#خانمها_بخوانند 🧕🏻
🍁 #سیاست_های_زنانه
🌻بعضی می گویند که مگر ما خدمتکار هستیم که چشم بگوییم؟!
خانم ها بدانند که چشم گفتن درمقابل شوهر یک نوع "مدیریت" شما در دل همسر است.
اگر شما بخواهید،،
شوهرتان را اسیر خودتان و دربند خانه و محبوب خودتان کنید و از چشم او نیفتید،،
استفاده از کلمۀ "چشم" کمک کننده است.
👈چشم از زبان شما بیرون می آید و شما را روی چشم شوهرتان می گذارد.
این تعابیر شاعرانه نیست.
تبعیت زن، خدمت هنرمندانه به خویش است. ❤
👈خانم هایی که درجلوی شوهرشان سینه سپر هستند و از شوهرشان تبعیت نمی کنند،
الان چه جایگاهی در مقابل همسرشان دارند؟
آیا همسرشان از دیدن آنها خوشحال می شود؟
آیا از گفتگو با آنها لذت می برند؟
⁉مسلما خیر...
🌼با چشم گفتن جایگاه خانم ها پایین نمی آید،،
بلکه چشم گفتن به همسر،،
⏪بالا بردن جایگاه زن در خانه است.
علاوه بر این ها،،
👈 ولایت پذیری فرزندان را در خانواده افزایش میدهد.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#نکات_تربیتی_خانواده #قسمت43 💢 ریشۀ بد حجابی 🔹ریشۀ بسیاری از مشکلات اجتماعی، نبود خانواده های قوی
#نکات_تربیتی_خانواده
#قسمت44
"بی حجابی دختران"
💢 توی خانواده ای که به پدر احترام گذاشته نمیشه، معلومه دختر اون خانواده بی بند و بار خواهد شد...
⛔️ خصوصا اگه خانمی اهل توهین و بی احترامی به شوهرش باشه ناخودآگاه بچه های خودش رو خراب کرده.
😒
🔶 یه مادری مدیر مدرسه بود، اتفاقا خیلی خوب کار فرهنگی میکرد.
🔹 دانش آموزانی که توی مدرسه ایشون درس میخوندن همگی مؤدب و نمونه بودن ولی ایشون دو تا دختر داشت که فوق العادی بی ادب و بی بند و بار بودن.
🔶 ایشون از این وضعیت خیلی ناراحت بود و هر چی فکر میکرد به نتیجه ای نمیرسید.
🔹بهش گفتم برخورد شما با شوهرتون چطوره؟
آیا بهش احترام میذارید و اقتدار مرد رو توی خونه حفظ میکنید؟☺️
🔶 ایشون گفتن خیر!
شوهرم یه کارگر ساده هست و خیلی وقتا حرفای بیخود میزنه؛ برای همین ضرورتی نداره که من بخوام بهش احترام بذارم!😤
🔶گفتم تنها دلیلی که دخترات اینطوری شدن همینه که به شوهرت توی خونه و خصوصا جلوی بچه ها احترام نمیذاری...
🔞🔞🔞
⛔️ تو هر چقدر هم که پول خرج کنی آخرش فایده ای نداره.
🔺 هرچقدر کلاس قرآن و هیئت و بسیج بفرستی هیچ اتفاقی نمی افته.
آخرش باید رفتارت رو نسبت به شوهرت اصلاح کنی....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#نکات_تربیتی_خانواده
#قسمت45
⭕️ محبت های خیابونی ⭕️
🔶 پدر خانواده هم نقش مهمی در تربیت فرزندانش داره؛
🚸 مثلاً وقتی پدر یه خانواده به دخترش محبت نکنه، اون دختر برای جبران کمبود محبتش حتماً سراغ محبت های خیابونی خواهد رفت...
🔞⭕️🔞
🔶 یه پدر خوب باید برای فرزندان خودش وقت بذاره و اونا رو با محبت زیادی رشد بده.
