#آقایان_بخوانند
❤️🍃❤️
#آقایان_بخوانند
#ازدواج💍
‼️هر وقت بهش میگم #زن_بگیر
👈همش میگه: دختر خوب نیست!
من یه دختری می خوام پاک باشه
آفتاب و مهتاب ندیده باشه
بساز و مهربون باشه😇
‼️بهش گفتم:
خب تو که چنین دختری رو میخوای برای ازدواجت؟💍
پس خودت چی؟
#آقایانی که دنبال #همسر_فاطمی
میگردن
⁉️خودشون #علی_وار #زندگی می کنن؟
مواظب رفتارهامون باشیم الگوهامون رو اهل بیت قرار بدیم👌
💞 @zendegiasheghane_ma
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁
ویژه #عقد_کرده_ها
#نامزدها
📌مجردها بدانند:
"به تغییر دادنش دل خوش نکنید!"
👈 در دوران نامزدی بهتر است برای اندیشیدن به اینکه نامزد تان را به فرد دلخواهتان تبدیل کنید او را همان گونه که هست بپذیرید و برای ادامه دادن رابطه و به سرانجام رساندنش برنامه ریزی کنید.
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان #ماهواره استاد #عباسی_ولدی #قسمت18 📡 ابعاد فروپاشی خانواده در برنامههای
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
استاد #عباسی_ولدی
#قسمت19
📡 ابعاد فروپاشی خانواده در برنامههای ماهوارهای
5⃣1⃣ ترویج تفکّر تغییرزمانه برای ترویج عادات غیرمتعارف
🔹یکی از اصلیترین راهکارهای این شبکهها 📺برای تحمیل فکر خود، تغییر نگاه 👀مخاطبان به پایبندیهای ملّی و مذهبی است. این شبکهها به طور مستقیم و غیرمستقیم در پی القای این فکر انحرافی📛 هستند:
1⃣از آن جایی که زمانه تغییر کرده، باید آداب و عقاید هم تغییر کند.
2⃣ خویشتنداری و عفاف در ارتباط با جنس مخالف، تفکّری است که تاریخ مصرف آن گذشته و دیگر برای این زمانه قابل تجویز نیست.
3⃣ حسّ خودخواهی مردان و حسادت زنان بوده که در طول تاریخ، مردان و زنان را محدود به خانواده کرده است. حالا که فرهنگ مردم رشد کرده و از اسارت این خودخواهیها و حسادتها بیرون آمدهاند، تاریخ عمل کردن به آن اندیشههای عقب مانده، به اتمام رسیده است.
🔸شبکههای ماهوارهای📡 برای داغ کردن تنور این رقابت، به شکل معناداری به مقولۀ حجاب حمله کرده، آن را مایۀ عقبماندگی زنان معرّفی میکنند. شبکۀ «من و تو⛔️»، در برنامه ای به نام «دکتر کپی»، حجاب را مورد تمسخر قرار داده، آن را مانعی در مسیر پیشرفت زنان جلوه میدهد. در این برنامه، ضمن مقایسۀ وضعیت حجاب در کشورهای اروپایی و پیشرفته با کشورهای جهان سومی مانند سودان، عربستان و سومالی، حجاب را علّت عقبماندگی این کشورها میداند و بیبند و باری📛 موجود در کشورهای اروپایی را یکی از علل پیشرفت غرب😈 معرّفی میکند.
🔹این شبکهها📺 با شگردهای خاصّ رسانهای، افرادی را که در بند این تقیّدات هستند، انسانهایی عقبمانده و متحجّر معرّفی میکنند که نیاز به درمان دارند. چهرهای که این شبکهها از انسان اینچنینی ترسیم میکنند، به قدری زشت است که کسی دوست ندارد مانند آنها باشد.
🔸جالب این جاست که غرب، خود به این نتیجه رسیده که آموزههای ناب اسلامی، موجب استحکام بنیان خانواده 👨👨👧👦است؛ امّا باز هم در تبلیغات رسانهای📢 خود، این احکام را متحجّرانه معرّفی میکند.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 93-96
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
استاد #عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasival
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت28 #فصل_چهارم می خواستم گریه کنم. گفت: «مگر چه کار کرده ایم که
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت29
#فصل_چهارم
اگر دوستم نداری، بگو. باور کن بدون اینکه مشکلی پیش بیاید، همه چیز را تمام می کنم.»
همان طور سر پا ایستاده و تکیه ام را به رختخواب ها داده بودم. صمد روبه رویم بود. توی تاریکی محو می دیدمش. آهسته گفتم: «من هیچ کسی را دوست ندارم. فقطِ فقط از شما خجالت می کشم.»
