eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔. هم رأی دادن مهمه و هم درست رأی دادن... اینبار با مشارکت حداکثری، ان شاءالله دولتی عدالتخواه،ضدفساد،مومن،جهادی،انقلابی بسازیم ⚠. مریم رجوی در آخرین اظهاراتش گفته اگر مردم با این شرایط دوباره بیان پای صندوق رأی ، دیگه ما باید بمیریم !!!! 👈👈 رییس گروهک تروریستی کوموله هم گفته مردم پای صندوق رأی نروند تا ما جنگ خیابانی را شروع کنیم!!!!⚠ این جملات نشون دهنده اهمیت این دوره از انتخابات هست. با شرکت در پای صندوق رأی به عمر کثیف منافقین پایان میدهیم و آرامش و امنیت را به مردم و کشور هدیه می دهیم. ✌✌ من رأی میدهم .👈👈 برای حفظ امنیت و اقتدار کشورم مرگ بر منافقین مزدور ⚠ مرگ بر رجوی ملعون ⚠مرگ بر گروهک تروریستی کوموله ⚠ دریغ است ایران که ویران شود .⚠ گرگها زوزه میکشند اما شیران ایران زمین بیدارند.* ✌✌✌✌✌✌✌ *«قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»* 🚨 مریم رجوی سرکرده گروهک منافقین: اگر مردم در سال ۱۴۰۰ در انتخابات شرکت کنند؛ ما همگی باید برویم بمیریم. لطفا نشر حداکثری در همه کانالها و.... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ رازی که باید از فرزندتان مخفی کنید 🚫 اینکه شما هم خیلی غذاهای ناسالم و فست فود دوست دارید: کودکان به سرعت از شما الگوبرداری می‌کنند و برای آنها الگوی غذایی نامناسب نباشید 🚫 اینکه چه مقدار به خاطر تولد فرزندتان آسیب دیده‌اید: گاهی مادرها به خاطر تولد فرزند زیبایی، شغل یا سلامتی خود را از دست می‌دهند. اما نباید این موضوع به گوش فرزندان برسد.چون ممکن است همیشه احساس گناه و عذاب وجدان داشته باشند. 🚫 دعواهایی که باهمسرتان داشته‌اید: به کودکتان نحوه گذشت را بیاموزید نه انتقام‌گیری را 🚫 اینکه چه مقدار نگران آینده و حال فرزندتان هستید: مواظب باشید فرزندتان متوجه این نگرانیها نشوند چون آرامش فکرشان بهم می‌خورد 🚫 مشکلات مالی: صحبت مداوم درباره مشکلات مالی امنیت را از فرزندتان می‌گیرد. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﺍﺵ ﺧﻮﺏ ﺍست ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎی شاد و باهوش بهترند ﺁﻥ ها كه ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ می گردند. ﺁﻥ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﻧﺪ، ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺷﻨﺪ و ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭﻧﺪ، ﻣﻌﺸﻮﻕِ ﻫﻤﺴﺮ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﻣﺎﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ، ﺑﺎ ﯾﮏ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﻏﺬﺍ ﻭ ﯾﮏ ﺩﯾﮓ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﻟﺸﻮﺭﻩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ، ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻭﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ : "ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺷﻤﺎﻫﺎ ﺭﯾﺨﺘﻢ"! ﻣﺎﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻋﻼﯾﻖ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﮐﺘﺎﺏ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ، ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻬﻨﺴﺎﻟﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﻭ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺑﻐﺾ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺭ یکجای ﻏﻤﺒﺎﺭ ﻧمی نشینند ﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻣﻼﻝ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔﻠﻪ ﺍﺯ ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭَﺝ نمی زﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎیی ﮐﻪ " ﺯﻧﺪﮔﯽ" ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﻢ " ﺯﻧﺪﮔﯽ" ﮐﻨﻨﺪ، ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﻨﺪ، ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ تا بزرگ شوند. بیایید اینگونه مادر باشیم. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
👦👶 🔹اگه کودک توجه مثبت والدین و اطرافیان رو نبینه دست به جلب توجه منفی می‌زنه 🔹مثلا: وقتی مشغول بازی با خواهرشه اگه پدر و مادر بهش توجه نکنن و تشویق نشه برای جلب توجه منفی شروع به اذیت خواهرش می‌کنه 🔹پس پدر و مادرای عزیز باید با تشویق‌های بجا، احتمال تکرار کار مثبت فرزندتون رو بیشتر کنید... کارهایی مثل: نوازش، بوسه، بغل کردن یا تشویق گفتاری: آفرین به پسرم که مسواک میزنه باریکلا که با خواهرت بازی می‌کنی. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
Panahian-Clip-ChegooneBayadFarzandemoonRoNamazKhoonKonim.mp3
1.65M
بهترین راهکار برای اینکه بچه هامون رو نمازخون کنیم ⁉️ 🎁تشویق🤔 🔻تنبیه🤔 💥جواب این سوال رو اینجا دریابید👏 استاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
رمان محتوایی ..... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت52 و امین اومد تو...💓 باورم نمیشد.چند بار چشمهامو باز و بسته کردم، خودش بود؛ام
محمد تو گوش امین چیزی گفت که نگاه امین فقط روی محمد موند.👀😥 محمد بالبخند به امین،بابا، مامان و من نگاه میکرد. تو دلم گفتم ✨خدایا خودت کمکم کن.من چکار کنم الان؟😣✨ امین به باباومامان نگاه کرد.بابا به فرش نگاه میکرد ولی نمیدونم فکرش کجا بود. مامان به محمد نگاه میکرد،منم به همه. نمیدونستم باید چکار کنم... محمد بالاخره رفت سمت مامان.گل روی میز گذاشت و روی زمین کنارش نشست. قطره های اشک مامان میریخت روی صورتش.😢محمد دستشو بوسید و فقط نگاهش میکرد.👀😘مامان هم محمد رو نوازش کرد،مثل اون روز که امین رو نوازش میکرد.چند دقیقه ای طول کشید. بابا بلند شد و محمد رو در آغوش گرفت، مثل اون روز که امین رو در آغوش گرفته بود. امین شاهد تمام این صحنه ها بود. نتونست تحمل کنه و رفت تو حیاط. محمد وقتی از بابا جدا شد،به جای خالی امین نگاه کرد،بعد به من نگاه کرد.با اشاره بهش گفتم رفت بیرون.اومد پیش من،آروم و بالبخند گفت: _میدونم خودت هم زندگی داری و باید به شوهرت برسی ولی حواست به زن و بچه های منم باشه.😊 اشکهام جاری شد.گفتم: _محمد، من دیگه نمیتو...😢😥 حرفمو قطع کرد و گفت: _قوی باش زهرا.💎نگو نمیتونم.تو باید بتونی.تا وقتی هست،تا وقتی دشمن داره،تا وقتی تو رکاب امام زمان(عج) اونقدر که اسلام پیروز بشه امثال من و امین باید بریم جنگ. باید باشی.نگو نمیتونم. بخواه کمکت کنه. حرفش حق بود و جوابی نداشتم... فقط از خدا کمک میخواستم.