eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.3هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
یه دفعه فاطمه سرشو اورد بالا و گفت _ چی ؟ ها؟ امیرعلی هم یه لحظه سرشو اورد بالا و بعد سریع انداخت پایین. _ هیچی. امیر داداش نری تو زمین. یه دفعه امیرعلی سرشو اورد بالا و با حرص به من نگاه کرد. منم بیخیال شونمو انداختم بالا. خاله مرضیه هم که فقط نظاره گر بود و هیچ عکس العملی نشون نمیداد. _ خب دیگه حسابی از حضورم مستفیض شدید من برم دیگه. امیرعلی_ مواظب خودت باش. _ همچنین. بعدهم فاطمه رو بغل کردم و خداحافظی کردیم. خاله مرضیه هم وایساد تا برن بعد بره خونه. تا سر خیابون مسجد پیاده رفتم و بعد سوار یه تاکسی شدم . تو راه همه فکرم به این بود که چرا عمو میخواد بیاد اینجا. از یه طرف دلتنگش بودم و از یه طرف نگران. شاید به خاطر سرزنشی که منتظر بودم به خاطر تغییراتم بشم و یا شاید..... .................................... به روایت امیرحسین ......................................................... _ حاج آقا ببخشید. لیست آمادس؟ حاج آقا _ اره پسرم بیا. اینم لیست. یه لحظه فقط بیا. دنبال حاج اقا رفتم. رفت پیش یه پسر 24.5 ساله و منم همراهش رفتم کنارش وایسادم. حاج آقا _ امیرعلی جان اون آقا پسر که الان فهمیدم اسمش امیرعلیه _ جانم حاج اقا. _ سلام امیرعلی_ سلام حاج آقا خطاب به من بل اشاره به امیرعلی گفت _ امیرحسین جان این اقا امیر مسئول مسجد و هیئت ثارالله هستن اگه مشکلی پیش اومد از ایشون بپرس. بعد خطاب به امیرعلی گفت_ امیرحسین جانم مسئول اتوبوسا هستن ، لیستارو با ایشون هماهنگ کنید . آقای منتظری _ حاج آقا ببخشید میشه یه لحظه تشریف بیارید؟ حاج آقا _ ببخشید بچه ها یه لحظه. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 🌷 🌷 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
مولاجان.... 🔸 بگذار روزگار هرچه می خواهد سخت بگیرد.... بگذار زمانه عرصه را هر روز بر ما تنگ تر کند... بگذار غم تا می تواند گلویمان را در چنگال بغض های نفس گیر بفشارد...بگذار پاییز دامن سرد و زرد و دلگیرش را همه جا بگستراند 🍁 🔹 تو که بیایی... خورشیدظهورت که سربزند.... طنین گام هایت که در صحن زمین بپیچد... 🔸نوبت دست افشانی ما می شود... امید می آید دست در دست بهار و زندگی ، جان می گیرد و آن روز خیلی نزدیک است...ان شاءالله 🌾🌾🌺🌾🌾🌺🌾🌾🌺🌾🌾🌺
دورے از صحن شما سخٺ دهد آزارم جز دعا نیسٺ دگر راه مرا ، ناچارم بہ تنم درد فراق حرمٺ افتاده هوس گرمے آغوش ضریحٺ دارم 🌷 شبتون پر نور ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 ز عاشقان شنیده‌ام جمعه ظهور می کنی ز مرز انتظارها دگر عبور می کنی شب سیاه می رود صبح سپید می رسد جهان بى چراغ را غرق به نور می کنی .. 🌼 أللَّهُمَ عـجِـلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روز جمعه بارونیتون بخیر ان شاءالله در کنار خانواده یه روز بی نظیر رو تجربه کنید 😊