نفسی کشید و گفت: «دوستم داری یا نه؟!»
جواب ندادم. گفت: «می دانم دختر نجیبی هستی. من این نجابت و حیایت را دوست دارم. اما اشکالی ندارد اگر با هم حرف بزنیم. اگر قسمت شود، می خواهیم یک عمر با هم زندگی کنیم. دوستم داری یا نه؟!»
جواب ندادم. گفت: «جان حاج آقایت جوابم را بده. دوستم داری؟!»
آهسته جواب دادم: «بله.»
انگار منتظر همین یک کلمه بود. شروع کرد به اظهار علاقه کردن. گفت: «به همین زودی سربازی ام تمام می شود. می خواهم کار کنم، زمین بخرم و خانه ای بسازم. قدم! به تو احتیاج دارم. تو باید تکیه گاهم باشی.» بعد هم از اعتقاداتش گفت و گفت از اینکه زن مؤمن و باحجابی مثل من گیرش افتاده خوشحال است.
قشنگ حرف می زد و حرف هایش برایم تازگی داشت.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
عمری است ...
در هوای خودتـ❤️ـ گریه می کنی
عمری است ...
با نوای خودت گریه می کنی
گاهی کنار ...
تربت مخفی مادرتـ❤️ـ
بر خاک ...
آشنای خودت گریه می کنی
شب های جمعه ...
زائر شش گوشه می شوی
با یاد ...
کربلای خودتـ❤️ـ گریه می کنی
#شب_جمعـــه
#امام_زمــ💔ــان
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
شبتون مهدوی
💞 @zendegiasheghane_ma
#جمعـــه_نوشت
✍سماور می جوشــد...
و دلِ مضطربِ من نیـــز!
میرسم به این فراز ....
مَتى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مائِكَ فَقَدْطالَ الصَّدى
(... تشنگی مان طولانی شده! )
...راستی...'نیامدنت" عجب دردی شده!
مگر در زمین دردی هم بوده؛
که هـــزار سال طــــول بکشد؟
💫 چقدر تشنه ام!
خیلی وقت بود؛ که حتی یک استکان هم از یادت سر نکشیده بودم!
تمامِ جانم خشک شده...
دیگر جوانه ای، میان قلبم، سبز نمی شود!
جوانه ای از جنس مِهر، گذشت، صداقت، تواضع و ...
راستش را بخواهی؛ مثل زمینی قحطی زده، ترک برداشته ام!
* * *
☕️ چایِ جمعه دَم کشیـــد!
کاش میشد، یک استکانش را با عطر حضور تو سر کشید....
چقدر تشنگی مان طول کشید و نفهمیدیم!
#یا_مهـــــدی(عج)
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
💞 @zendegiasheghane_ma
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
#صلــواتخاصهامامــزمــاندرروزجمعــه
♥السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ
♥السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ
♥السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ
وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ
♥السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ
♥ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ
♥السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ
♥السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ
♥السَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
♥السَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ
♥السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ
أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ،
وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ♥
وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ
لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ
يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ ♥صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ
هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ💔 وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ
عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ
وَ أَنْتَ يَا مَوْلايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ
وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.♥
💞 @zendegiasheghane_ma
خدا #دختـ♥️ـر را آفرید...
لبخندے زد و در گوشش
اینچنین زمزمه ڪرد:
حواستــ به حسادتــ مـ🌙ـاه باشد!
مراقبــ باش نورتــ خورشیـ☀️ـد را نیازارد!!!
از کنار رود که رد شدے ڪمی از
پاڪے اتــ به اوببخش!
به کوه کہ رسیدے قدرے غرور
به قله هایش قرض بده!!!😌
و بدان ...
"زیبایے، نورانیتـ، پاکی و غرورتــ"
همه در گرو داشتن آن
گنجےستــ که در
ڪــوله بارتــ
نهان کردم.
😇💎
آرے...
خدا؛ مشتے حیا
بدرقه راهش ڪرده بود!
بــانو بڪوش که در ڪلاس بندگے
از خدایتــ بیستــ بگیری... .💚
#چادرانه
💞 @zendegiasheghane_ma
🔰 پوستر جدید سایت رهبرانقلاب از لقب اخیر آیتالله خامنهای به حاج قاسم: سپهبد سلیمانی قویترین فرمانده مبارزه با تروریسم بود.
💞 @zendegiasheghane_ma
امام_زمانم
#جمعهها راهمه ازبس کهشمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بسکههرجمعه #غروب آمدودلگیرمکرد
دل بهدریای غـم و غصه سپــردم بی تو
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غروب_جمعه
💞 @zendegiasheghane_ma
#حجـــــاب
💢من حجابم را #دوست_دارم😍
چه كسي گفته چادريها عطر نميزنند؟؟ حتماً چادر را خوب نديده است😉؟حتماً چادر را خوب #نبوئيده است؟
💢چادري ها زيبا ترين👌 عطر هاي جهــان را در پر چادرشان دارند!
