#هرشب_یک_شهید
#دفاع_مقدس
در آذرماه سال ۱۳۳۴ در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود. در سنین کودکی مادرش را از دست داد و دوران دبستان و سیکل و اول دبیرستان را در کارخانه قند ارومیه و بقیه تحصیلاتش را در دبیرستان فردوسی ارومیه به پایان رساند. در سال ۱۳۵۵ ظاهراً بعنوان تحصیل به خارج از کشور سفر میکند، ابتدا به ترکیه و از آنجا جهت گذراندن دوره چریکی عازم سوریه میشود و بعد به آلمان رفته و در دانشگاه اسم نویسی کرده و فقط یک هفته در کلاس درس حاضر میشود. با هجرت امام راحل به پاریس عازم آنجا میشود و از آن کشور جهت آوردن اسلحه به سوریه میرود و با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران مراجعت کرده، جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در مراکز نظامی مشغول فعالیت میشود و با تشکیل سپاه در سال ۵۷ به عضویت این نهاد درآمد. وی با فرمان امام مبنی بر تشکیل ارتش 20 میلیونی مسئول تشکیل و سازماندهی بسیج ارومیه شد. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه آبادان شتافت و دو ماه بعد مراجعت کرد. مدتی در شهرداری بصورت افتخاری در سمت مسئول بازرسی مشغول خدمت شد و چون کار اداری نتوانست روح بزرگ او را آرام کند مجدداً عازم جبهه آبادان شد و فرماندهی خط مقدم ایستگاه ۷ آبادان را بعهده گرفت و به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت. شهید باکری برای مدتی از سوی جهاد سازندگی مسئولیت پاکسازی مناطق آزاد شده کردنشین در منطقه سرو را برعهده گرفت و سپس بعنوان مسئول کمیته برنامه ریزی جهاد استان تعییین شد و، چون در هر حال جنگ را مسئله اصلی میدانست و میاندیشید که در جبهه مفیدتر است حضور دائمیاش را در جبههها از عملیات فتحالمبین شروع کرد. در چندین عملیات مهم بعنوان فرمانده حضور داشت تا اینکه در تاریخ «ششم اسفندماه ۱۳۶۲» در عملیات خیبر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
#هفته_دفاع_مقدس
#حمید_باکری
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#دفاع_مقدس #شهید_خرازی #هرشب_یک_شهید ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
#شهید_خرازی
#دفاع_مقدس
#هرشب_یک_شهید
اول شهریورماه ۱۳۳۶ در یکى از محلههاى مستضعفنشین شهر شهیدپرور اصفهان بنام کوى کلم بدنیا آمد. در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعى به سربازى اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازى، فعالانه به تحصیل علوم قرآنى در مجامع مذهبى مبادرت ورزید. در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام مبنى بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانهها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازى فرار کردند و به خیل عظیم امت اسلامى پیوستند. شهید خرازى از همان آغاز پیروزى انقلاب، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامى، مبارزه با ضد انقلاب داخلى و جنگهاى کردستان بود و لحظهاى آرام نداشت. شهید خرازى در اوج درگیریها، زمانى که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایى که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج از خود نشان داد در سمت فرماندهى گردان ضربت وارد عمل شد. با شروع جنگ تحمیلى بنا به تقاضاى همرزمان خود پس از یک سال خدمت صادقانه در کردستان راهى خطه جنوب شد و سمت فرماندهی اولین خط دفاعى را از آن خود کرد. در عملیاتهاى مختلف همچون رمضان، والفجر ۴ و خیبر در سمت فرماندهى لشکر امام حسین (ع) رشادتهاى بسیارى از خود نشان داد. در عملیات خیبر 1 دست او در اثر اصابت ترکش قطع و پیکر زخم خورده اش به عقب فرستاده شد. در بسیار از عملیاتها حاج حسین مجروح شد، اما براى جلوگیرى از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمىشد به پشت جبهه انتقال یابد. این سردار بزرگ در روز هشتم اسفندماه ۱۳۶۵ شهید شد. رهبر معظم انقلاب در مورد ایشان مىفرمایند: «او (حسین خرازى) سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود که با ذخیرهاى از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانهروزى براى خدا و نبرد بىامان با دشمنان اسلام، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهى فرود آمد و به لقاءالله پیوست».
شادی ارواح طیبه همه شهدا صلوات🌹
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرشب_یک_شهید
#دفاع_مقدس
زندگی به سبک شهدا . . .🌷
به نقل از همسر شهید🌷
همیشه با وضو بودند ..
حرف حق را می گفتند اگر چه به ضرر آدم بود ..
نماز شبش ترک نمی شد ....
🌷شهید حسن رجایی فر🌷
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هرشب_یک_شهید
#دفاع_مقدس
*#به_وقت_خاطره 📜
🌹مجید چنین آدمی بود؛ عجیب و غیر قابل پیشبینی .سال ۹۴ چندتا افغانی رو زیر مشت و لگد خرد و خمیر کرده بود ما دیدیم مجید دوتا افغانی را انداخته پشت ماشین دماغ هاشون خونین و مالینه. همه وحشت کرده بودیم._چی شده مجید؟اینا کی ین ؟ چیکار کردی روز عاشورا؟_هیچی! روز عاشورا ی امام حسین غلط اضافه کردن! چیکار کردن ؟ هیچی روزی که سنگ هم خون گریه میکنه اینا برا خودشون بزن و بکوب راه انداخته بودن !
🌹اون موقع به گردان رفت و آمد داشت و بهش دستبندوشوکر داده بودند. مجید هرچی بود و هر کاری که می کرد حرمت محرم و صفر رو ولی نگه میداشت محرم سال ۹۳ ، پابرهنه ، میدون دار دسته بود .روی سر و شونه هاش گل مالیده بود و محکم سینه می زد و می گفت :" بچهها! درست عزاداری کنید ،معلوم نیست سال بعد ، کی باشه ،کی نباشه ! پیش خودم می گفتم:" مگه میشه جوونهای ما، سال آینده نباشن که تو هیات حاج مسعود سینه بزنن!
•|خاطرهاے از شهید💔
مجید قربانخانے🕊|
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══