ازش میخواستم بهم توان بده. محمد رفت تو حیاط،پیش امین.خیلی با هم صحبت کردن. بعد از رفتن محمد،امین بهم گفت که _اون شب محمد بهش گفته بود،تا وقتی تو نرفته بودی سوریه من نمیدونستم خانواده م وقتی من میرم چقدر سختی میکشن تا برگردم.حالا هم وقتی من برم تو متوجه میشی.کنارشون باش.😊 مخصوصا زهرا. اگه زهرا سر پا و سرحال باشه،میتونه حال بقیه رو هم خوب کنه. شب بعدش محمد با مریم و ضحی و رضوان که چهار ماهش👶🏻 بود،اومدن... ضحی بزرگتر شده بود و بیشتر میفهمید. یه روز از حضرت رقیه(س)💚بهش گفتم. خیلی تحت تأثیر قرار گرفته بود.منم دیدم شرایط مناسبه بهش گفتم بابا محمدت برای اینکه مراقب حرم حضرت رقیه(س)باشه میره و یه عالمه پیشت نیست.از اون روز به بعد همه ش به محمد میگفت کی میری مراقب حرم حضرت رقیه(س) باشی.👧🏻💚 علی و اسماء و امین هم بودن.طبق معمول مسئولیت مفرح کردن جمع اولش با من بود.کم کم امین هم وارد شد و با محمد کلی همه رو خندوندن.😀😁😂😃😄 محمد فردا بعدازظهر میخواست بره.امین بیشتر حواسش به من بود.منم طبق معمول میکردم.از وقتی امین رفته بود احساس پیری میکردم.ولی الان بیشتر دلم میخواست بمیرم. دیگه تحمل این سختی ها واقعا برام سخت بود.😣 گاهی آرزوی مرگ میکردم بعد سریع میکردم. گاهی به خدا شکایت میکردم که دیگه بسمه،بعد سریع استغفار میکردم. گاهی مستأصل میشدم، گاهی کم میاوردم.کارم مدام ذکر گفتن و استغفار و استغاثه بود.😞😣😖 روز بعد همه ناهار خونه ما بودن.امین زودتر از همه اومد.حال و هوای خونه ما براش جالب بود.خونه ما همه میگفتن و میخندیدن و سعی میکردن وقتی با هم هستن خوش باشن.گرچه لحظات گریه هم داشتیم ولی از . امین تو کارهای خونه و ناهار و پذیرایی کمک میکرد.علی و خانواده ش هم اومدن.مثل دفعه قبل محمد زودتر تنها اومد. اول علی بغلش کرد.چند دقیقه طول کشید.بعد امین بغلش کرد.امین حال و هوای خاصی داشت.دوست داشت جای محمد باشه و بتونه بره سوریه.بعد امین نوبت من شد.دل من آروم شدنی نبود. هیچی نمیگفتم.اشک میریختم بی صدا. فقط میخواستم...😭🤐 ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌸 🌸 🌸 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍👌 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
✨‌نگفته ‌ایم ‌و ندانی که‌چیست ‌در دل ِ‌ما ✨کفایت ‌است ‌بدانی که‌ بی تو آشوب ‌است... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷 🌾🌿🌹🌾🌿🌹🌾🌿🌹🌾🌿🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ‌گــاه کارهـای کوچکــی🌺 کـه برای دیگـران انجـام می‌دهید را متوقـف نکنیــد🌼🍃 گــاهی آن کــارهای کوچـک بزرگتــرین بخــش🌸 قلـــــب آنهـا را اشغـــــال می‌کنـد... سلام روز خوش ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: 👈بر سر با خانواده‌های خود جنگ می‌کنند. 👈 تمایل دارند یکدیگر را دهند. 👈انتظار دارند زندگی مانند کتاب‌ها باشد. 👈 زندگی خود را با دیگران می‌کنند. 👈 دارند رابطه‌شان بسرعت بهبود یابد و شبیه هم رفتار کنند. 👈در مشاجرات، تحت تاثیر قرار می‌گیرند و هیجانی برخورد می‌کنند. 👈در مورد مسائل ساده و پیش پا افتاده می‌کنند. 👈به رابطه همسر خود با خانواده شان می‌کنند. 👈دلتنگ زندگی در می‌شوند. 👈مانند دوران رفتار می‌کنند و هنوز زندگی مشترک را نپذیرفته‌اند. 