eitaa logo
خانواده بهشتی
5.3هزار دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
15.7هزار ویدیو
148 فایل
مدیریت؛ @mosafer_110_2 تبلیغ بانوان؛ eitaa.com/joinchat/638124382Cd9f65b52cc تبلیغ مذهبی،خبری،بانوان؛ eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b
مشاهده در ایتا
دانلود
👨‍👩‍👦‍👦 👈وقتی خانمی تحت فشار است، حرف زدن با همسرش را راه چاره میداند. 👈 ولی اگر مردی تحت فشار باشد حرف زدن زنش برای او مزاحمت است. 💟 در این مواقع از نظر زن ، مرد بی علاقه و سرد بوده و برعکس از نظر مرد، زن مزاحم و پرحرف است. ✅ اینکه متوجه این تفاوتهای ذاتی یکدیگر بشوید، فشار را از وجود شما و همسرتان بر طرف میکند و باعث میشود که دیگر طرف مقابلتان را مورد قضاوت قرار ندهید. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 چگونه عشق را بعد از ازدواج حفظ کنیم؟❗️ (☝🏻) بسیاری از افراد با وجود اینکه با عشق فراوان باهم ازدواج می‌کنند اما پس از ازدواج دچار روزمرگی می‌‌شوند. برای عاشق ماندن بایدچه کرد؟ ❤️ @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 👆 ⚠️چند اشتباه رایج در تربیت فرزند آینده کودکان را به دست خود نکنیم‼️ ادامهٔ کلیپ ها در 👇🏻 @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
رفع یبوست در روزه داری👇 🌙هر شب 10عددانجیر خشک را با 20عدد آلو بخارا دریک کاسه آب خیس کرده، هنگام سحرخورده شود و هرسحر همان مقدار راخیس وشب یک ساعت قبل خواب مصرف شود. ✨انجیر برای آنهایی که قند خونشان پایین میآید و یک دفعه احساس ضعف میکنند مناسب است ✨زیرا قند آن به سرعت در روده کوچک جذب میشود و احساس ضعف فورا برطرف میشود.
✨﷽✨ ✨ در هر شرایطی حرمت نگه دارین ... حرمت نگه داشتن کار هرکسی نیست سکوت کردن در برابر بی احترامی اصالت میخواد اصیل باشید ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‍ 🌸╰❁◈╰❁╮◈╰❁╮🌸 ♡ ایــــــــــہــــــــــا الـــــعـــــزیـــــز ♡ هرطرفے در طلبتــ رو کردم... هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم... آفتابا... به سَــر شیعه دلخسته بتابـــ... تا نگویند که بیهوده هیاهو کردم... 🌴 ...🌴 (روزهای چشم به راهی) 💠 ــــــــــــــــــــــــــــــ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵
🔹🕊✨📿💎📿✨🕊🔹 🌙 🌹نماز شب هجدهم ماه رمضان قال امیرالمؤمنین علیه السلام: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ ثَمَانِيَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ بَعْدَ الْحَمْدِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ خَمْساً وَ عِشْرِينَ مَرَّةً، لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُبَشِّرَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ بِأَنَّ اللَّهَ رَاضٍ عَنْهُ غَيْرُ غَضْبَان‏. 📕 (بحارالأنوار، ج97، ص384 به نقل از اربعین شهید) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس در شب هجدهم ماه رمضان 4 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک حمد و بیست وپنج بار سوره کوثر، از دنیا خارج نمی شود مگر آنکه ملک الموت به او بشارت می دهد که خداوند، بدون غضب از وی راضی است. 💫التماس دعای فرج (صلوات)💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 منقول‌ازرسول‌خدا صلّی الله علیه و آله « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِشَهْرِ رَمَضَانَ، وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا فِيهِ الْقُرْآنَ وَ عَرَّفَنَا حَقَّهُ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى الْبَصِيرَةِ، أَسْأَلُكَ بِنُورِ وَجْهِكَ، يَا إلَهَنَا وَ إلَهَ آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ، أَنْ تَرْزُقَنَا التَّوْبَةَ، وَ لَا تَخْذُلَنَا وَ لَا تُخْلِفَ ظَنَّنَا بِكَ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اعْفُ عَنَّا وَ ارْحَمْنَا إنَّكَ أَنْتَ الْجَلِيلُ الْجَبَّارُ» 📕(بحارالأنوار، ج 98، ص78 به نقل از البلدالامین) سحرسجاده ات راچون گشودی... وبامعبود خودخلوت نمودی.. چوخواندی خالقت راعاشقانه واشکی هدیه کردی دانه دانه... توراجان علی مارا دعا کن... دعابهرحزین و مبتلا کن...