🌷 مدام نوازش کنه تا همۀ علاقۀ دختر به سمت پدرش بره.💖💞
⛔️ در مقابلش، توی خانواده ای که مادر محبوب نباشه معلومه پسر خانواده اهل هرزگی خواهد شد.
💢 پسری که توی یه خانوادۀ آروم و با شخصیت بزرگ شده باشه اصلا هرزگی نخواهد کرد.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#خانواده_خوب زمان: دهه سوم ماه محرم ـ سال 92 مکان: تهران - بقعه شیخ عبدالله طرشتی - هیئت محبان الرض
920912-Panahian-Tarasht-KhanevadehKhub-04-18k.mp3
8.25M
#خانواده_خوب
#جلسه_چهارم
استاد #پناهیان
💥تلقیهای ناصحیح از ازدواج
💥سختگیری منفی در انتخاب همسر
💥لزوم سکوت مرد در قبال سخن تلخ همسرش
💥توجه به تفاوتهای زیاد زن و مرد
💥طلاقهای ناشی از تلقی اشتباه در مورد ازدواج
💥بیتوجهی بعضیها به «فرزندآوری»
💥لزوم اصلاح تلقیها نسبت به ازدواج
💥تغافل والدین نسبت به برخی خطاهای فرزندان
💥اثر بیاحترامی خانم به شوهرش در بد بارآمدن بچهها
💥لزوم حفظ حرمت پدر در خانه
💥لزوم محبت کردن پدر به مادر
💥کلیدیترین عوامل تعادل روحی فرزندان و ....
#صوتی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
#همسرداری
✅ زن و مرد به یک اندازه برای خانواده زحمت میکشند.
⭕️خانومای خانهدار، بدونید که کار کردن و کسب روزی حلال، هر روز مردا رو حسابی خسته میکنه.
🌀آقاهایی که خانومتون خانهداره؛ باور کنید کار خونه، دست کمی از کار بیرون نداره.
☺️پس هوای همدیگر رو داشته باشید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تنها_میان_داعش
💥 برگرفته از حوادث #حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید #قاسم_سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است.
نویسنده : فاطمه ولی نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت58 💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید
#تنها_میان_داعش
#قسمت59
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجاه_ونهم
💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را میشنیدم و تلاش میکردم از زمین بلند شوم که صدای #انفجار بعدی در سرم کوبیده شد و تمام تنم از ترس به زمین چسبید.
یکی از #مدافعان مقام به سمت زائران دوید و فریاد کشید :«نمیبینید دارن با تانک اینجا رو میزنن؟ پخش شید!»
💠 بدن لمسم را بهسختی از زمین کَندم و پیش از آنکه به کنار حیاط برسم، گلوله بعدی جای پایم را زد.
او همچنان فریاد میزد تا از مقام فاصله بگیریم و ما #وحشتزده میدویدیم که دیدم تویوتای عمو از انتهای کوچه به سمت مقام میآید.
💠 عباس پشت فرمان بود و مرا ندید، در شلوغی جمعیت بهسرعت از کنارم رد شد و در محوطه مقابل مقام ترمز کشید. برادرم درست در آتش #داعش رفته بود که سراسیمه به سمت مقام برگشتم.
رزمندهای کنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمیداد و من میترسیدم عباس در برابر گلوله تانک #ارباً_ارباً شود که با نگاه نگرانم التماسش میکردم برگردد و او در یک چشم به هم زدن، گلولههای خمپاره را جا زد و با فریاد #لبیک_یا_حسین شلیک کرد.
💠 در #انتقام سه گلوله تانک که به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشیها را در هم کوبید، دوباره پشت فرمان پرید و بهسرعت برگشت.
چشمش که به من افتاد با دستپاچگی ماشین را متوقف کرد و همزمان که پیاده میشد، اعتراض کرد :«تو اینجا چیکار میکنی؟»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تنها_میان_داعش
#قسمت60
💠 تکیهام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سر پا بایستم و از نگاه خیره عباس تازه فهمیدم پیشانیام شکسته است.
با انگشتش خط #خون را از کنار پیشانی تا زیر گونهام پاک کرد و قلب نگاهش طوری برایم تپید که سدّ #صبرم شکست و اشک از چشمانم جاری شد.