💢چادر بوي عظمت و بزرگي ميدهد..
يعني تو با يك ملكـه👑رو به رو هستي!
💢چادر بوي اطمينان و امنيت ميدهد😌
يعني فرزند زهــــرا در مقابل تو ايستاده است !
💢چادر بوي مهرباني و عطوفت ميدهد
يعني آرامش فكر و ذهن💭 جوانان كشورم🇮🇷 برايم مهم است !
💢چادر بوي صداقت و وفاداري ميدهد!
يعني زيبايي هاي من به نام يك_نفر ديگر سند خورده است.
💢چادر بوي حياوعفت ميدهد!
يعني نگاه👀 فكرت را كنترل كن
💢 چادر را بو كن، عطر زهـــرا اين ريحانه بهشتي را استشمام كن😌،خوش به حالت كه ميراث دار حجب و حياي فاطمه هستي👌!
سفير عفت فاطمه...
♨️از اين پس چادرت را با #نيّت سر كن...
#خواهرم_حجاب و چادر يادگار وارث #حضرت_زهراست🌸
#چادرانه
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
#حی_شدم
اینم از سالاد امشب من امیدوارم اقامون بپسنده😅❤️
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت29 #فصل_چهارم اگر دوستم نداری، بگو. باور کن بدون اینکه مشکلی پیش
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت30
#فصل_چهارم
همان شب فکر کردم هیچ مردی در این روستا مثل صمد نیست. هیچ کس را سراغ نداشتم به زنش گفته باشد تکیه گاهم باش. من گوش می دادم و گاهی هم چیزی می گفتم. ساعت ها برایم حرف زد؛ از خیلی چیزها، از خاطرات گذشته، از فرارهای من و دلتنگی های خودش، از اینکه به چه امید و آرزویی برای دیدن من می آمده و همیشه با کم توجهی من روبه رو می شده، اما یک دفعه انگار چیزی یادش افتاده باشد، گفت: «مثل اینکه آمده بودی رختخواب ببری!»
راست می گفت. خندیدم و پتویی برداشتم و رفتم توی آن یکی اتاق، دیدم خدیجه بدون لحاف و تشک خوابش برده. زن برادرهای دیگرم هم توی حیاط بودند. کشیک می دادند مبادا برادرهایم سر برسند.
ساعت چهار صبح بود. صمد آمد توی حیاط و از زن برادرهایم تشکر کرد و گفت: «دست همه تان درد نکند. حالا خیالم راحت شد. با خیال آسوده می روم دنبال کارهای عقد و عروسی.»
وقتی خداحافظی کرد، تا جلوی در با او رفتم. این اولین باری بود بدرقه اش می کردم.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت31
#فصل_پنجم
در روستا، پاییز که از راه می رسد، عروسی ها هم رونق می گیرند. مردم بعد از برداشت محصولاتشان آستین بالا می زنند و دنبال کار خیر جوان ها می روند.
دوازدهم آذرماه 1356 بود. صبح زود آماده شدیم برای جاری کردن خطبه عقد به دمق برویم. آن وقت دمق مرکز بخش بود. صمد و پدرش به خانه ما آمدند. چادر سرکردم و به همراه پدرم به راه افتادم. مادرم تا جلوی در بدرقه ام کرد. مرا بوسید و بیخ گوشم برایم دعا خواند. من ترک موتور پدرم نشستم و صمد هم ترک موتور پدرش. دمق یک محضرخانه بیشتر نداشت. صاحب محضرخانه پیرمرد خوش رویی بود. شناسنامه من و صمد را گرفت. کمی سربه سر صمد گذاشت و گفت: «برو خدا را شکر کن شناسنامه عروس خانم عکس دار نیست و من نمی توانم برای تو عقدش کنم. از این موقعیت خوب بهره ببر و خودت را توی هچل نینداز.»
ما به این شوخی خندیدیم؛ اما وقتی متوجه شدیم محضردار به هیچ عنوان با شناسنامه بدون عکس خطبه عقد را جاری نمی کند، اول ناراحت شدیم و بعد دست از پا درازتر سوار موتورها شدیم و برگشتیم قایش. همه تعجب کرده بودند چطور به این زودی برگشته ایم. برایشان توضیح دادیم. موتورها را گذاشتیم خانه. سوار مینی بوس شدیم و رفتیم همدان.
عصر بود که رسیدیم. پدر صمد گفت: «بهتر است اول برویم عکس بگیریم.»
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma