eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
27.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 برای اول و حلول ماه رمضان گفتیم مثل سفره هفت سین که میندازید داشته باشید. 🌟🌿حال و هوای خونه رو تغییر بدید 🌀 غذاها مناسب سازی بشه، رفتارها، دید و بازدیدها، خواب و بیداری و کلی کار و عمل که همه نشون دهنده هست🌸🌟🌸 این مهارتی کردن یک آیه از قرآن هست البته در سطح اولیه و بعد مطالبی که گفتیم در سطح دوم و سطح سومش رو باید مطالعه کنید و بیشتر بشناسیم🤓💠 🌿 همه این کارها برای بزرگداشت هست برای حفظ الهی👇 ذٰلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعٰائِرَ اَللّٰهِ فَإِنَّهٰا مِنْ تَقْوَى اَلْقُلُوبِ ﴿ سوره مبارکه حج آیه ۳۲﴾ این است [فرایض خدا] و هر کس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت، آن [حاکى ] از پاکى دلهاست یعنی فرد از تقوی قلب بهره مند است و از دسیسه های شیطانی آزاد به همین خاطر میتونه شعائر الهی رو بشناسه. از جمله این شعائر⬅️ ماه رمضان هست. شرط ورود به و ⬅️ هست هرچی بیشتر رعایت کنی برایت آسانتر میشه. ♦️🌿♦️ دو تا کار رو توی ماه رمضان 👇 ✅ همون سجاده قشنگی که کنار گذاشتی رو خودت برای قشنگترین کار استفاده کن بشین سرسجاده ✅✅ ⬅️ وقتی نشستی استغفار کن و یا توی سجده این کار رو بکن چندتا حدیث بگم👇 💠 امیرالمومنين علی علیه السلام ؛ با آمرزش و استغفار خواهی از خدا، خود را معطر کنید تا بوی بد گناهان شما را رسوا نکند🌿 💠 رسول الله صلی الله علیه وآله ؛ پشت هایتان به جهت گناهان سنگین است و فشارهایی به روحتان می آورد که امکان صعود برایش نمانده با طول سجده، آن سنگینی ها را سبک کنید. سجده؛ نزدیکترین حالت عبد به رب است🌿 💠 امام صادق علیه السلام ؛ آن کسی که سجده های خود را نیکو سازد هرگز از خدا دور نمی ماند @jalasaaat ارسال مطلب ✅ کپی ⛔
🕓 برای مردها به میره ولی برای زنها خیلی جلو میره! 🕒دقیقا مثل اینه که مردی برای یه کاری میره بیرون و پنج، شش ساعت بعد برمی‌گرده، برای خانمش این چند ساعت خیلی طول کشیده ولی برای مرد انگار فقط چند دقیقه طول کشیده!!! 🔶کلمه‌ی «تازه» برای آقایون از چند دقیقه تا چند سال قبل، مورد استفاده قرار میگیره. مثال: 🔸مگه تازه فرش نخریدیم!(پنج سال قبل) 🔸 مگه تازه مامانت اینجا نبود!(سه ماه قبل) 🔸 مگه تازگیا باهم نرفتیم بیرون!(شش هفته قبل) توصیف کلمه‌ی «زیاد» برای آقایون از یه چیز زیاد تا چیزای خیلی کم متغیره. مثال: 🔸چرا گله می‌کنی من که وقتی بیرون یا سرکارم خیلی بهت زنگ میزنم! (حداکثر یک بار در روز) ✔️این تفاوت بین زن و مرد ممکنه باعث سوء تفاهم و ناراحتی بین زن و شوهر بشه. پس تفاوت‌های همدیگر رو بشناسیم... ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
🕓 برای مردها به میره ولی برای زنها خیلی جلو میره! 🕒دقیقا مثل اینه که مردی برای یه کاری میره بیرون و پنج، شش ساعت بعد برمی‌گرده، برای خانمش این چند ساعت خیلی طول کشیده ولی برای مرد انگار فقط چند دقیقه طول کشیده!!! 🔶کلمه‌ی «تازه» برای آقایون از چند دقیقه تا چند سال قبل، مورد استفاده قرار میگیره. مثال: 🔸مگه تازه فرش نخریدیم!(پنج سال قبل) 🔸 مگه تازه مامانت اینجا نبود!(سه ماه قبل) 🔸 مگه تازگیا باهم نرفتیم بیرون!(شش هفته قبل) توصیف کلمه‌ی «زیاد» برای آقایون از یه چیز زیاد تا چیزای خیلی کم متغیره. مثال: 🔸چرا گله می‌کنی من که وقتی بیرون یا سرکارم خیلی بهت زنگ میزنم! (حداکثر یک بار در روز) ✔️این تفاوت بین زن و مرد ممکنه باعث سوء تفاهم و ناراحتی بین زن و شوهر بشه. پس تفاوت‌های همدیگر رو بشناسیم... ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
