eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
💕زندگی عاشقانه💕
🌹💛🌹💛🌹💛🌹💛🌹💛 #بدون_تو_هرگز #قسمت6 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت ششم: داماد طلبه 🍃با شنیدن این
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت هفتم: احمقی به نام هانیه 🍃پدرم که از داماد طلبه اش متنفر بود ... بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم عقدکنان فوق ساده برگزار کرد ... با 10 نفر از بزرگ های فامیل دو طرف، رفتیم محضر ... بعد هم که یه عصرانه مختصر ... منحصر به چای و شیرینی ... هر چند مورد استقبال علی قرار گرفت ... اما آرزوی هر دختری یه جشن آبرومند بود و من بدجور دلخور ... هم هرگز به ازدواج فکر نمی کردم، هم چنین مراسمی ... 🍃هر کسی خبر ازدواج ما رو می شنید شوکه می شد ... همه بهم می گفتن ... هانیه تو یه احمقی ... خواهرت که زن یه افسر متجدد شاهنشاهی شد به این روز افتاد ... تو که زن یه طلبه بی پول شدی دیگه می خوای چه کار کنی؟... هم بدبخت میشی هم بی پول ... به روزگار بدتری از خواهرت مبتلا میشی ... دیگه رنگ نور خورشید رو هم نمی بینی ... 🍃گاهی اوقات که به حرف هاشون فکر می کردم ته دلم می لرزید ... گاهی هم پشیمون می شدم ... اما بعدش به خودم می گفتم دیگه دیر شده ... من جایی برای برگشت نداشتم... از طرفی هم اون روزها طلاق به شدت کم بود ... رسم بود با لباس سفید می رفتی و با کفن برمی گشتی ... حنی اگر در فلاکت مطلق زندگی می کردی ... باید همون جا می مردی ... واقعا همین طور بود ... 🍃اون روز می خواستیم برای خرید عروسی و جهیزیه بریم بیرون ... مادرم با ترس و لرز زنگ زد به پدرم تا برای بیرون رفتن اجازه بگیره ... اونم با عصبانیت داد زده بود ... از شوهرش بپرس ... و قطع کرده بود ... 🍃به هزار سعی و مکافات و نصف روز تلاش ... بالاخره تونست علی رو پیدا کنه ... صداش بدجور می لرزید ... با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا ... می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون ... 🎯 ادامه دارد... 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت هشتم: خرید عروسی 🍃با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا ... می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون ... امکان داره تشریف بیارید؟ ... 🍃شرمنده مادرجان، کاش زودتر اطلاع می دادید ... من الان بدجور درگیرم و نمی تونم بیام ... هر چند، ماشاء الله خود هانیه خانم خوش سلیقه است ... فکر می کنم موارد اصلی رو با نظر خودش بخرید بالاخره خونه حیطه ایشونه ... اگر کمک هم خواستید بگید ... هر کاری که مردونه بود، به روی چشم ... فقط لطفا طلبگی باشه ... اشرافیش نکنید ... 🍃مادرم با چشم های گرد و متعجب بهم نگاه می کرد ... اشاره کردم چی میگه ؟ ... از شوک که در اومد، جلوی دهنی گوشی رو گرفت و گفت ... میگه با سلیقه خودت بخر، هر چی می خوای ... 🍃دوباره خودش رو کنترل کرد ... این بار با شجاعت بیشتری گفت ... علی آقا، پس اگر اجازه بدید من و هانیه با هم میریم... البته زنگ زدم به چند تا آقا که همراه مون بیان ولی هیچ کدوم وقت نداشتن ... تا عروسی هم وقت کمه و ... 🍃بعد کلی تشکر،گوشی رو قطع کرد ... هنگ کرده بود ... چند بار تکانش دادم ... مامان چی شد؟ ... چی گفت؟ ... 🍃بالاخره به خودش اومد ... گفت خودتون برید ... دو تا خانم عاقل و بزرگ که لازم نیست برای هر چیز ساده ای اجازه بگیرن ... و ... 🍃برای اولین بار واقعا ازش خوشم اومد ... تمام خریدها رو خودمون تنها رفتیم ... فقط خربدهای بزرگ همراه مون بود ... برعکس پدرم، نظر می داد و نظرش رو تحمیل نمی کرد ... حتی اگر از چیزی خوشش نمی اومد اصرار نمی کرد و می گفت ... شما باید راحت باشی ... باورم نمی شد یه روز یه نفر به راحتی من فکر کنه ... 