🌺خدای مهربانم شنبه ۱۱ اردیبهشت 🌺را باعشق تو آغاز میکنیم بخشندگی ازتوست 🌺عشق در وجود توست عشق وبخشندگی را 🌺به ما بیاموزتا مهربان باشیم بسم الله الرحمن الرحیم 🌺الهی به امیدتو @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 شنبه خود را پر برکت کنید با 🌸صلوات🌸 بر حضرت محمد (ص) 🌸🍃 و خاندان پاک و مطهرش🌸🍃 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 🍃وآلِ مُحَمَّدٍ 🌸وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
میرسد روزی ڪہ از قلب زمین صوٺ یا مهدی شڪوفا می شود 🔅اِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداًوَ نَــراهُ قَریباً🔅 🔅اللهم عجل لولیکـ الفرج🔅 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
4_624599377117184107.pdf
418.4K
📎فایل متنی (پی دی اف) 🔰 قرآن کریم | جزء به همراه ترجمه @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
4_5895615248311781070.mp3
6.64M
🔰 ترتیل جزء استاد پرهیزکار 💠 نیت میکنیم ختم قرآن هر روز را هدیه به چهارده معصوم علیهم السلام و 🔰سلامتی وفرج امام زمان عج الله ، 💠 شهداء وصدیقین ، اموات ، 🔰 ذخیره قبر وقیامتمون 💠 و حاجت‌های جمع حاضر 🔰إن شاءالله ثواب دو چندان شود و قبول حق واقع شود @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌺 🔸شب‌های احیا را پیش رو داریم، این دهه را خیلی اهمیّت بدهید. لحظه‌به‌لحظه داریم به شب‌های حسّاس سال نزدیک می‌شویم. یک سال را می‌خواهند برای ما تقدیر کنند. ان‌شاءاللّه همه می‌خواهیم قدم برداریم و ظهور و فرج امام زمانمان را بگیریم. 🔸با این نیت از همین امشب شروع کنید. اگر تا حالا می‌خوابیدید، دیگر نخوابید. آنهایی که همّت دارند از همین امشب شروع کنند. برای خودت احیا بگیر. حتماً نباید همان سه شب احیا باشد. هر شب این قرآن را روی سرت بگذار و بگو: خدایا به این قرآن پناه آوردم، به این قرآن مرا ببخش. 🔸 هر شب خودت را پشت پای امام زمانت بینداز، بگو: آقا جان، مرا ببخش. در این سال بر اثر غفلت و گناه و بی‌توجّهی، شما را رنجاندم ولی شما خوب امامی بودید، دست از من نکشیدید. 🔸 با امام زمانت مناجات کن. این راه استفاده از این مغفرت الهی است، تا خودت را آماده کنی و شستشو بدهی و برای این شب‌ها برسانی. 🔸 «ذکر یونسیّه» را بگویید، استغفار کنید. انسان از هر کجا می‌ماند و درمانده می‌شود، به مادرش پناه می‌برد. حضرت زهرا سلام‌اللّه‌علیها مادرمان است. این چند شب باقی مانده تا شب‌های احیا، به پناه همهٔ عالم پناه ببرید. 🔸برای شب احیا با آمادگی این شب‌ها حضور پیدا کنید. دلتان را صاف کنید، استغفار کنید، غفلت را از خودتان دور کنید، گرد گناه را پاک کنید و شستشو بدهید تا با روح‌‌هایی حاضر و آماده و مهیّا، بنشینیم ببینیم باید چکار کنیم. 🔸پس این دهه را حتی الامکان اگر می‌توانید، شب‌ها نخوابید. بلند شوید به ذکر و مناجات بپردازید. 👌شمایی که می‌خواهی دل مادرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللّه‌علیها را به‌دست بیاوری، بگذار مادرت شب‌ها ناله‌های یا صاحب الزمانت را بشنود. و علی الخصوص برای زیاد دعا کنید. (اللهم عجل لولیک الفرج) 👤 استاد حاج آقا زعفری زاده 🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 🌸‍↶ دعــاے روز هـجدهــم ↷🌸‍ 🍃🍁مــ🌙ــاه مـبــارڪ رمضـان🍁🍃 ✨بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم✨ 〖اَلّلهُمَّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَكاتِ أسْحارِهِ وَ نَوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وَخُذْ بِكُلّ أعْضائی اِلى اتِّباعِ آثارِهِ بِنورِكَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین〗 ✨❥❥◆✧🌙✧◆❥❥✨ 【خدایا در این روز به بركات سحرهای رمضان آگاهم نما و دلم را به پرتو انوارش روشن كن و همه اعضایم به پیروى آثارش بکارگیر، به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان】 «« الهــی آمیــن »» °•࿐༅🌸‍༅࿐•° @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
روز هجدهم و مادر هجده ساله هیزم و آتش و مسمار در و آلاله💥 ناله فضه بیا درهمه عالم پیچید محسنم، رفت تنم سوخت میان شعله🔥 هجده یادآور سن کم یک مادر است هجده یادآور یک مادر و یک لشکر است در مقام رمز و راز، گر براندازش کنی هجده یادآور فصل خزان حیدر است @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ ☝️ اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 11 اردیبهشت ماه 1400 🌞اذان صبح: 04:39 ☀️طلوع آفتاب: 06:12 🌝اذان ظهر: 13:01 🌑غروب آفتاب: 19:51 🌖اذان مغرب: 20:10 🌓نیمه شب شرعی: 00:15 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍚غذای مخصوص ماه رمضان: 👌 شله‌زرد، فرنی یا شیربرنج است و برای شروع افطار خوب است. ⚛اگر معده مرطوبی دارید روی آنها کمی دارچین و سیاه‌دانه بریزید. ⚛بد نیست که برای تقویت دهانه معده، همراه با فرنی، شله‌زرد یا شیر‌برنج‌تان کمی عسل @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ! 🔸 کمک و واردکردن سرور در قلب دیگران، انسان را از بلیّات محفوظ می‌کند. "همه‌ش خودم!" نمی‌شود؛ زندگی آدم باید به زندگی دیگران گره بخورد. 🔸 بنده خدا را خوشحال کردی، حاجت نیازمندی را برطرف کردی؛ در عوض آن یک «لطف» ایجاد می‌شود؛ این «لطف» چه می‌کند؟ 🔸 وقتی یک گرفتاری برای خود این فرد پیش می‌آید، آن «لطف» از آسمان‌ها به سوی او جاری می‌شود؛ «كَالْمَاءِ فِى انْحِدَارِه» مثل باران می‌ریزد پایین «حَتَّى يَطْرُدَهَا عَنْهُ» تا اینکه آن گرفتاری را از او می‌زداید. 🔸 راه انداختن کار دیگران را دست کم نگیرید؛ چون به خودتان هم برمی‌گردد و گرفتاری‌ها را از شما دور می‌کند. 🔸 ممکن است انسان دست گشاده‌ای نداشته باشد ولی گفتار و زبانی داشته باشد که آدم‌ها را خوشحال کند «ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست». 🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃 سلام روزتون بخیر ونیکی 🌺به ۱۸رمضان 🍃🌺خوش‌آمدید 🌺🍃🌺خدایا 🍃🌺🍃🌺سرنوشت زیبا 🌺🍃🌺🍃🌺خوشبختی 🍃🌺🍃🌺🍃🌺دل‌ِ 🌺🍃🌺🍃🌺خوش 🍃🌺🍃🌺سلامتی 🌺🍃🌺نصیب 🍃🌺دوستانم 🌺بفرما @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ان شاءالله شروع هفته تون 💓شروع موفقیت 🌸پیشرفت 💓محبت 🌸شادی 💓خیرو برکت 🌸و شروع یه زندگی بینظیر 💓اول هفته تون عالی 🌸و تا پایان شادی همراهتون 💓طاعات قبول حق @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📚 ❤️ _بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم با مریم داشتیم وارد دانشگاه میشدیم کہ سجادے و محسنے و دیدیم تا ما رو دیدݧ وایسادݧو همونطورے کہ بہ زمیـݧ نگاه میکردند سلام دادݧ مریم کہ ایـݧ رفتار براش غیر عادے بود با تعجب داشت بهشوݧ نگاه میکرد خندم گرفت و در،گوشش گفتم: _اونطورے نگا نکـݧ الاݧ فک میکنن خلے ها جواب سلامشونو دادیم داشتند وارد دانشگاه میشدند کہ صداش کردم آقاے سجادے❓ با تعجب برگشت سمتم و گفت بله❓بامنید❓ بلہ باشمام اگہ میشہ چند لحظہ صبر کنید .یہ عرض کوچیک داشتم خدمتتوݧ _بلہ بلہ حتما بعد هم بہ محسنے اشاره کرد کہ تو برو تو مریم هم همراه محسنے رفت داخل خوب بفرمایید در خدمتم خانم محمدے راستش آقاے سجادے مـݧ فکرامو کردم خیلے سخت بود تصمیم گیرے اما خوب نمیتونستم شما رو منتظر نگہ دارم _سجادے کہ از استرس همینطور با سویچ ماشیـݧ بازے میکرد پرید وسط حرفمو گفت: خانم محمدے اگہ بعد از یک هفتہ فکر کردݧ جوابتوݧ منفیہ خواهش میکنم بیشتر فکر کنید مـݧ تا هر زمانے کہ بگید صبر میکنم _خندیدم و گفتم:مطمئنید صبر میکنید❓شما همیـݧ الاݧ هم صبر نکردید مـݧ حرفمو کامل بزنم معذرت میخوام خانم محمدے در هر صورت مـݧ مخالفتے ندارم سرشو آورد بالا و با هیجاݧ گفت جدے میگید خانم محمدے❓ بلہ کاملا _پس اجازه هست ما دوباره خدمت برسیم با خوانواده❓ اینو دیگہ باید از خوانوادم بپرسید با اجازتوݧ وارد کلاس شدم و رفتم پیش مریم نشستم اما سجادے نیومد مریم زد بہ شونم و گفت:إ اسماء سجادے کو پس نمیدونم والا پشت سرم بود چے بهش گفتے مگہ❓ هیچے جواب خواستگاریشو دادم. _حتما جواب منفے دادے بہ جووݧ مردم رفتہ یہ بلایے سر خودش بیاره بازوشو فشار دادم و با خنده گفتم نخیر اتفاقا برعکس إ خرشدے بالاخره❓پس فکر کنم ذوق مرگ شده.