دقت کردم دیدم مثل سابق امین رو دوست ندارم... کمتر شده؟! نه،کمتر نشده😊👌 ولی الان حسم به وحید بیشتر از حسم به امین بود.☺️🙈خدا دعای دوم منو مستجاب کرده. بلند شدم و دوباره نماز خوندم.بالاخره از حرفهای محمد و بابا فهمیدم حالش خوبه 🙈و تو خونه استراحت میکنه.خیالم راحت شد. دومین سالگرد امین شد.... هر سال قبل عید مراسم سالگرد میگرفتیم.وحید هم بود.تو مراسم متوجه شدم که امین وقتی شهید شده از نیرو های وحید بوده.😥😧 💭فکرهای مختلفی اومد تو سرم.... شاید امین ازش خواسته مراقب من باشه.😕 شاید وحید میتونسته جلوی کشته شدن امین رو بگیره و نگرفته،بعد عذاب وجدان گرفته و اومده سراغ من که مثلا جبران کنه.🙁 وحید و خانواده ش برای عید دیدنی میخواستن بیان خونه ما... اصلا دلم نمیخواست باهاش رو به رو بشم ولی چاره ای هم نبود.🙁 قبل اومدن مهمان ها،بابا اومد تو اتاقم و گفت: _زهرا جان،هنوز هم وقت میخوای برای فکر کردن؟ الان ده ماهه که منتظر جواب تو هستیم.اگه باز هم زمان نیاز داری،باز هم صبر میکنیم.😊 با خودم فکر کردم درسته که دوستش دارم ولی افکاری که تو سرم هست هم نمیتونم نادیده بگیرم.😕😥گفتم: _باز هم نیاز دارم.😒 بابا گفت باشه و رفت. تو دلم غوغا بود.🌊💗نماز خوندم تا آروم بشم.💖از خدا خواستم کمکم کنه.💖 مهمان ها رسیده بودن... اون شب نه علی بود،نه محمد.مادر وحید گفت کنارش بشینم.😊 صحبت خاستگاری شد... به وحید نگاه نمیکردم.حالا که میدونستم احساساتم قویه نمیخواستم نگاهش کنم که مبادا نگاهم نگاه حرامی باشه.🙈لحظات سختی بود برام.مدام از خدا کمک میخواستم.کاش میتونستم نماز بخونم. تازه فهمیدم چرا وحید اون شب تو ماشین قرآن گذاشته بود،حتما حالش مثل الان من بود.😅🙊 تو همین افکار بودم که متوجه شدم صدام میکنن.... جا خوردم.گفتم: _بله😳 همه خندیدن... 😁😃😄😀با تعجب نگاهشون میکردم. مادروحید گفت: _داشتیم صحبت میکردیم که پدرتون اجازه بدن با وحید صحبت کنی.آقای روشن گفتن هر چی زهرا بگه.بعد من از شما پرسیدم موافقی؟شما گفتی بله.خب به سلامتی بله رو گرفتیم.😊 بعد خندید.😄 از خجالت سرخ شدم.☺️🙈سرمو انداختم پایین و هیچی نگفتم.بابا گفت: _زهرا جان.حرفی هست که بخوای الان به آقاوحید بگی؟😊 با خودم گفتم الان وقت خوبیه... برو تکلیف خودتو معلوم کن.ولی الان حالم برای صحبت مساعد نیست.گفتم:😕 _فعلا نه. پدر وحید که سردار نیروی انتظامی و رئیس یکی از کلانتری ها بود،گفت: _دخترم عجله نکن.تا هر وقت صلاح دیدی فکر کن.ما که این همه سال برای ازدواج وحید صبر کردیم،باز هم صبر میکنیم.گرچه دلمون میخواد شما زودتر افتخار بدید و عروس ما باشید ولی این وصلت با اطمینان باشه بهتره تا اینکه زودتر باشه.😊 مادروحید هم تأیید کرد و بعد یه کم صحبت دیگه،رفتن... بعد ایام عید وقت پرسیدن سؤالام بود.👌 نمیخواستم بیشتر از این ذهنم مشغول باشه.ولی از حرفهای بابا و محمد فهمیدم وحید مأموریته و یک ماه دیگه برمیگرده. بعد از یک ماه از بابا اجازه گرفتم☝️ که با وحید قرار بذارم.بابا هم اجازه داد هم شماره ش رو بهم داد. تماس گرفتم.شماره مو نداشت.اولش منو نشناخت. -بله -آقای موحد؟ -خودم هستم.بفرمایید. -سلام -سلام،امرتون؟ ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
گاهی وقت ها پیش میاد که شوهرها سر یه مسائلی ،( بی دلیل و یا با دلیل) حساس میشن. مثلا شوهرتون به اینکه شما برین خونه ی خواهرتون میشه و میگه : "دلم نمیخواد بری اونجا" و ... اینجاست که به درد میخوره ،وقتی اینجوری برخورد میکنن اگه واقعا میدونین دلیل رفتارشون چیه و دلیل شون منطقیه، سعی کنین باهاشون حرف بزنین اگه احیانا دیدین قانع نمیشه و حرف حرفه خودشونه، بیش تر از یبار صحبت نکنین و بگین : "باشه اگه شما نیای که من هیچ جا نمیرمممم ..." 😌 خودتون رو به این قضیه (حساس) نشون ندین ،اگر هم دلیلش رو نمیدونین و یا میدونین که دلیل درست و حسابی ندارن بازم حساسیت نشون ندین و دائم نگین : 👈"چرا ؟ دلیلت چیه؟ مگه خواهرم چیکار کرده؟ اصلا منم خواهرت نمیام!" 😥 یکم کنین و همون جمله بالا رو اگه مناسب بود به ببرین . کم کم با گذشت کوتاه میان به اینکه شما "حساسیت" نشون ندین و نخواین مقابله به مثل کنین. گاهی بزرگواری نشون دادن هم خیلی خوبه و جواب میده. خیلی اوقات اقایون بخاطر لجبازی یاعصبانیت سر موضوعی دیگه یا سوتفاهم گیر الکی میدن.اگه اون حمله کرد شما ضد حمله رو با خونسردی و سیاست جواب بدین ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══