🍃یه مراسم ساده ... یه جهیزیه ساده ... یه شام ساده ... حدود 60 نفر مهمون ... پدرم بعد از خونده شدن خطبه عقد و دادن امضاش رفت ... برای عروسی نموند ... ولی من برای اولین بار خوشحال بودم... علی جوان آرام، شوخ طبع و مهربانی بود ... 🎯 ادامه دارد... 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت نهم: غذای مشترک 🍃اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم ... من همیشه از ازدواج کردن می ترسیدم و فراری بودم ... برای همین هر وقت اسم آموزش آشپزی وسط میومد از زیرش در می رفتم ... بالاخره یکی از معیارهای سنج دخترها در اون زمان، یاد داشتن آشپزی و هنر بود ... هر چند، روزهای آخر، چند نوع غذا از مادرم یاد گرفته بودم ... از هر انگشتم، انگیزه و اعتماد به نفس می ریخت ... 🍃غذا تفریبا آماده شده بود که علی از مسجد برگشت ... بوی غذا کل خونه رو برداشته بود ... از در که اومد تو، یه نفس عمیق کشید ... - به به، دستت درد نکنه ... عجب بویی راه انداختی ... 🍃با شنیدن این جمله، ژست هنرمندانه ای به خودم گرفتم ... انگار فتح الفتوح کرده بودم ... رفتم سر خورشت ... درش رو برداشتم ... آبش خوب جوشیده بود و جا افتاده بود ... قاشق رو کردم توش بچشم که ... 🍃نفسم بند اومد ... نه به اون ژست گرفتن هام ... نه به این مزه ... اولش نمکش اندازه بود اما حالا که جوشیده بود و جا افتاده بود ... 🍃گریه ام گرفت ... خاک بر سرت هانیه ... مامان صد دفعه گفت بیا غذا پختن یاد بگیر ... و بعد ترس شدیدی به دلم افتاد ... خدایا! حالا جواب علی رو چی بدم؟ ... پدرم هر دفعه طعم غذا حتی یه کم ایراد داشت ... 🍃- کمک می خوای هانیه خانم؟ ... با شنیدن صداش رشته افکارم پاره شد و بدجور ترسیدم ... قاشق توی یه دست ... در قابلمه توی دست دیگه ... همون طور غرق فکر و خیال خشکم زده بود ... با بغض گفتم ... نه علی آقا ... برو بشین الان سفره رو می اندازم ... 🍃یه کم چپ چپ و با تعجب بهم نگاه کرد ... منم با چشم های لرزان منتظر بودم از آشپزخونه بره بیرون ... - کاری داری علی جان؟ ... چیزی می خوای برات بیارم؟ ... با خودم گفتم نرم و مهربون برخورد کن ... شاید بهت سخت کمتر سخت گرفت ... - حالت خوبه؟ ... - آره، چطور مگه؟ ... - شبیه آدمی هستی که می خواد گریه کنه ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم و با همون اعتماد به نفس فوق معرکه گفتم ... نه اصلا ... من و گریه؟ ... 🍃تازه متوجه حالت من شد ... هنوز فاشق و در قابلمه توی دستم بود ... اومد سمت گاز و یه نگاه به خورشت کرد ... چیزی شده؟ ... 🍃به زحمت بغضم رو قورت دادم ... قاشق رو از دستم گرفت ... خورشت رو که چشید، رنگ صورتم پرید ... با خودم گفتم: مردی هانیه ... کارت تمومه ... 🎯 ادامه دارد... 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
# حی_بودن با وجود خونه تکانی و خستگی . برای استقبال از همسری شیرینی پختم و جمله عاشقانه کنارش 😍 ✍ آفرین به شما خدا قوت 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 بانو هزاراڹ گل بهاری هزاراڹ بوسه وبهترین شادباش ها تقدیمت چراکه تو یا مادری یا مادرميشوی یا مادری ميکني و مهر ميبخشي توفیری ندارد مهم وجود توست ڪه عاشقي فداکاری 💕پیشاپیش روزت مبارڪ💕 @zendegiasheghane_ma
💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹 ✴️ دوشنبه 👈6 اسفند ۹۷ 👈25فوریه2019👈19جمادی الثانی ۱۴۴۰ 🕌مناسبت های اسلامی. ازدواج حضرت عبدالله و آمنه و حمل آمنه علیها سلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم درشب جمعه. 👩❤️👩حکم مباشرت امشب . مباشرت به قصد فرزند دار شدن خوب و فرزند حاصل از ان دهانی خوشبو دارد بسیار مهربان و دل رحم و سخاوتمنداست ان شاءالله. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 💞 @zendegiasheghane_ma