🧕🏻🧔🏻 خانم و آقای بهشتی! حداقل روزی یک ساعت باهم گفتگو کنید. صوتی که بین زن و شوهر ردوبدل میشه، از بین برنده استرس و تنش های درونی زوجین و افزایش دهنده ی مودت و رحمت بین شون هست. 💑 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانم کارشناس ارشد مشاوره 💥 پرسش: باسلام،شوهرم بیش از حد گرفتار و مشغله فکری دارن،از وقتی که ازدواج کردیم،همیشه گرفتار بوده،و اگر وقتی بوده اکثرا در جمع خانوادگیش بوده،ما همراه مادر شوهرم زندگی میکنیم،من خیلی حساس واحساساتی هستم،جوری که همیشه غصه میخورم چراشوهرم به من توجهی نداره،اون اگه قرار باشه مسافرتی در کار باشه،هیچ وقت دو نفره برنامه ریزی نمیکنه ودوس داره با جمع باشه،تا من که همسرشم،لطفا راهنماعیم کنید من خیلی مشکل دارم،چون انگار اون احساساتش خیلی به من کمه،ولی خودش اینو قبول نداره،ومیگه تو منودرک نمیکنی که گرفتارم،ومن میگم تو که میتونی با خونوادت برنامه بریزی،یه کم هم بامن باش،لطفا کمکم کنید. 💥 پاسخ : پاسخ مشاور👇 سلام دوست عزیز،، از صحبت های شما اینطور متوجه شدم که همسرتون شخصیت برون گرا و اجتماعی دارند و شما درون گرا و احساساتی هستید. درست می فرمایید،، خیلی اذیت میشین. احتمالا توی جمع های فامیلی همسرتون هم بهتون خوش نمیگذره! فکر کنید،، به نظرتون چطور میشه این دو شخصیت رو با هم هماهنگ کنید؟ احتمالا این راهها رو امتحان کردین 👇 👈غصه خوردن، 👈ناراحت شدن، 👈شکایت کردن،، 👈قهر کردن،، 👈غر زدن و ناراحتی،، 👈سرزنش همسر مطمئن هستم با هیچ کدوم نتیجه نگرفتید! تنها نتیجه ای که گرفتید اینه که همسرتون کم دوستون داره در حالی که خودشون این کم بودن احساسات رو قبول ندارن! بهتره روش تون رو تغییر بدین. قبول دارید، درسته؟ منم با همسرتون موافقم، به نظرم ایشون خیلی شما رو دوست داره،، اینقدر که دلش میخواد خیلی بهتون خوش بگذره، فکر می کنند همون طوری که به خودشون خوش میگذره به شما هم با همون روش و شیوه خوش میگذره! در حالی که اینطور نیست. اتفاقا شما هم همسرتون رو خیلی دوست دارید و همین کار رو براش انجام میدین. ریشه مشکل شما دقیقا همینجاست. بانو،، شما مدیر و مرکز ثقل خونه تون هستید. میتونید با یه گفتگوی منطقی و بامحبت ، مرزهای خانوادگی تون رو مشخص کنید. با تایید علایق همسرتون و نشون دادن اعتمادتون به ایشون ، حرفهای خودتون رو بزنید. احتمالا می فرمایید،، خیلی با هم صحبت کردیم اما نتیجه نداشته،، درسته، اینبار این روش رو امتحان کنید 👈صحبت هاتون رو با درک همدیگه و احترام به خواست طرف مقابل و یه کم انصاف و تایید همسر پیش ببرید ان شا الله نتیجه دلخواه میگیرید. موید باشید ✋ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
سلام سلام سلام😍😍😍😍 صبح آدینه تون بخیر و نیکی🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ثواب تمام کارهامون از کوچیک تا بزرگ رو تقدیم میکنیم به 😍😍😍😍😍😍 امروز جمعه هست و ثواب کارها چند برابره✅ حواسمون باشه 👌 مراقبه✅ موفق باشید تلاشگران در راه خدا🌺🌺🌺 التماس دعا از همه بزرگواران🌹🌹 میتونید از حال و هواتون برامون بگید اگر کارهاتون رو در طول روز به نیت شهدا انجام میدید @yamahdi85 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
حی شدم😊 منم بِه دارم خشک میکنم برای چای بِه ثوابش تقدیم به روح شهیده عزیز مریم فرهانیان ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام نمیدونم حی شدنه یانه ولی بعدازکلی تنبلی دوهفتس رژیمموشروع کردم خداروشکردرکنارورزش خیلی سبک شدموبانشاط ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🔅وقتی زن و مرد میکنن قراره لباس هم باشن ... 🔅لباس چیکار می‌کنه؟ تو رو از گرما و سرما حفظ می‌کنه و مهم‌تر از اون نقصاتو می‌پوشونه آدما می‌کنن تا اعتماد بنفس بگیرن. تا خودشونو باور کنن ... 🔸تا یکی باشه خوبیاشون رو بزرگ ببینه بدیاشونو کوچیک!! که همین طور که هستن دوستشون داشته باشن✔️ 🔸پس چرا وقتی همسرمون یه کاری انجام نداد بهش بگیم و وقتی یه چیزی نفهمید بهش بگیم خنگ؟؟؟ زن و شوهر نباید بهم برچسب بزنن و هویت همو زیر سوال ببرن ... شما باید همو ببرین نه پایین 🌸🔹 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قدرت رایحه خوش 🌷بوی خوش یكی از قدرتمندترین روش‌ها برای تأثیرگذاشتن روی همسرتان است. براساس پژوهش‌های به عمل آمده 89 درصد از مردان اعتراف كرده‌اند كه بوی خوش همسرانشان آنها را جذب می‌كند. ❤️😍برای جذب همسرتان از یك عطر خوشبو استفاده كنید؛ ولی در مصرف آن زیاده‌روی نكنید. عطر راا پشت گوش‌ها، روی مچ دست، بین زانوها و روی قوزك پا بمالید. بهتر است همواره از یك عطر ثابت استفاده كنید تا بوی آشنایی برای همسر خود داشته باشید ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ❤️امام صادق (ع) فرمودند: 🌹هیچ عملی در روز جمعه برترو بافضیلت‌تراز 🌹صلوات برمحمّدوآل محمّد نمی باشد. سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج) صلوات🙏 اللّهُمَّ‌صـَلِّ‌عـَلي🌹 مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌹 وَعَجِّل‌فَرَجَهُـــم🌹
نویسنده : ح. سادات، کاظمی ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ازجهنم_تابهشت #قسمت65 یه دفعه فاطمه سرشو اورد بالا و گفت _ چی ؟ ها؟ امیرعلی هم یه لحظه سرشو اورد
امیرعلی چهره مهربونی داشت که تو همون دید اول هم به دل مینشست با رفتن حاج آقا یکم باهم احوال پرسی کردیم و بعد هم لیستارو بهم داد و رفت. منم رفتم دنبال برداشتن وسایل و بنرا. . . بلاخره بعد یه ساعت راه افتادیم. پیش به سوی منزلگه عشق بعد از اینکه همه اتوبوسا رو چک کردم و گفتم که کجا باید وایسن رفتم تو اتوبوس خودمون و پیش محمد جواد نشستم. این سری مسئولیتی نداشت و باخیال راحت کتاب رو گرفته بود جلوی صورتشو داشت میخوند. _ محمد جواد اون کتابه رو جمع کن کارت دارم محمد جواد _ _ با توام محمد جواد _ یه دفعه زدم به پهلوش که کتاب از دستش افتاد و فهمیدم آقا خوابه. منم که منتظر فرصت برای جبران آفات سریع هنسفری گذاشتم تو گوشیم و بعد آروم گذاشتم تو گوش محمد جواد ، بعد هم کلیپی که مربوط به شهدا بود و اولش با صدای بمب و شلیک گلوله بود رو پلی کردم. پلی کردن من همانا و پریدن محمد جواد و فریاد یا فاطمه الزهرا همانا. به محض اینکه ویدیو پلی شد محمد جواد گفت یا فاطمه الزهرا جنگ شده و بعد از جاش پرید ، به محض بلند شدنش سرش محکم خورد به پنجره اتوبوس که نیمه باز بود. منم که اون جا ترکیده بودم از خنده در حدی که اشکم در اومده بود. بقیه بچه ها هم اولش با گنگی نگاش کردن ولی بعدش یه دفعه کل اتوبوس از خنده منفجر شد و محمد جواد هم با یه دستش سرشو میمالید و گیج و گنگ به ماها نگاه میکرد ، بعد از چند دقیقه که بچه ها ساکت شدن دوباره گفت چرا میخندید پس داعش کو ؟ با جمله "داعش کو " دوباره اتوبوس رفت رو هوا. _ داداش بشین بشین ادامه کتابتو بخون تا بچه ها از خنده نترکیدن . محمد جوادم که اصلا خبر نداشت چی به چیه نشست و کتابو گرفت دستش. _ حالا در مورد چی هست؟ محمد جواد_ چی؟ _ کتابتون. توهم ؟ محمد جواد _ مسخره. نخیر کتاب اسلام شناسیه . بعد هم دوباره برای اینکه من فکر کنم داره میخونه کتابو گرفت جلو صورتش و زیر چشمی داشت به من نگاه میکرد. منم اول بیخیالش شدم بعد یه دفعه یادم افتاد که حاج آقا گفت بهش بگم اتوبوس وایساد بره پیشش. که برگشتن من همزمان با ترکیدنم از خنده بود . یه دفعه محمد جواد کتابو اورد پایینو و گفت چته؟ _ داداش...... هههههه........کتابو..... هههه....برعکس گرفتی که دیگه بچه کلا ترور شخصیتی شد ، کتابو بست گذاشت تو کولش و بدون اینکه جواب منو بده روشو کرد سمت پنجره و مثلا خودشو به خواب زد . 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به سوی منزلگه عشق ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
دو روز از اومدنمون میگذشت و من تقریبا با امیرعلی صمیمی شده بودم ، پسر خوبی بود ، حرفاش به آدم آرامش میداد دلم میخواست بیشتر باهاش صمیمی بشم چون 4 سال هم از من بزرگتر بود میتونست به عنوان دوست راهنمای خوبی برام باشه الان دیگه میدونستم که اونم تنها آرزوش اینه که بره سوریه که پدرش اجازه نمیده و جرات بیانش رو هم پیش مادرش نداره و فعلا پشیمون شده ؛ اما من نمیتونستم ، من از وقتی خبر شهادت محمد مهدی رو شنیدم بیشتر هوایی شدم. دوست صمیمیم که رفتنش با خداحافظی پشت تلفن صورت گرفت و انقدر یه دفعه ای و سریع رفت که حتی فرصت نکردم برای آخرین بار ببینمش. . . . . باورم نمیشد که امروز روز آخر باشه ، این یه هفته انقدر زود اما شیرین و دلچسب گذشت که واقعا جدا شدن از اینجا رو برام سخت کرد، جایی که ذره ذره خاکش متبرک به خون مردهایی بود که رفتن تا مردم این خاک و بوم شب ها بدون استرس و دلهره اینکه ممکنه صبح دیگه عزیزانشون پیششون نباشن سر به بالشت نزارن، رفتن که کسی جرات نکنه چادر از سر بانو های سرزمینم بکشه ، رفتن و هیچ وقت برنگشتن ، رفتن و هزاران مادر ، همسر و فرزند لحظه خاکسپاری عزیزترینشون رو دیدن ، رفتن و خیلی از خانواده هنوز چشم به راه خبری از گمشدشون هستن. اینجا زمین هاش با خاک پوشیده نشدن ، با طلایی پوشیده شدن که از مردای بی ادعا اون روزا درست شده. هزاران پیکر مقدس هنوز هم زیر این خاکا بودن و میشنیدن ، حرفاتو ، دردودلاتو و بابت هردعایی که میکردی آمین میگفتن به گوش آسمون ؛ و حالا دل کندن از اینجا چقدر سخت بود، اونم برای منی که باید برمیگشتم جایی که هرچقدر هم به اعتقاداتم توهین میشد نباید لام تا کام حرف میزدم . کنار سیم خاردارا نشستم رو زمین و سرمو گذاشتم رو زانوم و رها کردم بغضی رو که خیلی وقته با سماجت تمام من رو رها نمیکرد. محمدجواد_ امیر ، دارن راه میوفتن داداش ، یا خودت بیا اتوبوسا رو چک کن یا اگه حالت خوب نیست بده من لیست هارو. بدون هیچ حرفی و حتی بالااوردن سرم، لیست هارو به طرفش گرفتم و خوشحال شدم از اینکه دوستم درکم میکرد ، الان هیچ چیز جز آرامش حضور شهدا نمیتونست حالمو خوب کنه، حضوری که من با همه وجودم حسش میکردم . گفتم و گفتم ، از همه چی ، شرح همه زندگیم رو ، زندگی که برای من محکمه و زمینی که برام حکم قفس داشت. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌷 🌷 🌷 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
✨مولا‌جان 🔸لبریزِ استجابت هر چه دعا بزودی.. 🔸یا سامعَ ٱلشکایا؛ رفعِ بلا بزودی... 🔸کارِ جهان گره خورد عجّل علیٰ ظهورک 🔸برگرد ای امامِ مشکل گشا بزودی... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌱🦋🌱🦋🦋🌱🦋🦋🦋🌱