eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات اربعین ۹۷ بود بعد از روز پیاده روی رسیدیم نجف، ما که سال های گذشته گنبد حرم مولا رو از توی کوچه پس کوچه های فرعی فقط میتونستیم ببینیم و جلوتر نمیشد رفت ، سال عجیبی بود. ساعت ۱۰ صبح رسیدیم نجف خیابون منتهی به حرم خیلی خلوت بود، مدام ذکر لبم بود أبانا.انقد اون حدیث برام محکم و قابل باور شده بود حس دختری رو داشتم که داره به پدرش میرسه. هی بغض میکردم که پیامبر خودشون گفتن شما پدر مایی😭آهسته آهسته جلو رفتیم. اول یکم توی صحن نشستیم، همونجاییکه قالی پهن کردن نرسیده به کفشداری ها. قرآن رو تو دست گرفته بودم لابلای اشکا آیات رو می‌خوندم به معنی نگاه میکردم تا اینکه گفتن پاشیم بریم داخل. براحتی رفتیم داخل، شلوغیش به حدی کم بود که حتی زیر قبه هم با آرامش میشد رفت ولی از همون فاصله رد شد بدون دست زدن به شبکه های ضریح. روبروی ضریح وایسادم زیارت نامه دستم بود شروع کردم به خوندن. دیدم خادما دارن زائرا رو راهنمایی میکنن که محوطه ی ضریح رو تخلیه کنن میخوان درهارو ببندن اونجارو تطهیر کنن. یهو یه نور امیدی تو قلبم جوونه زد که اگه بری پشت در وایسی شاید بتونی بعد از باز شدن راحت بری ضریح رو در آغوش بگیری، باز به خودم گفتم انقد الان شلوغ بشه همه به همین فکر میمونن اینجا. رفتم نشستم. چند دقیقه نگذشت که دلم طاقت نیاورد بلند شدم گفتم میرم پشت اون یکی در که ورود به سمت ضریح از اونجاست، میبینم اگه خیلی شلوغ بود برمیگردم. رفتم دیدم فقط ۶ یا ۷ نفر وایسادن. چند دقیقه نگذشت درها باز شد ، انگار درهای بهشت بود که داشت باز میشد . وقتی دستم به شبکه های ضریح کشیده شد حس میکردم روح تو جسمم نیست😭 چندثانیه ای بیشتر نبودم داشت شلوغ میشد رفتم یه کنج دنج همون زیر قبه پیدا کردم وایسادم همونجا ، یه دل سیر نگاه کردم به ضریح. این اولین باری بود که ضریح مولا رو میدیدم. ما روز اربعین امسال شکوه پیش شما میاریم مولا، که داغ دل مارو هیچکس جز شما نمیتونه تسکین بده   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان با توجه به محتوای نامناسب بعضی کانالهای سرگرمی؛ به راحتی میتونید خودتون و از مطالب این کانال استفاده کنید👌 💥 پیشنهاد
💥 برگرفته از حوادث خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است. نویسنده : فاطمه ولی نژاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت80 💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش ا
💠 دیدن عباس بی‌دست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش می‌لرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش می‌شکست و می‌دیدم در حال جان دادن است. زن‌عمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفس‌شان بند آمده بود. 💠 زن‌عمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لب‌هایی که به‌سختی تکان می‌خورد (علیهاالسلام) را صدا می‌زد. حلیه بین دستانم بال و پر می‌زد، هر چه نوازشش می‌کردم نفسش برنمی‌گشت و با همان نفس بریده التماسم می‌کرد :«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!» 💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و می‌دیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه می‌شکافد که چشمانش را با شانه‌ام می‌پوشاندم تا کمتر ببیند. هر روز شهر شاهد بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده می‌شدند یا از نبود غذا و دارو بی‌صدا جان می‌دادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل شهر که همه گرد ما نشسته و گریه می‌کردند. 💠 می‌دانستم این روزِ روشن‌مان است و می‌ترسیدم از شب‌هایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپاره‌باران را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم. شب که شد ما زن‌ها دور اتاق کِز کرده و دیگر در میان نبود که از منتهای جان‌مان ناله می‌زدیم و گریه می‌کردیم. ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی می‌کردیم. همه برای عباس و عمو عزاداری می‌کردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم می‌سوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه می‌بردم. 💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظه‌ای از آتش تب خیس عرق می‌شدم و لحظه‌ای دیگر در گرمای ۴۵ درجه طوری می‌لرزیدم که استخوان‌هایم یخ می‌زد. زن‌عمو همه را جمع می‌کرد تا دعای بخوانیم و این توسل‌ها آخرین حلقه ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلی‌کوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند. 💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو درد کشیدند و غریبانه جان دادند. دیگر حتی شیرخشکی که هلی‌کوپترها آورده بودند به کار یوسف نمی‌آمد و حالش طوری به هم می‌خورد که یک قطره از گلوی نازکش پایین نمی‌رفت. 💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه می‌چرخید و کاری از دستش برنمی‌آمد که ناامیدانه ضجه می‌زد تا فرشته نجاتش رسید. خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفته‌اند هلی‌کوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به ببرند و یوسف و حلیه می‌توانستند بروند. 💠 حلیه دیگر قدم‌هایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلی‌کوپتر هزار بار جان کندم. زودتر از حلیه پای هلی‌کوپتر رسیدم و شنیدم با خلبان بحث می‌کرد :«اگه داعش هلی‌کوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت می‌بری، چی میشه؟»... ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
🍃 🍃 🍃 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به🖤   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
🍂نشسته غرق تماشای شیعیان خودش 🍂کسی نیامده جز او سر قرار خودش 🍂چه انتظار عجیبیست اینکه شب تا صبح 🍂کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش تعجیل در ظهور مولا صلوات 🌴🍃🌹🌴🍃🌹🌴🍃🌹🌴🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و عرض خیر مقدم به اعضای جدید😊😍 در خانواده زندگی عاشقانه تلاش میکنیم تا در کنار هم نکات مهم و مطالب اساسی رو درباره حفظ خانواده و همسرداری یاد بگیریم تا هم زندگیهامون رو شیرین تر کنیم و هم به یاری خدا بنیان خانواده رو که مورد هجوم کامل غربیها قرار گرفته تا نظام اسلامی رو تحت تاثیر قرار بده؛ محکم کنیم. در این راه و مسیر نیتمون رضای خداست و با توکل به خدا و مدد از صاحب امرمون مولا امام زمان ( عج) پیش میریم.😊   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕زندگی عاشقانه💕
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان #ماهواره #قسمت37 📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره ب
استاد 📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل3️⃣ : بهانه هایی شبیه دلیل (توجیهات سطحی) 1️⃣ شبکه های دینی و مذهبی 🔸عدّه‌ای از مردم با دستاویز قرار دادن توجیهات سطحی، راه ورود این پدیدۀ خطرناک📛 را به خانواده، باز می‌کنند؛ توجیهاتی مانند تماشای شبکه‌های📺 مذهبی، برنامه‌های علمی، مطّلع شدن از اوضاع دنیا و ... . 🔹نمی‌توان انکار کرد که در میان شبکه‌های ماهواره‌ای📡، برخی از شبکه‌ها به قصد خیر، راه‌اندازی شده و با گرایش کاملاً دینی فعّالیت می‌کنند؛ امّا از پدر و مادرانی که برای دیدن شبکه‌های مذهبی، به سراغ ماهواره رفته و آن را تهیّه کرده‌اند، باید پرسید: آیا می‌توانید ضمانت کنید فرزندانتان👧👦 هم از این وسیله، استفادۀ صحیح کنند؟ آیا تعداد شبکه‌های ماهواره‌ای مبتذل و گم‌راه‌کننده❌، با حجم شبکه‌های خوب، قابل قیاس است؟ خدا می‌داند چه تعداد پدر و مادر با همین توجیه، این وسیله را گرفته‌اند و زمینۀ انحراف فرزندانشان را با دست خود فراهم کرده‌اند. ⬅️ نگویید بر روی بعضی شبکه‌ها قفل🔒 می‌گذاریم یا این که شبکه‌های مستهجن🔞 را از فهرست شبکه‌ها حذف می‌کنیم. در دنیایی که بچّه‌های زیر پانزده سال، سایت‌های بزرگ و امنیتی را هک می‌کنند، قفل کردن شبکه‌های ماهواره‌ای برای محدود کردن فرزندان، توجیه بی‌پایه‌ای است. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 153-157 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