❤️صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها ✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ 🌸اَللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها ✨ اَللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ. التمــاس دعا شبتون خوش @zendegiasheghane_ma
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 بنده ی من ✨ سوگند بـہ حق خودم✋ ڪہ دوسـتَتـــ دارم♥️ پــس☝️ بـه حق من بر تو🍃 تـنـها مـَرا دوسـت بِـدار.💫 📚ارشادالقلوب،ج1،ص171 الهی قلبتون منور به نور عشق خدا باشه همیشه التماس دعا یاعلی 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️💕❤️💕❤️💕❤️💕❤️💕 دل های شڪستہ هسٺ مجذوبِ حسین آواره ے ایوانِ طلا ڪوبِ حسین وقتش شده تا بہ ڪربلایش برسم صبح اسٺ و سلام مےدهم رو بہ حسین 🌷 💞 @zendegiasheghane_ma
💛به روی انورمهدی منتظرصلوات 💚به آن ذخیره حق هرچه مستمر صلوات 💛به یمن مقدم آن منتقم که درعالم 💚کندحکومت الله مستقرصلوات السلام علیک یا ابا صالح المهدی 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وعرض ادب🌷 ان شاءالله همگی روز خوبی داشته باشید🌷 خیر مقدم عرض میکنم به بزرگوارانی که تشریف اوردن به کانال زندگی عاشقانه🌹 🌹تشکر ازاینکه هستید🌷 حضور شما خوبان خدا قوت قلب برای ما 🌹عاقبتتون بخیر ان شاءالله🌸 🌹ان شاءالله که همگی هرجا هستید🌷 🌸دست حضرت زهراس به همراه خودتون خانوادهاتون باشه ان شاءالله🌷 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞 مامانهای گل💜 خانمهای عزیز❤️ مهربونها❤️ قلبهای تپنده خانه ها❤️ بمب انرژی همسران❤️ آرامش قلب فرزندان❤️ روزتون مبااااااارک❤️🌹❤️🌹 💞 @zendegiasheghane_ma
شیرین سرشتش میکند خوش‌سرنوشتش میکند هرکس که با زهرا بود اهل بهشتش میکند 👏👏👏 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 👏👏👏👏👏👏 ولادت خجسته بانوی مهر و آفتاب مبارک 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#همسرداری وقتی همسرتان اشتباه می‌کند به او نگویید:"دیدی گفتم..." چرا که، اگر از اشتباه كردن در حضور شما هراس داشته باشد؛ شک نكنيد به تدريج از شما دور خواهد شد ودیگر چیزی از او نخواهید شنید @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#ویژه_ولادت_حضرت_زهرا #قسمت_دوم 💠زهـــ‹ویژه ولادت›ــــرا شــنـاســے💠 قـسـمـت↫ دوم ‌⚜ازدواج پیامبر
(س) 💠زهـــ‹ویژه ولادت›ــــرا شــنـاســے💠 قـسـمـت↫ ســوم ‌⚜دوری نبی گرامی(ص) از خدیجه(س) 💓جبرئیل امین نزد رسول خدا(ص) آمد و به وی عرض کرد که: یا محمد، خداوند ِعلیَ اعلا سلامت می‌رساند و به تو فرمان می‌دهد که به مدت چهل شبانه روز از همسرت، خدیجه، دوری گزینی. ⭐️ این موضوع بر رسول حق(ص) گران آمد; زیرا با علاقه‌ی فراوانی که به خدیجه می‌داشتند، چهل روز دوری مدتی طولانی بود. 💓پس رسول خدا(ص) چهل شبانه روز را به همین ترتیب دوری گزیدند; درحالیکه روزها را روزه می‌گرفتند و شب ها را به عبادت و شب زنده داری می‌گذراندند.. 🌟وقتی که چهل شبانه روز به انجام رسید، جبرئیل فرود آمد و گفت: 《ای محمد، پروردگار علیَ اعلا سلامت می‌رساند و امرت می‌فرماید که خود را برای تحیت و تحفه ی او آماده سازی》 📚 منبع: کتاب فاطمه الزهرا من المهد الی الحد. @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕زندگی عاشقانه💕
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 #خانه_تکانی #قسمت7 بسم الله الرحمن الرحیم #خانه_تکانی_دل_جسم_خانه دل❤️ منزل💙 جس