👈پس از مشاجره از استفاده نمی‌کنند. 👈زمان کمی را سپری می‌کنند. 👈 برای یکدیگر قائل نمی‌شوند. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤨در مقابل همسر بدبین چه باید كرد؟ - در هر موضوعی با همسر خود صادق باشید. - نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خیلی حساس باشید. - در مراودات اجتماعی خود خیلی مراقب باشید به ویژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد. - از رفتارهای تحریک‌آمیز و شبهه‌ناک پرهیز کنید. - در برابر سوالات و کنجکاوی‌های همسر صبوری و خویشتن‌داری نشان دهید. - به روانشناس مراجعه و مشاوره‌های تخصصی دریافت کنید. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد 👇👇 🙃😌😌👇👇🌻 دوستان تا به حال به این فکر کردید که چرا غذای خوب به بچت میدی؟ بدون اجازه ی بچه؟ ✅بهمون دلیل،باید بازی خوب به بچه ت پیشنهاد بدی، به همون دلیل رفتار مودبانه.. مثلا شما فعلا به بچه ت بگو که بچه ی من! روش رفع حاجت اینه اگه یبوست داشتی بهم بگو،ام الامراض هااا ؟؟؟ 👈میگه بچه ی من هنوز سنش به اونجا نرسیده که بهش توضیح بدم ک آقا رفع حاجت این آداب ‼️رو داره... 🔺آخه چه حرفیه میزنی عزیز من؟؟ 🔹وقتی ما میگیم رفتار،یعنی سَبک زندگی.. 🔹وقتی میگیم رفتار یعنی عادت ها... 🔹وقتی میگیم رفتار یعنی شیوه ی از صبح تا به شب نفس کشیدن،نگاه کردن،گوش کردن و همممه چیز.. موسیقی رو هم نامردی نکن پخش نکن تو خونه؟ خب این موسیقی، چیکار میکنه با بچه؟ بعضی از بزرگان موسیقی ، درباره موسیقی، میگن من موسیقی گوش نمیدم، گوشم خراب میشه!!‼️ ✅یعنی هر چیزی گوش نمی‌ده ! به موسیقی که میرسی از تو جیبت برمیداری میریزی تو حلق بچه!! بچه هم بیچاره نشسته تو خونه چیکار باید بکنه الان؟؟؟ راه فرار داره مگه؟؟ چرا موسیقی گوش دادن رو به بچه تحمیل کردین؟؟ چرا این لباس پوشیدنو به بچه تحمیل کردین؟؟ شونصدتا رفتار تو حلقوم بچه دارید تحمیل میکنید؟؟* به یکی دوتا رفتار دینی که رسیدی!! میگی این بچه باید اول متقاعد بشه؟؟ کجای زندگیت اینجوریه؟؟ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
استاد 👇👇 پدر مادرای محترم ❤️ اینقدر که اصرار دارید بچه تون رو بذارید تو مدرسه،علم یاد بگیره ✅✅ده هزار برابر باید اصرار داشته باشید،بچه تون سَبک زندگی درست داشته باشه مدرسه باید اولین کارش،این باشه که بخواد به خانواده کمک کنه بچه رفتارش درست بشه... دیندار میخوای بشی؟یا دانشمند؟ دانشمند بی دین هم میخوای بشی راه همینه. راهی دیگه وجود نداره 💠 آقا یکی هست دین نداره، ولی میخواد زندگی خوبی داشته باشه، با نشاط و قوی و خلاق !!!! 👈برای اینکه اینکارارو بکنه،دانش از آخوندا و خدا پیغمبر نمیخواد که حرف بشنوه!! خُب باشه!!! 🔺دانش تجربی چی میگه؟ 🌀دانش تجربی میگه👈 سَبک زندگیشو اول باید درست کنه✅ 👈هرچی خوشش اومد ،نباید بخوره! 👈هرچی خوشش اومد، نباید بپوشه! 👈رفتاراشو باید بکنه! 🔹اینکارارو.. کنه ! طبق برنامه و آداب!!! خب ☺️ماهم همونو میگیم!!!! دینش هم همینه! غیر دینش هم همینه! راهی نداره... آقا عقل بشر،تجربه ی بشر، رشد کرده دیگه نمیشه زیرآبی رفت... 👈دیگه نمیشه رفتار کرد. نمیشه !!!!!!! ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
bonbast-too-zendegi-vojood-nadare-medium.mp3
3.42M