اسماء شیرینے یادت نره ها باشہ بابا کشتے تو منو بعدشم هنوز خبرے نیست کہ _وارد خونہ شدم کہ ماماݧ صدام کرد اسماااااء❓ سلام جانم❓ بیا کارت دارم باشہ ماماݧ بزار لباسامو... نذاشت حرفم تموم بشہ _همیـݧ الاݧ بیا.. بلہ ماماݧ مادر سجادے زنگ زده بود.تو ازجوابے کہ بہ سجادے دادے مطمئنے❓ مگہ براے شما مهمہ ماما❓ چپ چپ نگاهم کرد و گفت ایـݧ حرفت یعنے چے❓ _خب راست میگم دیگہ ماماݧ همش فکرت پیش اردلانہ تو ایـݧ یہ هفتہ ۴ بار رفتے با مادر زهرا حرف زدے تا بالاخره راضیشوݧ کنے اما یہ بار از مـݧ پرسیدے میخواے چیکار کنے نظرت چیہ❓ _اسماء مـݧ منتظر بودم خودت بیاے باهام حرف بزنے و ازم کمک بخواے ترسیدم اگہ چیزے بگم مثل دفعہ ے قبل... حرفشو قطع کردم و گفتم ماماݧ خواهش میکنم از گذشتہ چیزے نگو _باشہ دخترم.مگہ میشہ تو برام مهم نباشے❓ مگہ میشہ حالا کہ قراره مهم تریـݧ تصمیم زندگیتو بگیرے بہ فکرت نباشم بعدشم تو عاقل تر از ایـݧ حرفایے مطمعـݧ بودم تصمیم درستے میگیرے _باشہ ماماݧ مـݧ خستم میرم بخوابم وایسااا.مـݧ بهشوݧ گفتم با پدرت حرف میزنم بعد بهشوݧ خبر میدم الاݧ هم بابا و اردلاݧ رفتـݧ واسہ تحقیق تو دلم گفتم چہ عجب و رفتم تو اتاقم _اردلاݧ و بابا تحقیق هاشونو کرده بودند و راضے بودن و قرار شده بود سجادے خوانوادش آخر هفتہ بیاݧ براے گذاشتـݧ قرار مدار عقد. یک شب قبل از بلہ بروݧ اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت... _اردلا اومد تو اتاقمو گفت... اسماء پاشو بریم بیروݧ با بی حوصلگے گفتم کار دارم نمیتونم بیام روسریمو بازور سرم کرد و چادرمم گرفت دستش و با زور هلم داد بیروݧ _صداشو کلفت کردو گفت وقتے داداش بزرگترت یہ چیزے میگہ باید بگے چشم با دادو بیداد هام نتونستم جلوشو بگیرم خوب حداقل وایسا آماده شم باشہ تو ماشیـݧ منتظرم زودباش _سرمو تکیہ داده بودم بہ پنجره و با چشم ماشیـݧ هایے رو کہ با سرعت ازموݧ رد میشدݧ و دنبال میکردم باصداے اردلاݧ بہ خودم اومدم. اسماء تو چتہ❓مثلافردا بلہ برونتہ باید خوشحال باشے.چراانقد پکرے❓ _نکنہ ازتصمیمت پشیمونے❓هنوز دیر نشده ها❓ آهے کشیدم و گفتم.چیزے نیست نمیخواے حرف بزنے❓ کجا دارے میرے اردلا❓برگرد خونہ حوصلہ ندارم. _داشتم میرفتم کهف والشهدا باشہ حالا کہ دوست ندارے برمیگردم الاݧ صاف نشستم و گفتم.ݧ ݧ _بروکهف و دوست داشتم آرامش خاصے داشت. نیم ساعت داخل کهف بودم 〰❤️〰❤️〰❤️ خیلے آروم شدم تو ایـݧ یہ هفتہ همش استرس و نگرانے داشتم هم بخاطر جوابے کہ بہ سجادے دادم هم بے خیالے ماما. اردلاݧ اومد کنارم نشست:اسماء میدونم استرس دارے واسہ فردا _آهے کشیدم وگفتم.نمیدونے اردلاݧ مـݧ تو وضعیت بدیم یکم میترسم بہ کمک ماماݧ احتیاج دارم اما... اینطورے نگواسماء باورکـݧ ماماݧ بہ فکرتہ.. بیخیال بہ هر حال ممنوݧ بابت امشب واقعا احتیاج داشتم. یک ساعت بہ اومدݧ سجادے مونده بود... _خونہ شلوغ بود ماماݧ بزرگترهاے فامیلودعوت کرده بود ....