سلام علیکم دل❤️ منزل💙 جسم💚 روز ❤️❤️ ❤️ خداوند خصیصه بخشش و انفاق را در وجود ما قرار داده تا به کمال برسیم. مردها اولین انفاق شان ، رفتن به سرکار و تهیه حداقل مایحتاج زندگی هست و زن ها هم اولین انفاق شان استفاده درست از آنهاست. هر کاری که با رضایت خدا و برای خدمت به خلق خدا باشد خودش انفاق هست حالا وقتی این انفاق جهاد هم حساب بشه عجب تجارتی برای خانم هاست؛ "همسرداری". از نعمت انفاق شده جمهوری اسلامی ایران بهره مند هستیم. خدا را شکر کنیم بر امنیتی که سربازان گمنام این مملکت برای ما انفاق میکنند و خاطره شهدا را برای فرزندانمان نقل کنیم. ❤️❤️❤️❤️❤️ کار کردن با خنده و شوخی و کمک هم بودن بزرگترین انفاق یک خانواده خوشبخت به همدیگر هست. این روزها تهیه مایحتاج خانواده انجام میشه ولی چه خوبه همون ها را کادو کنیم و به همدیگر بدهیم . این خودش یک انفاق هست در حق اهل خانه. امشب به مناسبت میلاد فرخنده مادرسادات یه جشن ساده و کوچیک داشته باشید❤️🌹 💙💙💙💙💙 💚 امروز درست کردن یک وعده غذای متفاوت، خوشمزه و سالم، حال و هوای یه روز خوب و شور و نشاط را منتقل میکند و انفاقی هست در جهت تحکیم روابط عاطفی. استفاده از سبزی خوردن کنار غذا مصلح غذاهای سرد هست و برکت و روشنی بخش چشم ها . 💚💚💚💚💚 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 توی يه جنگی زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بود که داشتن ميجنگيدن ( سوره حشر) مسلمانان خواستن برن بجنگند خداوند طوری قرار داد که حتی اگر مسلمين به یاری پیامبر نيايند، جنگ بدون هيچ جنگيدنی پيروز شد. غنيمتها رو که به دست اوردن خداوند گفت تمام درختهای خرما رو بزن غنيمتی نيست که بين مسلمانان تقسيم بشه بهش ميگن فی که فقط به خدا و رسول خدا ميرسه که ميتونند انجام بدن بعد رسول خدا تصميم گرفتند که بين مهاجرين پخش بشه و بعد مهاجرينی که نياز داشتند بخشش کردند اينجا ميشه ايثار. ما در سوره انسان هم داريم که ميگه به مسکين و اسير و يتيم برس. ما در نظم يک فکر کنم گفتيم بعضيها يتيم هستند و نياز به اکرام دارند نه اينکه ميگيم يتيم يعنی کسی که پدر و مادرش رو از دست داده از چی از خيلی از مواردی که نداشتند و ندارند اونها يتيم هستند وقتی ما به اونها برسيم يعنی ما بلوغ عاطفی رو دارا هستيم وقتی ما شايسته داشتن چيزی باشيم همون چيز رو از خودمون ايثار بکنيم مرحله بالاتر از گذشت⬅️ ايثار رو بکنيم ميشه بلوغ عاطفی. هی برای خودتون دوره کنيد پيوند ساز، محبت فقط نيست الان عاطفه توی سبک زندگی ما ميشه محبت. ولی عاطفه، بلوغ عاطفی نیست و بلوغ، درجه بالاتر هستش مثلا شهدا وقتی از جان خودشون ميگذرند چون جان عزيزترين گوهریه که آدم داره وقتی از جان خودش ميگذره يعنی درجه بالای ايثار رو داره درجه بالای بلوغ عاطفی رو داره. چون بلوغ عقلی مقدمه بلوغ عاطفی هستش بحث معامله رو هم بهتون گفتم تو همسرداری محبت يک طرفه هستش. گفتیم نميشه گرو کشی بکنيم ما بعضی وقتها که بلوغ عقلی نداريم ميريم حتی به يک سری شهوتها کشيده ميشيم حتی مياييم کفار رو بهشون علاقه پيدا ميکنيم ميگيم از روی عاطفه هستش محبت ما بلوغ عاطفی پيدا کرديم مثلا ميريم يک بازيگر خارجی رو بهش محبت پيدا ميکنيم يا مثلا يک خواننده رو محبت پيدا ميکنيم ميگيم ما بلوغ عاطفی داريم ولی چون از روی بلوغ عقلی نبوده اين به بلوغ عاطفی نرسيده مقدمه بلوغ عاطفی، بلوغ عقلی هست که حالا قبل از بلوغ عقلی هم بلوغ تکليفی بود. توی دوره های رشد که گفتيم اين هم هستش چونکه خيلی از بلوغ های عاطفی ما اين هم هستش که کارهای عاطفی ما با مقدمه بلوغ عقلی نيست. شروعش با عشق هست ولی آخرش با تنفر. خيلی از ازدواج های ما شروع خيلی خوبی هيجان سر و صدا و عروسی و فلان بيا ببين چه عاشق بازی آخرش ميبينی چی از هم جدا شدن چون مقدمه اش بلوغ عقلی نبوده. @jalasaaat ارسال مطلب ✅ کپی ⛔