داشتند از اين مغازه خريد ميكردند. اين فروشنده سي دي‌هاي بازي و فيلم كپي‌شده را به قيمت ارزان به بچه‌ها ميفروخت. مشتريهاي زيادي براي خودش جمع كرد. تا اينكه يك روز خبر رسيد كه اين فروشنده فيلم‌ هاي خارجي سانسورنشده هم پخش ميكند! چند نفر از بچه‌ها خبر را به هادي رساندند. او هم به سراغ فروشنده‌ي اين مغازه رفت. خيلي مؤدب سلام كرد و از او پرسيد: بعضي از بچه‌ها ميگويند شما سي دي ‌هاي غير مجاز پخش ميكنيد، درسته!؟ فروشنده تكذيب كرد و اين بحث ادامه پيدا نكرد. بار ديگر بچه‌هاي نوجوان خبر آوردند كه نه تنها سي دي‌هاي فيلم، بلكه سي دي‌هاي مستهجن نيز از مغازه‌ي او پخش ميشود. هادي تحقيق كرد و مطمئن شد. لذا بار ديگر به سراغ فروشنده رفت. با او صحبت كرد و شرايط امر به معروف را انجام داد. بعد هم به او تذكر داد كه اگر به اين روند ادامه دهد با او با حكم ضابطان قضايي برخورد خواهد شد. اما اين فروشنده به روند اشتباه خودش ادامه داد. هادي نيز در كمين فرصتي بود تا با او برخورد كند. يك روز جواني وارد مغازه شد. هادي خبر داشت كه يك كيسه پر از سي دي ‌هاي مستهجن براي اين شخص آورده‌اند. لذا با هماهنگي بچه‌هاي بسيج وارد مغازه شد. درست زماني كه بار سي دي‌ها رسيد به سراغ اين شخص رفت. بعد فروشنده را با همان كيسه به مسجد آورد! در جلوي چشمان خودش همه سي دي‌ها را شكست. وقتي آخرين سي دي خرد شد، رو كرد به آن فروشنده و گفت: اگر يك بار ديگر تكرار شد با تو برخورد قانوني ميكنيم. همين برخورد هادي كافي بود تا آن شخص مغازه‌اش را جمع كند و از اين محل برود. شخصي در محل ما ساکن بود که هيکل درشتي داشت. چفيه مي‌انداخت و شلوار پلنگي بسيجي ميپوشيد. اخلاق درستي هم نداشت، اهل همه جور خلافی بود. او به شدت با مردم بد برخورد ميکرد. به مردم گير ميداد و اين لباس اوباعث ميشد که خيلي‌ها فکر کنند که او بسيجي است! هادي يک بار او را ديد و تذکر داد که لباست را عوض کن. اما او توجهي نكرد. دوباره او را ديد و به آن شخص گفت: شما با پوشيدن اين لباس و اين برخورد بدي که داريد، ديد مردم را نسبت به بسيج و نظام و رهبر انقلاب بد ميکنيد. هادي ادامه داد: مردم رفتار شما را که ميبينند نسبت به نظام بدبين ميشوند. بعد چفيه را از دوش او برداشت و به وي تذکر داد که ديگر با اين لباس و اين شلوار پلنگي نگردد. بار ديگر با شدت عمل با اين شخص برخورد كرد. ديگر نديديم که اين شخص با اين لباس و پوشش ظاهر شود و مردم را اذيت كند. البته بايد يادآور شويم که هادي در پايگاه بسيج، تحت تأثير برخي افراد، كمي تند برخورد ميكرد. او در امر به معروف و نهي از منکر شدت عمل به خرج ميداد. مثل همان رفقايي كه داشت. اما بعدها ديگر از او شدت عمل نديديم. امر به معروف او در حد تذکر زبانی خلاصه میشد. زندگینامه و خاطرات 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
✅ برخورد کریمانه... یکی از محافظان رهبر انقلاب می‌گوید یک روز که مقام معظم رهبری به کوه‌های اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می‌کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند. آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واین‌گونه به نظر می‌رسید که آنها تصور می‌کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها، آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیر من و این دختر دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود: بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند. آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند. با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند. 📚 نشریه ماه تمام، شماره۳، ص۱۷ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══