همہ مشغول حرف زدݧ وباهم بودݧ ماماݧ هم اینورو واونورمیدویید کہ چیزے کم و کسرنباشہ _ازشلوغے خونہ بہ سکوت اتاقم پناه بردم روتخت ولو شدم و چشمامو بستم تمام اتفاقاتے کہ تو این چند سال برام افتاده بودو مرور کردم یاد اولیـݧ روزے کہ سجادے اومد تو اتاقم افتادم و لبخند بہ لبم نشست سجادے که حالا دیگہ باید بگم علے درستہ کہ ازآینده میترسم امااحساس میکنم با علے میتونم ایـݧ ترس وازبیـݧ ببرم _غرق درافکارم بودم که یدفعه بابا وارد اتاق شد بہ احترامش بلند شدم إ اسماء بابا هنوز آماده نشدے❓ ازبابا خجالت میکشیدیم سرموانداختم پاییـݧ و گفتم_الاݧ آماده میشم باشہ حالا بیابشیـݧ کارت دارم _چشم اسماء جاݧ بابااگہ تاالاݧ نیومدم پیشت و درموردانتخابے کردے نظرے بدم یاباهات حرف بزنم واسہ ایـݧ بود کہ اطمیناݧ داشتم دخترے کہ مـݧ تربیت کردم عاقلانہ تصمیم میگره و خوانوادشو روسفیدمیکنہ. _الاݧ میخوام بهت بگم بابا مـݧ تا آخر پشتتم اصلانگراݧ نباش مامانتم همینطور دستمو گرفت وگفت: چقدزود بزرگ شدے بابا _بغضم گرفت وبغلش کردم وزدم زیر گریہ نمیدونم اشک شوق بود یا اشک غم اشکامو پاک کرد وگفت إ اسماء مـݧ فکر کردم بزرگ شدے دارے مث بچہ هاگریہ میکنے❓ _پاشو پاشو آماده شو الاݧ از راه میرسـ... کمدمو باز کردم  یہ مانتوے سفید با روسرے گل بهے کہ مامان بزرگ از مکہ آورده بودو سرکردم _با یہ چادر سفید با گلهاے ریز صورتے زنگ خونہ بہ صدا دراومد ازپنجره بیرونو نگاه کردم علے باماماݧ و باباش وخواهرش جلوے در وایساده بودݧ یہ کت وشلوار مشکی با یہ پیرهن سفید تنش بود _یہ دستہ گل یاس بزرگ هم دستش بود سرشو آوردبالا و بہ سمت پنجره نگاه کردسریع پرده رو انداختم و اومدم اینور صداے یا اللہ هاے آقایوݧ و میشنیدم _استرس داشتم نمیتونستم از اتاق برم بیروݧ ماماݧ همراه با ماماݧ بزرگ اومدݧ تو اتاق مامان:بزرگ بغلم کردو برام "لا حول ولاقوه الاباللہ" میخوند _ماماݧ هم دستمو گرفت و فشرد و با چشماش تحسیـنم میکرد وارد حال شدم و سلام دادم. 〰❤️〰❤️ علے زیر زیرکے نگاهم میکرد _از استرس عرق کرده بودو پاهاشو تکوݧ میداد مادرش و خواهرش بلند شدند اومدند سمتم و بغلم کردند پدرش هم با لبخند نگاهم میکرد _بزرگتر ها مشغول تعییـݧ مهریہ و مراسم بودند مهریہ مـݧ همونطور کہ قبلا بہ مادرم گفتہ بودم یک جلد قرآن چندشاخہ نبات و ۱۴سکہ بهار آزادے بود سفر کربلا و مکہ هم بہ خواست خوانواده ے علے جزو مهریم شد _همہ چے خیلے خوب پیش رفت و قرار شد فردا خطبہ ے محرمیت خونده بشہ تا اینکہ بعدا مراسم عقد رو تعییـݧ کنــ. بعد از رفتنشوݧ هر کسے مشغول نظر دادݧ راجب علے و خوانوادش شد بے توجہ بہ حرفهاے دیگراݧ دست گل و برداشتم گذاشتم تو اتاقم _مث همیشہ اتاق پر شد از بوے گل یاس شد احساس آرامش خاصے داشتم . ساعت ۸ و نیم صبح بود مامانینا آماده جلوے در منتظر مـݧ بودݧ تا بریم محضر چادرم و سر کردم و رفتم جلوے در اردلاݧ در حال غر زدݧ بود: اسماء بدو دیگہ دیر شد الاݧ میوفتیم تو ترافیک دستشو گرفتم کشوندمش سمت ماشیـݧ و گفتم:ایشالا قسمت شما خندید و گفت :ایشالا ایشالاـ _علے جلوے محضر منتظر وایساده بود... _علے جلوے محضر منتظر وایساده بود... بابا جلوے محضر پارک کردو از موݧ خواست پیاده شیم علے با دیدݧ ما دستشو گذاشت روسینشو همونطور کہ لبخند بہ لب داشت بہ نشونہ سلام خم شد _اردلاݧ خندید و گفت ببیـݧ چہ پاچہ خوارے میکنہ هیچے نشده محکم زدم بہ بازوش و بهش اخم کردم. اردلاݧ دستم و گرفت و از ماشیـݧ پیاده شدیم ماماݧ و بابا شونہ بہ شونہ ے هم وارد محضر شدـݧ منو اردلاݧ هم با هم علے هم پشت ما با ورود ما بہ داخل محضر  همہ صلوات فرستادند _فاطمہ خواهر علے اومد و دستم از دست اردلاݧ کشید و برد سمت  سفره ے عقد دختره با مزه اے بود صورت گرد و سفید با چشماے مشکے،درست مثل چشماے علے داشت. _مادرش هم چادر مشکیمو از سرم برداشت و چادر سفید حریرے کہ بہ گفتہ ے خودش براے زݧ علے از مکہ آورده بود و سرم کرد و روصندلے نشوند _هیچ کسي حواسش بہ علے کہ جلوے در سر بہ زیر وایساده بود نبود عاقد علے و صدا کرد آقا داماد بفرمایید بشینید همہ حواسشوݧ بہ عروس خانومہ یکے هم هواے دامادو داشتہ باشہ _با خجالت رو صندلے کنارے مـݧ نشست باورم نمیشد همہ چے خیلے زود گذشت و مـݧ الاݧ کنار علے نشستہ بودم و تا چند دیقہ ے دیگہ شرعا همسرش میشدم استرس تموم جونم و گرفتہ بود. _دستام میلرزید و احساس ضعف داشتم عاقد از بزرگ تر ها اجازه گرفت کہ خطبہ عقد و  جارے کنہ علے قرآن و گرفت سمتم و در گوشم گفت: بخونید استرستوݧ کمتر میشہ قرآن رو باز کردم 〰❤️〰❤ _"بسمِ اللہ الرحمـݧ ارحیم" یــــس_والقرآن الکریم... آیہ هاے قرآن و تو گوشم میپیچید احساس آرامش کردم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆ملکه انگلیس درخواست کرده برای شنیدن تلاوت قران اورابه مسجد ببرند چون احساس میکنه صدای تلاوت قران به او آرامش میده... 👇