🛑 بن‌بست تو زندگی وجود نداره! 🌱 همیشه یه راهی هست ... استاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🔰 نمی‌دانم چرا آدمها با یکدیگر حرف نمی‌زنند؟ چرا هنگام ناراحتی سکوت یا قهر می‌کنند؟! باور کنید تمام سوتفاهم‌ها، از همین حرف نزدن‌ها شروع می‌شود! 🖍 به یکدیگر اجازه‌ی حرف زدن بدهیم. بگذاریم مشکلمان را کلمه‌ها حل کنند! باور کنید هیچ چیز به اندازه‌ی حرف زدن روی قلب و احساس و فکر ما تاثیر ندارد! 🌻 کلمه‌ها قدرتی دارند که می‌توانند کوه‌های درون فکر ما را جا به جا کنند و دیوارهای بین ما را از بین ببرند...! 🌸 به یکدیگر اجازه حرف زدن بدهید؛ در این روزگار، افسردگی و سکوت فقط ما را از یکدیگر دور می‌کند! 👤 دکتر شاهین ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
رمان محتوایی ..... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت53 محمد تو گوش امین چیزی گفت که نگاه امین فقط روی محمد موند.👀😥 محمد بالبخند به
فقط میخواستم آروم بشم... حال همه داشت منقلب میشد.😭😢محمد به امین اشاره کرد که منو ببره. امین هم به سختی منو از محمد جدا کرد و برد تو اتاق. روی مبل نشستم.امین هم کنارم نشست. سعی میکرد آرومم کنه ولی من مثل بهت زده ها،هیچ کاری نمیکردم،فقط اشکهام جاری بود.😥😢حال خودمم نمیفهمیدم. رو تحمل میکردم... بدون اینکه به امین توجه کنم بلند شدم و ✨نماز✨ خوندم. برای خودم روضه✨💚 گذاشتم و فقط گریه کردم.😭✨یک ساعت طول کشید تا حالم بهتر شد. تمام مدت امین پیش من بود.محمد در زد و اومد تو.رو به روی من نشست. -ضحی مدام سراغتو میگیره.😒 -الان میام داداش.😔 -زهرا😊 نگاهش کردم. -مثل قوی باش. چشمشون به توئه.وقتی تو خوب باشی، همه خوبن.وقتی حالت بد میشه، فکر میکنن خبریه که حتی زهرا هم حالش بده. -چشم داداش.خیالت راحت.😊😢 نگاهی به امین کرد و رفت سمت در.برگشت و گفت: _خانومم و خانواده ی پدرخانومم اومدن.زودتر بیاین.😊 از سر سجاده بلند شدم و روسری و چادرمو مرتب کردم.از آینه دیدم امین داره نگاهم میکنه.👀💞بهش لبخند زدم و باهم رفتیم پیش مهمان ها. با خوشرویی و شوخی با همه رفتار میکردم.امین تمام مدت حواسش به من بود.حرکات و رفتار منو زیر نظر داشت. حتما براش عجیب بود زهرایی که اونطور گریه میکرد چطوری میخنده. محمد موقع رفتن همه رو به من سپرد و منو به امین.الان دیگه امین معنی حرفش رو خوب میفهمید.☝️ با هر جان کندنی بود محمد رفت... مریم و ضحی و رضوان پیش ما موندن. امین آخرین نفری بود که رفت... مثل همیشه شب سختی بود.😣حضور رضوان 👶🏻نوزاد که نیاز به مراقبت و نگهداری مداوم داشت و ضحی که حالا خانوم شده بود و با وجود دلتنگی بهونه ی بابا نمیگرفت، شرایط بهتر از دفعات قبل بود ولی تو قلب بابا و مامان و مریم و من هیچ فرقی با سابق نداشت.😞😣 فردای اون روز هم امین اومد خونه ما. من و امین،ضحی👶🏻🌳 رو به پارک بردیم. امین گفت: _وقتی سوریه بودم،هر بار که باهات تماس میگرفتم،میگفتی حالت خوبه😒 و از کارهای روزانه ت میگفتی برام عجیب بود.با محمد و علی و بابا هم تماس میگرفتم تا از حال واقعی تو بپرسم.اونا هم میگفتن تو به زندگی عادی که قبلا داشتی مشغولی ولی معلومه که چیزی فرق کرده.😐یه بار که خیلی پاپی علی شدم،گفت زهرا هر غصه ای داشته باشه توی .خیلی حرفشو نفهمیدم.تا دیروز که...😔 ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══