💠 فهمید چقدر ترسیدهام، به رزمندهای که پشت بار تویوتا بود اشاره کرد ماشین را به خط مقدم ببرد و خودش مرا به خانه رساند.
نمیخواستم بقیه با دیدن صورت خونیام وحشت کنند که همانجا کنار حیاط صورتم را شستم و شنیدم عمو به عباس میگوید :«داعشیها پیغام دادن اگه اسلحهها رو تحویل بدیم، کاری بهمون ندارن.»
💠 خون #غیرت در صورت عباس پاشید و با عصبانیت صدا بلند کرد :«واسه همین امروز مقام رو به توپ بستن؟»
عمو صدای انفجارها را شنیده بود ولی نمیدانست مقام حضرت مورد حمله قرار گرفته و عباس بیتوجه به نگرانی عمو، با صدایی که از غیرت و غضب میلرزید، ادامه داد :«خبر دارین با روستای بشیر چیکار کردن؟ داعش به اونا هم #امان داده بود، اما وقتی تسلیم شدن ۷۰۰ نفر رو قتل عام کرد!»
💠 روستای بشیر فاصله زیادی با آمرلی نداشت و از بلایی که سرشان آمده بود، نفسم بند آمد و عباس حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«میدونین با دخترای بشیر چیکار کردن؟ تو بازار #موصل حراجشون کردن!»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه148ازقرآن⚫️
#جز_هشت⚫️
#سوره_انعام ⚫️
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به#شهید_محمد_جواد_کشمیری🖤🖤
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
سلام آقا
نشسته بر رخ ما گرد هجران
بیا دست محبت را
بکش بر چهره ما
که ما
بی تو یتیم و بینواییم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#مهدےجان❤️
تو را آزردهام اما همیشہ #دوستٺ_دارم
نیایدلحظہاےڪہ ازخیالٺ دسٺ بردارم
بہ تاوان گناه من همیشہ #اشڪ مےبارد
بہ چشمٺ معذرٺ خواهے بسیارے بدهڪارم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام آرزوے زمین و زمان✋
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#زندگی_عاشقانه
*عاشــ♥ـقانه هاے مذهبے
تازه عروس بود 👰
شوهرش رفته بود بیرون اولین بار بود که میخواست غذا درست کند 😱
غذایش آش بود 🍵
کلی استرس داشت که ایا غذایش خوب میشود یا نه 😤😰
شوهرش از بیرون می آید باهم سفره را پهن میکنند🙂🙂
شوهر اولین قاشق غذا را میخورد،غذا بی نمک است😱 به همسرش میگوید که یادم رفت پارچ اب را بیاورم برو برایم اب بیاور🙁☹️
خانوم خونه میره اب بیاره🚶♀
در این فاصله شوهر سریع نمکدان را بر میدارد و در غذای همسرش نمک میریزد که مبادا همسرش بفهمد غذایش بی نمک است 🤗🤗
تا می آید به غذای خودش هم نمک بریزد همسرش با پارچ اب می آید😣☹️ و او سریع نمکدان را زمین میگذارد 😶
خانوم غذا را میخورد و خوشحال است که غذایش ایراد ندارد😌😌 و آقا هم همان غذای بی نمک را میخورد😕😢
این خانوم خوشبخت کسی نبود جز
همسر امام خمینی(ره)❤️❤️
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
#سیاست_همسرداری
آقای خانه! 🧔🏻
💠 وقتی به خانه برمیگردید از همسرتان بپرسید که آیا روز خوبی را پشت سر گذاشته یا نه؟! به حرفهایش توجه کنید، اما در مورد کارهایش قضاوت نکنید. با او همدردی کنید، بگذارید هر چه میخواهد گله و شکایت کند.
خانم خانه! 🧕🏻
💠 حتماً هنگام ورود همسرتان به خانه لبخند به لب داشته باشید، حتی اگر کوهی از مشکلات بر دوشتان سنگینی میکند. اصلاً خوب نیست که موقع ورود همسرتان به تلویزیون چسبیده باشید و یا در آشپزخانه یا اتاق پنهان شده باشید!