+تو این شرایط سخت اقتصادے بیشتر هواے آقاتونو داشتہ باشین💙🙃 🤲الهے امید و عشق از خونه‌ے دلتون هیچ موقع بیرون نره🔮💜 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🧔🏻🧕🏻 ❤️ برای همسر خود سنگ تمام بگذارید آقای خانه! ✅ علاوه بر خوش‌اخلاقی و ابراز محبّت، باید احترام همسرتان را نیز حفظ کنید؛ به خصوص در برابر فامیل و همین‌طور فرزندان تا الگوی خوبی برایشان باشید. خانم خانه! ✅ با همسرتان خوش‌برخورد باشید و مردانگی، غیرت و غرور آن‌ها را با گفتار و عملتان دچار خدشه نکنید، اگر غیر این باشد، نباید انتظار بهترین رفتارها را از سوی شوهر خود داشته باشند. ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌  ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات سلام من پارسال برای اولین بار به همراه همسر و دو پسر ۵و۷ ساله به پیاده روی اربعین رفتیم با اینکه اطرافیان مارو منع میکردن از رفتن بخاطر بچه ها ولی امام حسین جانم مارو طلبید و رفتیم.به کربلا که رسیدیم خیلی خیلی شلوغ بود و ما دیگه امیدی نداشتیم جایی گیرمون بیاد و با بچه ها میخواستیم توی پیاده رو بخوابیم که یکدفعه یه آقای عراقی که دقیقا خونشون همونجا بود یعنی توی کوچه روبروی حرم به ما گفت دنبال جای خواب میگردین و مارو برد خونشون با اینکه خونشون کوچیک بود و ۴تا بچه داشت.خلاصه اینکه لطف امام حسین لحظه به لحظه همراهمون بود و از اینکه امسال نمیتونیم بریم خیلی خیلی دلگیرم و این روزها داره سخت میگذره😔 💥 خاطرات رو با ما با آی دی @yamahdi85 به اشتراک بگذارید😊   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧔🏻🧕🏻 🌺بسیاری از زنان و مردان با نیت خیر اقدام به آغاز گفتگو با هم می کنند و با سوالاتی که شبیه بازجویی است صحبت ها را آغاز میکنند 🔺مثلا مرد وارد خانه می شود و زن بلافاصله به استقبال او می رود با این سوال : چه خبر؟ 🔺دراینجا نهایتا با این جواب مواجه می شود : سلامتی 🔺زنی که با هدف ایجاد رابطه و توجه به خود آغاز گر یک دیالوگ بوده ناراحت میشود و دوباره امتحان میکند و با سوالاتی به دنبال ایجاد رابطه و ادامه گفتگو است مثلا : امروز چطور بود؟ جواب مرد : خوب بود یا مثل بقیه روزها ✅پس به هنگام مواجه با طرف مقابل به جای بازجویی به دنبال همدلی باشید 🔺به جای سوال کردن که چه خبر؟ میتوانید به چهره او نگاه کنید و همانی که هست را به او برگردانید اگر خسته است میشود همین موضوع را به او انعکاس داد به این شیوه : 🔺عزیزم خسته نباشی معلومه روز سختی رو داشتی 🔺یا : عزیزم چقدر خسته شدی //توجه کنید همدلی با همدردی کاملا متفاوت است 🔺بعضی خانم ها به همسرشان میگویند : 🔺عزیزم خسته شدی ها منم مثل تو خسته شدم (واین همدردیه نه همدلی ) 🔺جواب مرد : مگه توی خونه چه کار کردی و ... خودتان آخراین مکالمه رامیدانید....   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
2117803777_-213114.mp3
1.21M
استاد 🤵 خـواستـگاری و همســرگزینـی درسته از بچگی دو نفر رو به اسم هم نام میگذارن برای ازدواج⁉️   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔مناجاتی با امام حسین(ع) ... 🔻شاید به این دلیل رهبر انقلاب از اربعینی‌ها خواستند پیش امام حسین شکوه کنند از این دوری ... - یا اباعبدالله(ع)! امسال ما رو راه ندادی؟! - خوشت نیومد از ما؟ - یا سیدالشهدا(ع)! این دفعه اگر بیام مودبانه‌تر میام ... فقط راه رو باز کن .. ➕ پیشنهادی برای اربعین امسال @Panahian_ir 7روز تا   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 برگرفته از حوادث خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است. نویسنده : فاطمه ولی نژاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══