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#حدیث_عشق
حدیث در مورد سرانجام ناسپاسی
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
هر زنی به شوهرش بگوید من از تو هرگز خیری ندیدم، (ثواب) کارش از بین می رود.
وسائل الشیعه جلد ۱۴ صفحه ۱۱۵
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#حدیث_عشق حدیث در مورد سرانجام ناسپاسی امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر زنی به شوهرش بگوید من ا
#شرح حدیث
✳️ ممکن است تعریف ما از خیر و شر حقیقی نباشد.
همانطور که خداوند در قرآن می فرمایند:
عسی اَن تکرهوا شرّاً و هُوَ خیرٌ لکم..
چه بسا چیزی را شما شر میپندارید ولی آن چیز برای شما خیر است و بالعکس.
❇️ گاهی خیر این نیست که من در آسایش باشم و سختی کشیدن برای من خیر است.
❇️ بخشی از رنج ها را ما خودمان تولید کرده ایم.
به طور مثال اینکه ما نگران حرف مردم هستیم. این خودش تولید زحمات و ناراحتی های فراوانی برای ما می کند.
⭐️ ما باید تسلیم ربوبیت باشیم .
ما باید پذیرای شرایطی که رب برایمان قرار داده باشیم.
اگر داشتیم درست مصرف کنیم و شاکر باشیم.
اگر نداشتیم شاکر باشیم.
❌ اگر به همسرت بگویی من از تو خیری ندیدم اعمالت هبط می شود.
بخاطر خودتان هرگز این حرف را نزنید.
متاسفانه گفتن این جمله برای بعضیها عادی شده.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#خانواده_خوب زمان: دهه سوم ماه محرم ـ سال 92 مکان: تهران - بقعه شیخ عبدالله طرشتی - هیئت محبان الرض
920913-Panahian-Tarasht-KhanevadehKhub-05-18k.mp3
6.81M
#خانواده_خوب
#جلسه_پنجم
استاد #پناهیان
#صوتی
💥ضرورت فکر کردن به هدف زندگی
💥رابطۀ آرامش روحی و فکر کردن به هدف
💥دو راه برای رسیدن به آرامش روحی
«شاکر بودن» «نماز خواندن»
💥هدف تشکیل خانواده، در راستای هدف خلقت
💥رونق بخشیدن به بندگی از راه خدمت به خانواده
💥محبت به خانواده، مهمتر از محبت به دیگران
💥آرایش کردن برای همسر نه برای دیگران
💥اهمیت آراسته بودن زن و مرد در خانه
و...
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
⛔️ پیام های مسموم نفرستید
⇦ به کار بردن جملاتی مانند
✖ کاش ازدواج نکرده بودم
✖ یاخوش به حال مجردها که هرکاری دلشان می خواهدانجام می دهند و...
❌ فقط به رابطه شما لطمه میزند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تنها_میان_داعش
💥 برگرفته از حوادث #حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید #قاسم_سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است.
نویسنده : فاطمه ولی نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت60 💠 تکیهام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سر پا بایستم و از نگاه خیره عباس
#تنها_میان_داعش
#قسمت61
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃
#تنها_میان_داعش
#قسمت_شصت_ویکم
دیگر رمقی به قدمهایم نمانده بود که همانجا پای دیوار زانو زدم، کابوس آن شب دوباره بر سرم خراب شد و همه تنم را تکان داد.
💠 اگر دست داعش به #آمرلی میرسید، با عدنان یا بی عدنان، سرنوشت ما هم همین بود، فروش در بازار موصل!
صورت عباس از عصبانیت سرخ شده بود و پاسخ #اماننامه داعش را با داد و بیداد میداد :«این بیشرفها فقط میخوان #مقاومت ما رو بشکنن! پاشون به شهر برسه به صغیر و کبیرمون رحم نمیکنن!»
💠 شاید میترسید عمو خیال #تسلیم شدن داشته باشد که مردانه اعتراض کرد :«ما داریم با دست خالی باهاشون میجنگیم، اما نذاشتیم یه قدم جلو بیان! #حاج_قاسم اومده اینجا تا ما تسلیم نشیم، اونوقت ما به امان داعش دل خوش کنیم؟»
اصلاً فرصت نمیداد عمو از خودش دفاع کند و دوباره خروشید :«همین غذا و دارویی که برامون میارن، بخاطر حاج قاسمِ که دولت رو راضی میکنه تو این جهنم هلیکوپتر بفرسته!»
💠 و دیگر نفس کم آورد که روبروی عمو نشست و برای مقاومت التماس کرد :«ما فقط باید چند روز دیگه #مقاومت کنیم! ارتش و نیروهای مردمی عملیاتشون رو شروع کردن، میگن خیلی زود به آمرلی میرسن!»
عمو تکیهاش را از پشتی برداشت، کمی جلو آمد و با غیرتی که گلویش را پُر کرده بود، سوال کرد :«فکر کردی من تسلیم میشم؟» و در برابر نگاه خیره عباس با قاطعیت #وعده داد :«اگه هیچکس برام نمونده باشه، با همین چوب دستی با داعش میجنگم!»
💠 ولی حتی شنیدن نام اماننامه حالش را به هم ریخته بود که بدون هیچ کلامی از مقابل عمو بلند شد و از روی ایوان پایین آمد.
چند قدمی از ایوان فاصله گرفت و دلش نیامد حرفی نزند که به سمت عمو برگشت و با صدایی گرفته #خدا را گواه گرفت :«والله تا وقتی زنده باشم نمیذارم داعش از خاکریزها رد بشه.» و دیگر منتظر جواب عمو نشد که به سرعت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تنها_میان_داعش
#قسمت62
💠 در را که پشت سرش بست صدای #اذان مغرب بلند شد و شاید برای همین انقدر سریع رفت تا افطار در خانه نباشد.
دیگر شیره توتی هم در خانه نبود، #افطار امشب فقط چند تکه نان بود و عباس رفت تا سهم ما بیشتر شود.
💠 رفت اما خیالش راحت بود که یوسف از گرسنگی دست و پا نمیزند زیرا #خدا با اشک زمین به فریادمان رسیده بود.
چند روز پیش بازوی همت جوانان شهر به کار افتاد و با حفر چاه به #آب رسیدند. هر چند آب چاه، تلخ و شور بود اما از طعم تلف شدن شیرینتر بود که حداقل یوسف کمتر ضجه میزد و عباس با لبِ تَر به معرکه برمیگشت.
💠 سر سفره افطار حواسم بود زخم گوشه پیشانیام را با موهایم بپوشانم تا کسی نبیند اما زخم دلم قابل پوشاندن نبود و میترسیدم اشک از چشمانم چکه کند که به آشپزخانه رفتم.
پس از یک روز روزهداری تنها چند لقمه نان خورده بودم و حالا دلم نه از گرسنگی که از #دلتنگی برای حیدر ضعف میرفت.
💠 خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا کام دلم را از کلام شیرینش تَر کنم که با #رؤیای شنیدن صدایش تماس گرفتم، اما باز هم موبایلش خاموش بود.
گوشی در دستم ماند و وقتی کنارم نبود باید با عکسش درددل میکردم که قطرات اشکم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش میچکید.
💠 چند روز از شروع #عملیات میگذشت و در گیر و دار جنگ فرصت همصحبتیمان کاملاً از دست رفته بود.
عباس دلداریام میداد در شرایط عملیات نمیتواند موبایلش را شارژ کند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه149ازقرآن⚫️
#جز_هشت⚫️
#سوره_انعام ⚫️
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به#شهید_سید_صالحی🖤🖤
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#اَلسَّلامُعَلَیکَیابَقیَّهالله 🍃🌸🌤
رحمت به روح صائب شیرین سخن که گفت:
عالم پر است از تو و خالی است جای تو؛
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍃🌹
🍃🍃🥀🥀🍃🍃🥀🥀🍃🍃
شبتون پر نور
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══